Enough blood
داستان درباره دختری به نام جنی که به خاطر اینکه پدرشون از دست نده خون بس آدم خشن و مغروری میشه.......... ژانر: عاشقانه ، اسمات
داستان درباره دختری به نام جنی که به خاطر اینکه پدرشون از دست نده خون بس آدم خشن و مغروری میشه.......... ژانر: عاشقانه ، اسمات
وضغیت:[کامل شده] یه دختر هفده ساله که خونش تو اتیش میسوزه و.. fiction:boyxgirl about:jungkook & you writer: hyumin✨
بعضی وقتها سختترین ضربههای زندگیمونو از کسایی میخوریم که با تمام وجود عاشقشونیم کسایی که فکر میکنیم تا ابد کنارمون میمونن و هیچ وقت ترکمون نمیکنن اما چی میشه اگه یه روز بیخبر غیبشون بزنه؟ وزمانی که با نبودشون کنار اومدیم یکدفعه سر و کلشون پیدا بشه آیا شعله عشقی که به زحمت خاموشش کردیم دوباره روشن میشه؟یا از اون مهم ت...
دستم رو به نشونه تهدید جلوش گرفتم : کوکی چیزی نمیگه ولی من میرم به بابام میگم اونوقت میفهمین . جیمین زد زیر خنده و تهیونگ دوباره از پشت بغلم کرد و خودش رو بهم چسبوند دستشو رو پام کشید: خوش به حال بابات که تو پرنسسشی کاش من دَدیت بودم خواستم ازش جدا شم ولی فایده نداشت محکم تر به خودش فشارم داد و بلند داد زد : میگم را...
صوت بر هم خوردن بال های سیاه از پشت سرش حتی با وجود نغمه بیصدای جاذبه، تو گوشش میپیچید و حس آزادی رو به تمام وجودش هدیه میداد. سرش رو کمی مایل به پایین گرفت و به منظرهی نسبتا تاریک زمین چشم دوخت. به انعکاس چشم نواز نور ماه بر روی سنگ های شیشه نمای آکوارین قصر و روشنایی چشمک زن شعله آتشدانهای باغ بلوط. " نمیشد قبلش موه...
What if you asked Jungkook out, you meant to be a joke. But t he took it seriously. And you started dating. But rumors says that Jungkook is a playboy who changes girlfriend every week. But you still fell in love with him even knowing he's gonna break up with you.
با تموم جونی که تو پاهای ضعیفش بود می دویید.... حتی دلش هم نمیخواست پشت سرش رو نگاه کنه به گذشته ای که ازش در حال فرار بود... ژانر: رمنس، دراما، اکشن، انگست شخصیت های اصلی: جین، جیسو، جونگ کوک، نائون وضعیت= کامل شده🍃
"دوستش داشتم،نه بخاطر اینکه اون با فرشته های وجودم میرقصید,بخاطر اینکه آوردن اسمش شیطان های درونمو آروم میکرد" - Christopher Poindexter **** original Story Written By : @weyhey_harry *** این داستان ، بازگردانی شده !! ترجمه از #بث
،، وضعیت: پایان یافته 𓏲 • فیکشن دارای دو فصل میباشد • ⤎ تلخی دنیا هیچوقت تمومی نداره. لی رونا دختر وزیر کشور بود که به شدت توسط پدرش تحت محافظت کلافهکنندهای قرار گرفته بود. همین روحیه سرکش و لجباز دخترش رو تحریک میکرد. برای همین طی یک اقدام ترور، پدرش با شخصی به نام جیکی مواجه میشه که مخفیانه و با هویت مخفی، ک...
ژانر : وان شات ، عاشقانه ، طنز ، درام، برشی از زندگی ، کمی ورزشی همه ی ما تنها اون چیزی رو می بینیم که روی صحنه اتفاق میفته. به ندرت پیش میاد کسی از پشت صحنه خبر داشته باشه. جئون جونگ کوک برای همه یه افسانه است ، در حالی که برای اون دختر... "وضعیت : تکمیل شده "
My Life : زندگی من ژانر : عاشقانه - درام - انگست - اسمات با تمام زوری که داشتم کنارش زدم +تمومش کن... تمووومش کن... بدنم میلرزید و صدام هم به لرزه افتاده بود +معشوقه،واقعا من معشوقهی توام؟؟ خودت هم میتونی همچین چیزایی رو باور کنی!!... واقعا داری از روی احساساتت حرف میزنی؟!.... ازم انتظار داری اینارو باو...
"Bad guys can be good too... when they're in bed." #1 in FANFICTION✓ © sujinniie 2018-2019 ✓ © sujinniie revised 2022
جانگ ایون می با یه مزاحم عجیب غریب بنام جئون جونگکوک توی زندگیش و مدرسش سروکله میزنه ایون می از جونگکوک متنفره و جونگکوک هم متقابلا از ایون می یه رابطه ی عشق و نفرت همراه با کل کل و دعوا و اذیت و آزار و تنبیهات مدرسه ای ^_~ بخونین تا ببینید قراره چه اتفاقی بیفته این فیک با اجازه نویسنده ترجمه شده * ©UnicornYixing
سورپرایز ! پدر و مادرت تموم این مدت یه رازی رو ازت مخفی کرده بودن - اینکه تو پرنسس یه خانواده سلطنتی و تنها وارث تخت پادشاهی هستی . برای فاش کردن این راز و خبر مهم ، اونا تورو به پادشاهی همسایه میفرستن جایی که هفت شاهزاده خوشتیپ و مقاومت ناپذیر همه چیزهایی رو که باید بعنوان فرمانروای بعدی بدونی بهت یاد میدن اما به مح...