⌈𝗧𝗮𝘄⌋
꩜𝗪𝗿𝗶𝘁𝗲𝗿 : Horlan ꩜𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲 : Angst,Drama,Romance,Smut ꩜𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲 : ZSWW عشقی که در بند کشیده شد، شاید یک فشار دیگر ضربان این عشق را از کار بیاندازد. شاید هم معجزهای این عشق را نجات دهد.
꩜𝗪𝗿𝗶𝘁𝗲𝗿 : Horlan ꩜𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲 : Angst,Drama,Romance,Smut ꩜𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲 : ZSWW عشقی که در بند کشیده شد، شاید یک فشار دیگر ضربان این عشق را از کار بیاندازد. شاید هم معجزهای این عشق را نجات دهد.
🏙️𝑵𝒂𝒎𝒆 : 𝑾𝒉𝒐'𝒔 𝑻𝒉𝒆 𝑲𝒊𝒍𝒍𝒆𝒓? 🏙️𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 : 𝒀𝒊𝒁𝒉𝒂𝒏 (𝑍𝑆𝑊𝑊) 🏙️𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆 : 𝑩𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆/𝑴𝒚𝒔𝒕𝒆𝒓𝒚/𝑻𝒊𝒎𝒆𝑻𝒓𝒂𝒗𝒆𝒍/𝑪𝒓𝒊𝒎𝒊𝒏𝒂𝒍/𝑻𝒓𝒂𝒈𝒆𝒅𝒚/𝑫𝒆𝒂𝒕𝒉 🏙️𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓 : °•𝔂𝓪𝓭𝓮𝓰𝓪𝓻•° 🏙️قاتل کیه؟🏙️ 🏙️خلاصه: حادثهی غم انگیزی در 27 نوامبر سال 2022 رخ میدهد.. وانگ ی...
Give me your love عشقت رو بهم بده Zhan top, Omegaverse, Romance, Smut, M-preg عشق برای شیائو جان یه چیز مسخره و حوصله سر بر بود. اون توی تمام این سال ها هیچوقت عاشقی نکرده بود... هیچوقت به کسی دل نبسته بود... تا اینکه اون پسر رو دید و به یکباره تمام معادلاتش دربارهی کلمه "عشق" بهم ریخت! _متوقف_
+وقتی که بچه بودیم برعکس الان ، خیلی باهم صمیمی بودیم. ولی الان اینطوریه که میتونم قشنگ با ایستادن کنارش یخ بزنم. ______ دو پسر بچه با رویاهای بزرگ که میخواستند دنیا رو تغییر بدهند اما فقط خودشان تغییر کردند.:/ روز آپ: فعلا متوقف شده Couple: Yizhan Type: ZSWW (zhan top) Gener: romance, angst,smut By: Snow ❄️
تایپ: جان تاپ ژانر: شیزون شاگردی ، انگست، اسمات تفاوت سنی : ۱۲ سال خلاصه : ییبو پسر یکی از افراد نسبتا پولداره که با پارتی و بدون داشتن هیچ سطح علمی وارد دانشگاه پزشکی میشه...جان اما استاد همون دانشگاه س ولی با سطح اقتصادی متوسط و حتی رو به پايين و متنفر از مرفه های بی درد
•𝔽𝕒𝕟𝕗𝕚𝕔𝕥𝕚𝕠𝕟• Name: 𝘎𝘢𝘮𝘦 𝘝𝘦𝘳𝘥𝘪𝘤𝘵♣️ Genre: 𝘚𝘤𝘩𝘰𝘰𝘭, 𝘍𝘢𝘯𝘵𝘢𝘴𝘺, 𝘔𝘺𝘴𝘵𝘦𝘳𝘺, 𝘙𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦, 𝘚𝘮𝘶𝘵 Writer: 𝘋𝘢𝘳𝘬𝘈𝘯𝘨𝘦𝘭 Couple: 𝘡𝘴𝘸𝘸 End: 𝘏𝘢𝘱𝘱𝘺 𝘌𝘯𝘥 اسم: بازی حکم♣️ ژانر: اسمات، عاشقانه، مدرسهای، فانتزی، رازآلود نویسنده: دارک انجل کاپل: ییژان (ژان تاپ) پایان: هپی •س...
ﻬღ ترجمه فارسی فیک ‹ ستاره شدن › ⌑ کاپل ‹ ییجان␋جانتاپ › ⌑ ژانر ‹ رمانتیک، درام، انگیزشی، روزمره › ⌑ روز آپ ‹ یکشنبهها › ⌑ نویسنده ‹ XiaoXinger › ⌑ مترجم ‹ Mobina › ⌑ ویراستار ‹ Tima ›
Fiction : Blue Madness Couple : Yizhan ( Zhan Top ) Genre : Romance , Slice of Life , Angst , Smut Writer : Milky 🍓 Up : Monday Channel : M00NLightCandy & Yizhan_Hub فیکشن : جنون آبی کاپل : ییجان ( جان تاپ ) ژانر : رومنس ، روزمره ، انگست ، اسمات نویسنده : میلکی 🍓 𝑺𝒕𝒂𝒓𝒕 : 7th February 𝑬𝒏𝒅 : 13th June
Prince شاهزاده Zhan top, Historical, Romance, Omegaverse, M-preg, Smut یک ازدواج سیاسی... عشقی که متولد نشده... سختی... تحمل... صبر... نخواستن... جنگ... پایانی نامعلوم... _متوقف_
Gangster خلافکار Zhan top, Angst, Gangs, Romance, Smut, Mafia گاهی باید چشم بست و رد شد... گاهی باید سرد بود و بد شد... گاهی چیزی را که تصور نمیکنی درست در مقابل چشمانت رخ میدهد... و گاهی زندگیات چنان تغییر میکند که از بازگشت به گذشته دچار هراس میشوی... _متوقف_
ﻬღ ترجمه فارسی فیک ‹ سیگارها و آبنباتهای پاستیلی › ⌑ کاپل ‹ ییجان␋جانتاپ › ⌑ ژانر ‹ انگست، هپیاندینگ › ⌑ روز آپ ‹ بهزودی › ⌑ نویسنده ‹ Issesilia › ⌑ مترجم چینی به انگلیسی ‹ SummerZephyr › ⌑ مترجم انگلیسی به فارسی ‹ Yasamin › ⌑ ویراستار ‹ Yass rokh ›
ییبو ، همسر شیائوژان یه امگای ضعیف و بیمار بود که بچه دار شدن براش خطر داشت ولی با این وجود اون دوبار باردار شد و سر به دنیا آوردن بچه ی دومش از دنیا رفت. اما ژان دوباره همسرش رو ملاقات میکنه!!! درحالیکه ییبو تبدیل به یه الفای قوی و بزرگترین دشمنش شده و هیچی از گذشته رو به خاطر نداره! Author : weiweilan1 Translator :...
°~♡completed♡~° °~♡minifiction♡~° °~♡Genre: Romance_horror_fantasy♡~° *** ژان پسر بیست و پنج ساله ای که به صورت حرفه ای و تخصصی روی موجودات ترسناک تحقیق می کنه...بعد از مدتی بیکار بودن دوستش بهش راجع به مردم یک روستا که دچار یه چیزی مثل بیماری همه گیر شدن که هر کسی رو یاد زامبی های توی فیلما میندازه میگه...ژان هم می ر...
ووت یادتون نره🍭🌱 جان توی عصبانیت دستور میده تا ییبو رو بدزدند اما وقتی برای اولین بار اونو میبینه عصبانیتش میخوابه و ازش خوشش میاد... و ییبویی که برای پیدا کردن جواب سوالاش تن به این اسارت دوست داشتنی میده... ㋛︎ زمان آپ :هر سه روز یک بار🦠 ᴄᴏᴜᴘʟᴇ :ʏɪᴢʜᴀɴ ❤︎ 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞 : 𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞 シ︎ 𝒛𝒉𝒂𝒏 𝒕𝒐𝒑
ﻬღ ترجمه فارسی فیک ‹اون از یه مولکول بزرگتره، اون هستی ماست›👼 [Completed] ⌑ کاپل ‹ ییجان␋جانتاپ › ⌑ ژانر ‹ امگاورس، امپرگ، انگست، رومانتیک، اسمات، هپیاندینگ › ⌑ روز آپ ‹ یکشنبهها › ⌑ نویسنده ‹ aces_low › ⌑ مترجم ‹ Arqavan › ⌑ ویراستار ‹ HooriA ›
قلب ها راه خود را پیدا میکنند حتی اگر توان تپش نداشته باشند . . کاپل ؛yizhan❤ vkook ژانر؛ پزشکی .جنایی هیجان انگیز رمانتیک تا کمی انگست
کاپشن اش را کشيد و با چشمان گرد به او خيره شد " آقا آقا می شه یکم غذا به ............... چرخيد و نق نق کوتاهی کرد" بابا" شقيقه خیس اش را بوسيد " جان بابا" ................ یه بابای مهربون و دلسوز با یه پسر بچه لوس و بد اخلاق تفاوت سنی ۱۴ سال جان تاپ * این فیک با نوشته های قبل فرق داره.... اینجا یک جان مهربون اما...
بازگشته بود...درست زمانی که شعله های عشقش را در زیر خاکستر وجودم به زنجیر کشیده بودم. و من چه میدانستم که قلب دیوانه ام خیانتکار است! ای دل ساده و نگون بخت من! ناف تو را با خواستن و نرسیدن بریده اند... ::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: نام: یک نفس بیشتر ژانر: ریل لایف, رومنس, انگست کاپل:...
خلاصه : وقتی نگاهشان باهم تلاقی کرد، جان لبخندی زد و گفت:بالاخره میفهمم کی هستی و مجبورت میکنم با میل خودت پا توی تختم بزاری وانگ ییبو، و ییبو با قفل نگاهشان در هم با خود گفت:تو سمی جان، و من اجازه نمیدم مسمومم کنی! کاپل: ییژان جان تاپ ✨ ژانر:رومنس،اسمات،خب بقیش بستگی به روند داستان داره 🙊💛 پایان.
وانگ ییبو کسی که با انسان های معمولی فرق دارد. اما خودش بی خبر است. در شب بارانی اتفاقی رخ میدهد که زندگی اش به طور کامل نابود میشود. .... ژان: فکر کردی همه دشمنا برای مقابله باهات خنجر به دست ایستادند؟! سکوتش را ک دید پوزخندی زد و حرفش را ادامه داد: بعضی از دشمن ها هم هستند که با لبخند و مهربونی ، بدترین ضربه رو بهت...
پادشاه شیائو بعد از ده سال صاحب ولیعهد شده بود. ولیعهدی که پیشگو ، در تقدیرش سیاهی ،تیرگی و معشوقی مرد دید. و برای جلوگیری از این تقدیر ، پیشنهاد داد همه پسرانی که شش سال بعد متولد می شوند را سر نگون کند. چی میشه اگه اون شخص زنده بمونه و شیائو ژان، ولیعهد کشور چین عاشقش شود، عاشق وانگ ییبو همجنس خود!!! چی میشه اگه...
نگاهی به چهره ی غرق در خوابش انداخت.دست ظریفش را در دست گرفت وبوسه ای بر کف آن زد "الان دیگه همه ی وجودمو به تو سپردم،میشه همین جا نگهش داری؟"ومحکم دست را مشت کردو روی قلبش گذاشت. "میشه همین جا نگهشون داری و پسش ندی؟وقتی همه ی وجودم اینجاست،تو سینت، حالم خوبه...از پس همه چیز برمیام" نمیدانست چندبار آن مشت کوچک را بوس...
𝐘𝐢𝐳𝐡𝐚𝐧_𝐳𝐬𝐰𝐰 𝐑𝐮𝐧 𝐚𝐰𝐚𝐲 𝐂𝐨𝐩𝐞𝐥:𝐲𝐢𝐳𝐡𝐚𝐧 𝐓𝐲𝐩𝐞:𝐳𝐡𝐚𝐧(𝐳𝐬𝐰𝐰) 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞:𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫:𝐖𝐡𝐢𝐭𝐞_𝐩𝐢𝐲𝐮𝐧𝐢 𝐒𝐮𝐦𝐦𝐚𝐫𝐲 با دیدنش دنیام تغییر کرد. اون خاص بود،بدون هیچ دلیلی دلمو باختم. زمانی که زمین خوردم بلندم کرد،باهام همراه شد...عاشقم شد...
ورس تفاوت سنی ۸ سال الان چهار سال از بهم خوردن نامزدی دو پسر خاله می گذره ...یکیشون که جان باشه زندگی عاشقانه ایی رو از سر گرفته و اون یکی که ییبو باشه به اتهام خیانت روز و شب به فکر خلاص شدن از زندگیه
درست یک روز پیش از مراسم ازدواج وانگ ییبو ۲۱ ساله و نامزدش ، زنی ادعا می کند که ییبو پدر نوزاد کوچکش است. شیائو جان ۳۵ ساله ، رئیس بی رحم و قصی القلب یکی از بزرگترین و مخوف ترین باند های قاچاق انسان و اسلحه چین است. به واسطه نوزاد ، این دو با یکدیگر مواجه می شوند در حالی که شیائو جان نیات شومی برای ییبو و نوزاد در سر...
گذشته مانند وزنه ای روی دوش شیائو ژان سنگینی می کند. او گذشته اش را به دنبال خود می کشد در حالی که ذره ذره وجودش زیر این بار خورد می شود. او رئیس یکی از بزرگترین کمپانی های ساخت تلفن همراه در دنیاست. رئیسی با صورت و رفتاری از یخ وانگ ییبو پسری که سعی می کند اجازه ندهد گذشته مانع حرکتش رو به جلو شود.او که قرار است به ع...
خلبانی که به دنبال جنگ در دریاچه نالینی به زمین می نشیند. و درمانگری که با وجودیتش او را نجات می دهد. درمانگر پرده ای دیگر از اینده را می بیند. و از آن پس ترس همدم شب های پرستاره دریاچه درمانگر است. نام:زیر صفر زوج: ییژان-ژوهای ژانر:اسمات-تاریخی-فانتزی
▪︎نور تاریک▪︎[کامل شده] شما میگین گذشته آدما چقدر مهمه؟ هیچی..! این جوابتون اشتباه محضه، چون این گذشته آدماس که آیندشون رو میسازه... مثل شیائو ژان، پسری با چشمای هلالی و لبخندای درخشان که هیچکس نمیتونست تصور کنه همچین گذشته تاریک و مبهمی داره. گذشته ای هرچند فراموش شده که روی آینده سایه انداخته بود.. سایه ای از جنس خو...
در زیر آسمان پرستاره، در زمین بازیِ سرنوشت، آرامش شب شکست و شیائو ژان زمزمه ای رو شنید. - ژان گه سرش رو به سمت صدای خوش آهنگِ آشنا چرخوند، و با لبخندی کورکننده و گرم تر از خورشید تابستان ازش استقبال شد. در اون لحظه شیائو ژان احساسات پیچیده ای داشت و قلبش دیوانه وار شروع به کوبیدن در سینش کرد. چطور نباید احساسات پیچیده...
داستان درمورد یه پسربچه ۱۴ ساله است که به خاطر ناهنجاری های رفتاری مثل دزدی کردن تو مرکز بازپروری زندگی می کنه اما يک دفعه شیائو جان به عنوان قیم اونو از مرکز در میاره درحالی که ازش متنفره