𝘛𝘩𝘦 𝘭𝘢𝘸 𝘰𝘧 𝘳𝘢𝘪𝘴𝘪𝘯𝘨 𝘢 𝘸𝘰𝘭𝘧 | 𝘱𝘦𝘳 𝘵𝘳𝘢𝘯𝘴𝘭𝘢𝘵𝘪𝘰𝘯
یوکی، یه پسر ترسو و خجالتیه که همیشه در حال تعقیب ژو ژنگه. ژو ژنگ بازیگریه که خیلی خشن و بی اعصابه! یوکی به ژو ژنگ بدهکاره و باید پولشو پس بده آیا اونا میتونن با هم کنار بیان؟
یوکی، یه پسر ترسو و خجالتیه که همیشه در حال تعقیب ژو ژنگه. ژو ژنگ بازیگریه که خیلی خشن و بی اعصابه! یوکی به ژو ژنگ بدهکاره و باید پولشو پس بده آیا اونا میتونن با هم کنار بیان؟
وقتی توی قلمرو ساحر ها خون خدا باشی اوضاع برات خوب پیش نمیره ولی چه میشه کرد؟خدایان اینجور بازی هارو دوست دارن!مین شوگا تمام تلاشش محافظت از پسرخاله و دخترخاله اش جیمین و جناست اما وقتی خدایان تصمیم میگیرن دوباره بازی کنن شوگا چیکار میتونه بکنه؟
جيمين براى نجات جون مادرش، مجبور ميشه به جادو روى بياره؛ ولى نميدونه كه استفاده از جادوى سياه آثار مخربى روى زندگيش ميذاره... #2 in BtsFanfic
زندگي هميشه طرف شما نيست نه حتي خانواده اتون يا دوست ها هيچكس،توي اون لحظه نميبينه كه شما داريد از چه چيزي گذر ميكنيد وقتي كه ترس ها بر شما غلبه ميكنند و عشق ميميرد يك قول،ميشكند و خاكستر يك رز همچنان روي زمين باقي مي ماند يك بوسه سهم هر فرد شده اما جدايي نزديك است ....................... كاپل اصلي : يونمين كاپل فرعي...
فکر میکنین زندگیهامون چه قدر به هم مرتبطه؟ یعنی تصمیم کسی که حتی اونو نمیشناسید و شاید کیلومترها دورتر از شما زندگی میکنه چه تاثیری میتونه روی زندگی شما داشته باشه؟ ممکنه زندگیتون با این فرد ناشناس طوری گره خورده باشه که هر تصمیم هر کدومتون شما رو توی مسیر جدیدی از زندگی بندازه؟ یا حتی منجر به مرگ بشه؟ کاور از:...
پسرى كه هيچ وقت عشق و علاقه رو، حتى از طرف پدرش هم تجربه نكرده، با غريبه اى آشنا ميشه كه نه تنها احساساتش، بلكه زندگيش رو كاملاً تغيير ميده. #2 in MinYoongi #3 in ParkJimin #3 in BtsFanfic
" ميخواى به كلكسيون تتو هات يه شاهكار ديگه اضافه كنى؟" "آره، اسم تو رو، پارك جيمين."
(های به ریدرها عزیزم لینک پارت های ویرایش شدش قرار گرفته در پارت اول لطفا اگه به این بوک برای خوندن فرصت دادید لطفا فایل های ویرایش شده اش رو چک کنید و لذت ببرید 💜) کیم تهیونگ حتی اسمشم باعث میشه سرتو بکبونی تو دیوار کیم تهیونگ عنصریه که تنها کاری که بلده و میتونه انجام بده دردسر درست کردنه اونقدر سادس که خیلی راحت...
عشقى با طعم نعناع، كه وجود جيمين رو خنك و سرزنده ميكنه؛ و بعد ميسوزونتش... #5 in MinYoongi #10 in Bangtan
[Completed] ~بوی قهوه، کاغذ های نو، کلمات و جانگ هوسوکی که بهشتش رو لابه لای اونها پیدا میکنه.
❞ ببوورە، بەڵام من ئەو ڪەسەنیم ڪە لە ئێستادا بەدوایدا دەگەڕێی ❝ بە ساردییەوە وتم، لەگەڵ ئەوەی هەوڵمدەدا مەچەکەم لەژێر دەستیدا ڕزگاربکەم. بەڵام ئەو لەبەرامبەرمدا تەنها پەنجەکانی لەسەر مەچەکم تووندتر کرد و پاشان دەستیکرد بە پێکەنینێکی گاڵتەجاڕانە. ❞ ئەتوانی واز لەو ڕۆڵگێڕانە بهێنی؟ خۆ ئێرە سەر شانۆ نییە شیرینەڪەم ❝ ━━⊹...
كيم سوكجين :"هيچوقت با درونم همراه نبودم.هميشه يك قدم عقب تر يا جلوتر راه ميرفتم.به فريادهاي توي سرم بي توجهي نميكردم اما كاري براشون انجام نميدادم.گناه هاي زيادي كردم كه هيچوقت قرار نيست بابتشون خودم رو ببخشم.من با تمام اين افكار به زندگيم ادامه ميدم.از دست ميدمو هر روز حقارت بيشتري رو حس ميكنم."
**کامل شده** تا حالا حس کردید کاش خیلی درگیر کسی یا چیزی که عاشقش هستید نمی شدید؟ کاش به دوست داشتنش از دور بسنده می کردید؟ تا حالا پیش اومده از تصمیمتون عمیقا پشیمون بشید؟ این ها دقیقا احساسات این روزهای جینه. جین از تصمیمی که سه سال پیش برای ازدواج گرفته، پشیمونه! خیلی پشیمون! ولی دقیقا زمانی که حس میکنه وقتشه که ای...
سه گانه ی my fucking life : فصل اول : my little big brothers فصل دو : the change up فصل سه : tears خلاصه فصل اول : جونگکوک راز بزرگی داره که از هیونگ هاش پنهانش میکنه ... ولی اتفاق جادویی که شب تولدش رخ میده درها رو به روی گذشته اش باز میکنه و همه چیز رو تغییر میده ...
[C O M P L E T E] نویسنده:ماری کاپل ها: یونمین ویکوک نامجین ژانر: هیبرید،کمدی، فانتزی، فلاف، کیوت،اسمات،امپرگ این مجموعه تشکیل شده از ۴ فصل: فصل اول: my mochi kitty تمکیل شده_ یونمین خلاصه: یونگی هیچ وقت فکرشو نمیکرد اوردن یه بچه گربه ی کیوت اون رو به کجا ها بکشونه..... فصل دوم: my kookie bunny تکمیل شده_ ویکوک خلا...
اون دختر به خاطر یه اسم از رفتن به مدرسه وحشت داره ! _ترجمه ی رمان دو جلدی ٫٫ آقای مغرور ٫٫ با مجموعا بیست و سه میلیون بازدید رو از دست ندید _
"کتاب من و تو" مجموعه ای از وانشات و داستان های کوتاه از آیدل های محبوب شماست که می تونید با اضافه کردنش به کتابخانه شخصیتون، شاهد اضافه شدن داستان هایی جدید با ژانر و شخصیت های مختلف باشید و از خوندنشون لذت ببرید.📔
[C O M P L E T E] 🔮نام فیک: خاطرات تو 🔮نویسنده: ماری 🔮کاپل ها: یونمین(اصلی)، ویکوک، کمی نامجین 🔮خلاصه: جیمین پسری دبیرستانیه که چیز زیادی از گذشته ی مرموزش به یاد ندارع اما چی میشه وقتی که شخصیت اصلی خاطراتش رو ملاقات میکنه؟ Cover: kallamari
همه چیز عادی بود ولی مشکل اینه که بود تا وقتی که یکی اشتباه نمیکرد... کاش میشد زمانو به عقب برگردوند نه برای اینکه جلوی بعضی چیزارو گرفت برای اینکه دوباره بعضی چیزارو حس کرد -مهم نیست اگه چیزی به یاد نیاره یا حتی عشقش به من خاموش بشه همین که هنوز قلبش میزنه و نفس میکشه برام کافیه... ژانر= تخیلی، رمنس، انگست، اکشن شخص...
هیچ کس اما در جهان نمیدانست... که زندگی در دستان کیست! ژانر: فانتزی، تخیلی، ماجراجویئ، درام،جادو،روانشناختی کاپل اصلی: سپ کاپل فرعی: ویکوک،کوکمین،نامجین روز های اپ: نامشخص👐 ☁️🌙
وضعیت: تکمیل شده کاپل اصلی: ویکوک/ کوکوی ژانر: درام، رومنس، روانشناسی میدونی قبل از اینکه یه اتفاق خیلی بزرگ توو زندگیت بیفته، درست قبلش، چی میشه؟! هیچی! دقیقا هیچی. و این اتفاقیه که برای کیم تهیونگ هم رخ میده. درست وقتی اونقد درگیر روزمرگی هاشه که فکر میکنه هیچی نمیتونه زندگیش رو از این یکنواختی نجات بده، یه پسر لا...
- جایی که سوکجین تنهاست و به تهیونگی که دوستهای زیادی داره حسادت میکنه. و - جایی که تهیونگ متوجه تنهایی سوکجین میشه و ازش متنفره.
وقتي كه جيمين ميفهمه ميتونه روح هر موجوديو ببينه وقتي توي خونه ي جديدشون شوهر خواهرش توسط يك روح كشته ميشه و جيمين تنها كسيه كه اخطارهاي روح توي خونرو ميفهمه و مهم تر اينكه اون روح نسبت نزديكي باهاش داره و بايد مشكلش رو حل كنه تا بتونه به زندگيه بعديش بره و خب حل كردن مشكل شايد با كمك دوستش يونگي راحت بنظر بياد ولي...
-چیزی که ما داریم ازش فرار میکنیم، خودمون هستیم! Started: 2019, 15 Feb. Finished: 2020, 28 Mar.
_هشدار شماره Z_0811 شما وارد محدوده ناشناخته ای از زمان شدید... لطفا عملیات را متوقف کنید! Dual time :زمان دوگانه چند شاتی :اپ نامشخص!
جیمین یه پسر هیفده ساله است که در اثر یه حادثه قدرت تکلمش رو از دست داده و یک ساله که به مرکز توانبخشی برای دوباره به دست آوردن صداش مراجعه میکنه. حالا اون توی ناامید ترین روزای زندگیشه ودرست وقتی فکر میکنه شاید قرار نیست هیچ وقت دوباره بتونه حرف بزنه یه ملاقات همه چیز رو عوض میکنه. "تو مثل زئوس میمونی" روی دفترچه ا...
[کافه ویولت] تو بارون بودی کیم تهیونگ و من یه چترِ باد برده ------------------------------- داستانِ کوتاه لطفا کافه بنفش رو با عشق و احساس بخونید :) ------------------------------- کاپل: ویکوک، ویمین ژانر: درام، رومنس، انگست
تهیونگ و جونگ کوک تو دنیایی زندگی میکنن که در زمان تولدشون به اونا تعداد کلماتی که میتونن کل زندگیشون حرف بزنن داده میشه.. حالا چی میشه اگر تهیونگ با فقط با 50 تا کلمه به دنیا بیاد؟ -------- اون برام مثل گل بنفشه بود... اولین نشونه بهار.. اولین نشونه شروع دوباره... اولین نشونه تغییر.. ------- -میدونستی بنفشه نماد...
**من فقط یه قاتل زنجیره ایم که فراریه،چه چیزی در موردش انقدر بده...کشتن منو خوشحال میکنه** *پس تو یه ادم بدی که گنا...* **گناه؟...داری به من میگی گناهکار؟**
شاید یونگی هیچوقت نامه هایی که جیمین براش مینویسه رو نخونه ولی نامه نوشتن تنها کاریه که جیمین میتونه بکنه. شاید چون نامه نوشتن و یادآوری خاطراتشون به جیمین اطمینان خاطر میده...اطمینان خاطر از اینکه یونگی هیونگش فراموشش نمیکنه!