کیم مینسوک با کار کردن توی شرکت ضایعات و چرخ دنده¬ی مفیدی توی جامعه بودن-طوری که انگار منتظر بود تا روزی بمیره و تقاص گناهانش رو بده- مشکلی نداشت اما وقتی هاله¬ی قدرتمندی از پشت بهش برخورد کرد، وقتی گربه¬ی زخمی¬ای که به خونه برده بود یه شیطان مغرور و چموش از آب دراومد، فهمید که فرشته ها، شیاطین، و روح های افراد مرده...
Genre: Romance, Drama, Comedy, Medical Couples: Hunhan Published by: Fancy fiction خلاصه: اوه سهون، مهندس مکانیک و رئیس بزرگ‌ترین و مهم‌ترین شرکت تولید ماشین‌آلات کشاورزی کره‌ست. از سال گذشته که از سیستم مسیریابی پیشرفته‌ی ماشین‌آلاتش رونمایی کرده تا الان، همه‌چیز به خوبی پیش رفته تا اینکه یه نامه از دادگستری به دستش...
"- از اول مسلم بود که خدا از من بدش میاد. واضح بود که حتی توروهم برای سیاه‌تر کردنِ روزهای همرنگِ شبم فرستاده بود، ولی تو که تنها بوسه‌ی خدا به روی روحِ من شدی.. تو که تنها لمسِ خدا به روی دردهای من شدی.. تو که نوازشِ دست‌هات شفادهنده‌ی زخم‌های فرستنده‌ت، خدا، شد و وجودت به‌کل نافرمانی از خواستِ خالقت به شمار میرفت. ...
- Couples : Chanbaek, Hunhan - Genre : Romance, Dram, Daddy kink, NC+18 - Author : Hector بکهیون ۱۸ ساله، تازه پدر و مادرش رو از دست داده و حالا وارث تمام ثروتیه که از پدرش بهش رسیده. اما اون هنوز به سن قانونی نرسیده و قانونا تا اون موقع نیاز به یه سرپرست داره. حالا اگه پای یه عمو که میخواد سرپرستیش رو به عهده بگیره...
•¬کاپل: چانبک | کریسهو | کایسو | هونهان •¬ژانر: تخیلی | جادویی | فانتزی | رازآلود •¬خلاصه: نفرین اش این بود؟! غربتی از چشمانِ عزیزترینش دریافت میکرد؟ غربتی که در این دنیا داشت، این نفرینی بود که تاریکی از ان حرف زده بود؟ بهای خندیدن لب های کیونگسو، بی هویت شدن جونگین بود؟ اینجا دنیای جونگین بود و نبود؟! با تغییر دا...
🌌 Meet You Again 🌌 Couples : Chanbaek.Hunhan 🌌 Genre : رمنس،اسمات،درام[Happy End] 🌌 on going... 🌌 Writer : Darsy خلاصه : همه چیز از روزی شروع شد که اون خواب های عجیب رو دیدم... خواب هایی که بهم میگفت مردی که چند ساله ازش دور افتادم یه زمانی همراهم بوده ولی قراره بازم همچین سرنوشتی رو با هم تجربه کنیم؟ داستان چ...
-۲۶دسمبر سال ۲۰۱۹... یه تصادف جاده ای... نزدیک بوسان... یادت نیست؟؟ کاپل : هونهان ژانر : ، پلیسی ، رمنس
༄𝑺𝒖𝒎𝒎𝒂𝒓𝒚: ×به لوهان تا چه حد اسیب رسوندی؟! +خوب من خیلی بهش اسیب رسوندم و.. -جونگین تو بهم اسیب نرسوندی! اون بوده! با جسم تو ولی با روح خودش! جونگین از بین دندون های بهم قفل شدش غرید: چطور میگی بهت اسیب نرسوندم وقتی پشتت پر از زخم هایی که من اونارو بوجود آوردم؟! چطور میگی بهت اسیب نرسوندم وقتی دیشب از کمر درد ه...
روزهای بعد از تو...🖤🥀 نمیدانم برای چه کسی هرشب آسمان سفید دفترم را سیاه میکنم اما میدانم که هستی ، که وجود داری مطمئنم یک گوشه از این دنیا یکی هست که با تمام غریبه بودنش برای من نزدیک ترین آشناست همان کسی که هرشب از دلتنگی هایم برایش مینویسم و منتظر نوازش معصومانه دستانش و گرمی آغوش پاکش هستم همان کسی که شاید در ز...
FICTION : BASTARD | حرامزاده COUPLE : CHANBAEK . HUNHAN GENRE : HISTORICAL . ROMANCE . ANGST AUTHOR : حـیـم اَلـِفـ READ ON : Saturdays CN_18 داستان : روایتی از عشق و اسارات.. از بردگی تا اوج آزادی، داستان پرنده‌ای مقلد برای رهبری موج آزادی.. تلگرام: Author : @H_OSNAA Channel : @LibrarianofSaturn
🕸گمشده🕸 🕸️خلاصه؛ -:"لوتوس دیگه چیه؟" -"نیلوفر آبی! گل نیلوفر آبی یه معنی عمیق داره. این گل در عین زیبا بودنش بین گِل و لجن و آب های تیره رشد میکنه. بعضی‌ها میگن که خدا مثل نیلوفر آبیه. برای همین فکر می کنم قاتل خودش رو مثل خدا می‌دونه و میخواد برای زندگی بقیه تصمیم بگیره." سالها قبل بعد از اشتباهی که رخ داد، همه...
خلاصه : کیم جونگین فرزند ارشد امپراطور هابک، برای رسیدن به ولیعهدی هر کاری میکنه حتی اگر لازم باشه روحش رو بفروشه یا هر کسی رو بکشه.. و به تازگی کوچکترین فرزند امپراطور هامین ، موی دماغش شده.. اوه سهون که اسوانگ دارک فونشیو با سرنوشتی عجیبه.. و کای قطعا به راحتی از شر اون پسر طرد شده بی عرضه هم راحت میشه!.. در حالی که...
• مینی فیک : واحد 731 •کاپل : سهبک • کایلو • شیوهان(فرند) • ژانْر : رومنس • تاریخی (جنگ جهانی دوم) • انگست • تراژدی • ترسناک ═════════════════════════ در تاریخ 1943 بکهیون وارد واحد 731 میشه، واحد 731 یک آوردگاه کار مثل هولوکاست یا آشویتس نیست که کار ،زندگیتو نجات بده اینجا همه زندایان مساوین و برای مرگ به اینجا آورده...
همه چيز خاکستریه موهاش، دود سيگارش، روياهاش و حالا اون دنیاش عاری از هر رنگیه که حتی نمیدونه این چه معنی ای میده و اون غمگینه... 🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯 ⚔Genre:smut,action,romance ⚔Couple:Chanbaek,Hunhan,kaisoo,vkook 🥀Writer: Rose
•¬کاپل: چانبک •¬ژانر: معمایی | عاشقانه | روانشناسی | اسمات •¬خلاصه: سرگرد پارک چانیول تمام سعیش رو برای حل پرونده ی محول شده به تیمش به کار می گیره اما هرچی جلوتر میره به گره های بیشتری برمیخوره... در همین حین بیون بکهیون متوجه ی سرد شدن دوست پسرش میشه. اون به هیچ قیمتی نمی خواد کسی که عاشقشه رو از دست بده... ═ ∘♡༉...
خلاصه: لوهان امگای دوست داشتنی ایه که هنوز موفق به پیدا کردن جفت حقیقیش نشده و خلا تنهایی قلبشو با دنیای شیرینی‌های رنگارنگ و کیک های خوشمزه ای که می‌پزه پرکرده و با بالا رفتن سنش ترجیح داده نسبت به این موضوع بی تفاوت باشه. بی خبر از اینکه خدای ماه چه سرنوشت جالبی رو براش رقم زده ... 🧁🧁🧁🧁🧁 ☕اسم : بیسکویتی به شک...
خلاصه: تهیونگ رقابتی ساده روی صفحه رو به جنگی در واقعیت تبدیل کرد تا سهون رو توی آتیش نفرتش بسوزونه و حالا فهمیده بود که شریان حیات سهون چیزی نیست جز پسری به اسم لوهان! Ꭷ┆GENRE : Smut , Comedy, Romance Ꭷ┆COUPLE : HunHan , VKook Ꭷ┆AUTHOR : #ʟᴏʀᴅʰᵘⁿ & #Aura
نام = ببخش برادر من #یا#برادرم منو ببخش 🔄Forgive me, my brother🔄 کاپل = چانبک هونهان گاهی از زندگی زده میشی و نمیدونی که چیکار کنی و یه اومید واهی میتونه نجات بخش تو باشه زندگی قرار نیست که با تو باشه اون قراره به ضرر تو کاری رو انجام بده که تو خوابشم نمیدی گاهی به خود فرصت میدی فرصت زندگی ،و بعد میتونه تو رو با...
_وقتی مایع حیاتت, زندگیت, دستامو به سرخی دعوت میکنه آرامش پیدا میکنم. حق نداری منو ازش محروم کنی این یه دستوره! _ وات د فاک؟! هیچ یادم نمیاد واسه این از خونه فرار کرده باشم که یه غریبه بهم امر و نهی کنه! ###################### بکهیون پسری که با وجود زندگی سطح بالا در قشر مرفه جامعه, به خاطر راحت شدن...
این نوشته ها نه فیک نه وان شات اینا فقط با توجه ب عکسایی ک ازشون میبینم یه سناریو مینویسم و هیچ کدوم ب قبلی ارتباط نداره و در اخر اگ علاقمندی و درخاست ب هر کدوم از سناریو ها زیاد بود تبدیل ب فن فیک یا چند شاتی میکنمش پس نظر و ووت یادتون نره و به تک تک سناریو ها عشق بورزین^-^
*کاپل* : *چانبک* ، *هونهان* *ژانر* : *مافیایی* ، *کمی‌اسمات* ، *کمی‌کمدی* *وضعیت* : *درحال آپ*•••♾️ *نویسنده* : °𝑴𝒐𝒛𝒉𝒊𝑬𝒙𝒐𝒍° _بازم متاسفم ٪اشکالی نداره برو تو اتاقت استراحت کن نگران هیچیم نباش _ممنون آه ... اون خیلی مظلوم و شکنندس تا کار بدی میکنه شروع میکنه به عذر خواستن وقتی برگشتم که به اتاق برم با قیافه پ...
فقط دلش برای اون امگا تنگ شده بود میخواست دوباره ببینتش و اینبار اونقدر محکم بغلش کنه که داخل وجود خودش حل بشه اینکه خواسته زیادی نبود!
لوهان، خسته از زندگی و دردهای بی پایانش تصمیم مهمی گرفته بود. به خودش یک ماه وقت داده بود تا درمورد زنده موندن یا رها کردن این زندگی فکر کنه. و حالا فرصتش تموم شده بود. توی این یک ماه نتونسته بود خودش رو به ادامه ی این زندگی قانع کنه. دلش با تمام وجود طلب آزادی میکرد. مثل پرنده ای که سال ها توی قفس زندانی شده باشه و د...
در سالهای آغازین خلقت... هنگامی که زمین پر از عدل و داد بود... هنگامی که انسانها در سعادت و خوشبختی میزیستند... در عرش فرمانروای افسانه ای فاجعه ای عظیم رخ داد... زمانی که در عرش هیاهو بود زمین آخرین نفس های آزادش را کشید.. و از آن به بعد ، تا سالیان دراز رنگ خوشبختی به خود ندید... جهان سرشار از نفرت ، کینه ، جنگ ، قت...
شخصیت ها : چانبک ، هونهان ژانر : روزمره ، جنایی ، عاشقانه ، طنز ، اسمات خلاصه: چی میشه اگه بکهیون بعد از چهارسال عشق مردشو توی خونه ی مادربزرگش ببینه؟ چی میشه اگه چانیول ببینه که عشقش بخاطر مرگ دروغیش کلی عذاب کشیده و مقصر اصلی پدرشه؟ عشقی که بعد از چهار سال دوباره جریان پیدا میکنه ولی آیا چانیول همه چیز رو راجب ب...
بالاخره داریم به اصل بازی نزدیک میشیم یکی دیگه از مهره های زمینتونو برداشتم دلم میخاد زودتر به شاه برسم ببینم بعد از به شاه رسیدن چه بلایی سرت میاد پارک چانیول هنوز خیلی مونده تا به عزیزترینت برسم خیلی زود میفهمی من کیم البته اگه تو و دوستات زیاد خنگ نباشید فهمیدنش خیلیم سخت نیست ولی اگه سهون عزیزت بخاطر پسرعموی جذا...
- من و تو... هیچوقت نمیتونیم کنار هم خوشبخت باشیم... تو امپراتور منی و من محافظ تو هستم. هر بار که به اتاق من میای... با نگرانی اینکه ممکنه من و تو رو توی یه تخت ببینن تا صبح بیدار میمونم! میدونی اگه بدونن امپراتور این سرزمین محافظش رو به عنوان معشوق مخفیش انتخاب کرده دست به چه کاری میزنن؟! Name: The Royal Traditions ...
" هیچ وقت قرار نیست اون اتفاقات یادت بره ولی اینو یادت باشه، من همیشه با تو هستم بکهیون" ژانر: رومنس،درام،اسمات،زندگی مدرسه کاپل اصلی : چانبک کاپل فرئی : هونهان وضعیت : در حال اپ رده سنی : +۱۸ هپی اند خلاصه داستان: میگن عشق اول آدما غیر قابل فراموش شدنه. یا از هم جدا میشین و یا با گذشت زمان میفمن مطلق به همدیگه...
