Select All
  • NO LIMIT •|ziam|• COMPLETED
    690K 94K 122

    Highest ranking : #1 in fanfiction For more than four continuous months -داری محدودم میکنی! +نه... فقط دارم عاشقت میکنم. -نمیخوامش! +دست تو نیست... دست هیچکس نیست.

    Completed  
  • +18/𝘛𝘢𝘦𝘬𝘰𝘰𝘬 ( completed)
    266K 33.4K 25

    " من واقعا به یک پرستار احتیاج ندارم ، ۱۹ سالمه ." - جانگکوک پرستار جدیده تهیونگه • Written by @meicrodon '

    Completed   Mature
  • 𝑀𝑦 𝑆𝑤𝑒𝑒𝑡 𝑂𝑚𝑒𝑔𝑎. 𝑁𝑎𝑚𝐽𝑖𝑛 𝑉𝐾𝑜𝑜𝑘 𝑌𝑜𝑜𝑛𝑀𝑖𝑛
    198K 33.6K 43

    اسم: امگای شیرینم🎠 خلاصه: کیم نامجون، تنها آلفای باقی مانده از خاندان کیمِ. بخاطر یه شرط 500 میلیون دلاری، که پدر بزرگش براش گذاشته، مجبور به ازدواج میشه! نامجون مدعیه که هیچوقت عاشق نمیشه...! اما عشق که این چیزا حالیش نیست. ژانر: رمنس، امگاورس، اسمات، امپرگ 🍼 کاپل اصلی: نامجین کاپل فرعی: یونمین، ویکوک وضعیت: به پا...

    Completed  
  • Got The Sunshine On My Shoulders [L.S](Persian Translation)
    134K 29.8K 52

    [Completed] پنج سال پیش، هری استایلز برای تبدیل شدن به یک خواننده و هنرمند، زادگاهش رو ترک کرد. هری به اون چه که پشت سرش به جا گذاشت توجه زیادی نکرد- یک زندگی، یک خانواده، و یک همسر... کسی که روزی از خواب بیدار شد و فهمید هری ترکش کرده. و حالا، هری همه چیز داشت: پولدار و معروف بود و همه ستایشش می کردند، از جمله دو...

    Completed   Mature
  • sweets (l.s persian translation) [Completed]
    47.3K 6.9K 13

    میتونم یکمی از اون بوسه های ترش ات داشته باشم ؟

    Completed  
  • MR STYLES ( l.s persain translation)
    203K 27.4K 33

    " خب پس این منشی جدیدمه ؟ " آقای استایلز پرسید و یه ابروشو داد بالا‌. "بله " منشی قبلی جواب داد. آقای استایلز اخم کرد و به لویی یه نگاهی انداخت. " من انتظار ...یکی ... نمیدونم..بهتر داشتم ؟؟" "ببخشید آقای بی ادب.من کسی ام که از این به بعد قراره برنامه هاتونو مدیریت کنم.پس بهتره مراقب زبونتون باشین"

    Completed  
  • Can't feel my face (l.s persian translation) [Completed]
    72K 10.6K 33

    " من گی نیستم! " به پاپاراتزیایی که دورم جمع شده بودن با داد گفتم. " بیخیال هری ، ما عکسارو دیدیم! " یکی از پاپا داد زد. " اون فگوت منو بوسید! " قبل از بوق زدن ماشین منم با داد بهش گفتم. اونا نمیتونن بدونن،من ضعیف دیده میشم و نمیتونم اینجوری باشم نه قبل از بزرگترین مسابقه م.

    Completed  
  • mask of lies ( l.s persain translation)
    89.1K 11.1K 19

    لویی تاملینسون ، بازیگر معروف، باید وارد رابطه فیک با هری استایلز ،خواننده ی مشهور ، میشد. چی میشه اگه اون احساسات واقعی به خواننده ی جذاب پیدا کنه ؟ منیجمنتشون قبول میکنه ؟ رابطشون اونقدر قوی هست که تو سختی ها بجنگن ؟

    Completed  
  • obviously || Larry [persian translation]
    32.6K 7.1K 25

    [Completed] "لویی نابیناست؛ اون طرفدار واندایرکشن یا درواقع فنِ هری استایلزه، و درست از لحظه ای که اونها همدیگه رو ملاقات میکنند زندگی لویی زیر و رو میشه..." * * * author ( on ao3) : sweetkisses

    Completed   Mature
  • My broken heart(Ziam♡)
    175K 28.8K 63

    •Completed• "قلب شکستهِ من" میشه نری؟ میشه برای چند ثانیه تظاهر کنی که دوسم داری؟ میشه حداقل یه بار به دروغ بهم بگی دوستت دارم؟ انقدر تو حسرت این دوتا کلمه دارم میسوزم که برام مهم نیست دروغه برام مهم نیست که تو ازم متنفری میشه حداقل الان که از پیشم میری برای آخرین بار بغلم کنی؟ فقط همین یه بار قول میدم بعدش دیگه من...

    Completed  
  • Prince [Persian Translation]
    140K 23.2K 43

    [Completed] «اونی که استخون گونه داره میدونه ک پرنس عاشقشه؟» جایی ک هم لویی و هم هری پرنسایی هستن که سرنوشتشون اینه که با هم ازدواج کنن

    Completed  
  • This House No Longer Feels Like Home (Persian Translation)
    161K 16.2K 18

    هرى و لويى ٢٠ ساله كه باهمن، كه هرى خيانت ميكنه، و لويى ميشكنه، و هرى يك سال مهلت داره تا ازدواجشون رو درست كنه.

    Completed  
  • SYNDROME [ZiamFanfiction]
    113K 19.1K 52

    COMPLETED Ranking #1 in Fanfiction -حداقلش من همینی ام که هستم، تو کی هستی پشت نقاب هات ؟! +من همون لعنتیم که قرار بود عذابت بدم، ولی نمیدونستم با عذاب دادنت خودمم نابود میشم !

    Completed   Mature
  • Wings (l.s Mpreg) [persian translation]
    78.8K 11.4K 22

    [Completed] هری روی پله های یه مدرسه ی شناخته شده در دنیا رها شده بود و توسط مدیرش بزرگ شد. اون همه چیز و همه کس رو تا وقتی که پدرش نباشه انکار میکنه؛ تا وقتی که لویی تاملینسون از راه میرسه و هری هیچ وقت همچین چیزی رو حس نکرده بود....

    Completed  
  • Daddy And Love / Ziam ~ By: Atusa20
    15.4K 2.4K 6

    اسم من زین مالیکه... من با پسرم دیون مالیک که چهار سالشه زندگی میکنم حدود چندماهه که با همسایم لیام پین قرار میذارم پسرم و لیام رابطه ی خیلی خوبی دارن اونقدر که گاهی حس میکنم فراموش شدم و اون دوتا بیشتر اوقات با همن... دیون از رابطه ی من و لیام خبر داره و لیام رو مادر خودش میدونه و لیام اینو خیلی دوست داره a Ziam Ma...

    Completed  
  • Baby Boy(Larry Stylinson)
    153K 21.5K 34

    لویی به شماره ی اشتباهی پیام میده و زندگیش عوض میشه.

    Completed  
  • Beauty of you
    4K 1.1K 10

    ❌COMPLETE❌ Edward + Louis تاریخی* چند پارت *

    Completed  
  • The Wedding Date [ Persian Translation ]
    55.1K 10.4K 33

    • زین توی فروشگاه والمارت کار میکنه. اون دوست پسر نداره و خیلی وقته که به یه قرار نرفته. مامانش همیشه دنبال یه پارتنر برای اونه و حالا هم که برادرش میخواد ازدواج کنه، فشار از طرف اون بیشتر شده. زین میخواد که یک نفر رو پیدا کنه، ولی با درنظر گرفتن اتفاقاتی که در گذشته براش افتاده یکم سخته. اون مجبور میشه با کسی که ماما...

    Completed  
  • Dreams. |zarry|
    23.1K 3.6K 22

    این قصه، قصه ی من و توئه قصه ی رویاهایی که گم شده بودن...

    Completed  
  • Night of appreciation(L.S)(completed)
    26.5K 3.2K 12

    من مجبور بودم اما من واقعا دوست دارم متاسفم

    Completed  
  • fools gold (Ziam)(mpreg)
    278K 37.5K 50

    تو میتونی بهم اخم کنی. بهم بی‌محلی کنی. بخاطر ضعیف بودنم مسخرم کنی. میتونی بهم گشنگی بدی. میتونی کاری کنی گریه کنم. کاری کنی که از درد زجه بزنم. تو میتونی خوردم کنی. زیر پات لهم کنی. تو میتونی منو به خاک سیاه بشونی لیام‌ اما با همه‌ی اینا من بازم عاشقتم :))))

    Completed   Mature
  • DUSK TILL DAWN
    49.2K 8.6K 35

    تو به من محکومی زین مالیک.. محکوم به اینکه از طلوع تا غروب کنارم باشی... . . . . . . این اولین فف منه امیدوارم دوستش داشته باشید :) خودم که کلا خنثی نسبت بهش. اگه نظری راجب روند داستان بود حتما کامنت بزارید عشقتون کشید vote بدید نخواستیدم عیب نداره🤷🏻‍♀️.. در هر صورت که اینجایید تا لذت ببرید ....

  • friends with benefits (L.S)
    239K 28.9K 31

    لویی فکر می کرد این تنها راهیه که میتونه هری رو پیش خودش نگهداره ‌‌‌...

    Completed  
  • No Homo [Ziam | Persian Translation]
    49.5K 5.7K 24

    زین: دیکمو ساک بزن مرد زین: اما با این حال منظوری ندارم داداش { جایی که زین و لیام بهترین دوستای هم دیگه ن اما کارایی میکنن که دوستا نمیکنن } {کتاب عکس داره و باید آنلاین خونده بشه} Translated by : @IWontBeTheOne & @_blueshift

    Mature
  • dream
    30.9K 4.7K 24

    گرگی عاشق انسانی مظلوم تفاوت

    Completed  
  • Sin | Drarry
    115K 17.1K 35

    " تو كى هستى؟ " " هرى پاتر." جايى كه دراكو بايد با گرايشش كنار بياد، و جاى ترسيدن به كسى كه هست افتخار كنه. written by: @NoticeMePotter persian translation.

    Completed  
  • Your Name [ZIAM]
    21.6K 4K 13

    [Completed] من فقط یه چیز از تو میدونستم و اون اسمت بود A short Ziam Story

    Completed  
  • commander
    1.5K 169 4

    نظرتون درباره ی عشق بین فرمانده و سرباز چیه....؟

  • You're Mine
    95.8K 10.2K 14

    با حس دستای کسی که صورتشو نوازش میکردن اروم چشماشو باز کرد. اطراف شو از نظر گذروند و چشمش به غریبه ای که کنارش نشسته بود -تو کی هستی...! سعی کرد از رو تخت بلند بشه ولی پاهاشو دستاش محکم به تخت بسته شده بودن! با عجز نالید: -توروخدا باهام کاری نداشته باش +واقعا جیمین؟؟ تو فکر میکنی من بهت صدمه میزنم؟ غریبه دستاش رو...

    Completed  
  • SinPi's Scenario book
    5.1K 585 7

    سناریو های من: 1- Backstage Affection: HyunLix ━' Romance 2- Lovelorn Melody: SeungSung ━' Romance, Drama 3- Venom: ChanMin ━' Romance, Drama 4: Little Rockstar: ChanMin ━' Romance 5: Ice compress: 2min ━' Romance, omegaverse 6: Valentine's Party: Seunglix ━' Romance, Fluff 7: One Flower, One Sword: 2min ━' Roman...

    Completed