Select All
  • 🄲🅄🄻🅃 🄾🄵 🄵🄸🅁🄴
    2.1K 459 29

    کامل شده ژانر: اکشن، ماجراجویی، انگست، برومنس ما عاشق تاریخ بودیم، عاشق هر اونچه که گردوخاک زمان روی اون نشسته بود. عاشق هراونچه که از گذشته‌های دور سخن میگفت و عاشق هر اونچه که به تمدن‌ها مربوط میشد. در این میون چیزی که همیشه توجهمون رو جلب میکرد قربانی کردن آدم‌ها بود. من و چانگبین هرگز فکرش رو نمیکردیم که یک روز با...

  • Swear 𓇢
    2.8K 377 25

    هر چقدر که میخوای ازم فاصله بگیر ، اگه میتونی انجامش بده و از اینجا برو. اصال همین الان اون ماشهء لعنتی رو بکش و من رو بکش. ولی میدونی ، اگه بری هیچ چیز واست مثل قبل نمیشه. همیشه توی خاطراتت دنبالم می گردی و درد میکشی. اگه شلیک کنی تو هم با من میمیری چون تو درون من زندگی میکنی. داخل این قلبی که دلیل دوباره جون گرف...

  • Andante ꕤᏪ
    250 33 5

    _چیزی درباره سایرن می‌دونی؟ دست‌های کوچیک آرِلا لای موهای نارنجی رنگ مینهو چرخید، باد خنک ساحل به آرومی به صورتشون برخورد می‌کرد. _یک زن زیبا توسط معشوقه‌اش توی دریا غرق می‌شه و بعد مرگش به یک حوری دریایی تبدیل می‌شه. دخترک همین‌طور که سر انگشت‌هاش لای موهای مینهو می‌چرخید، خیلی آروم شقیقه‌‌ی مرد رو لمس کرد و ادامه دا...

  • STRAWBERRIES & CIGARETTES | BANG CHAN
    17.3K 2.8K 36

    "هی! می‌دونستی یه نظریه میگه که ما قبل از اینکه بوجود بیایم ذره هستیم؟ " گوله های برف روی صورتم میریختن اما من حسشون نمی‌کردم چون داشتم از درون میسوختم "یعنی چی؟" کریس غلتید و بدنشو به بدنم نزدیک تر کرد "فکرشو بکن.من و تو،همه ی آدم های این سیاره،هممون ذره بودیم.حتی کوچیکتر از الکترون ها.حتی کوچکتر از این کریستال های ش...

    Completed  
  • ➷𝐓𝐡𝐞𝐁𝐨𝐲𝐍𝐮𝐦𝐛𝐞𝐫𝟓𝟎𝟔➹
    38.7K 6.5K 40

    بیون بکهیون عاشقِ عدد ۵۰۶ بود، اولین دلیلش این بود که تو شِش مِی به دنیا اومده بود و دومین دلیلش هم‌ این بود که یه جایی، احتمالا تو یکی از سایت‌های مزخرف پیشگویی، خونده بود ۵۰۶ بهترین عدد شانس دنیاست؛ کسی که شماره اش ۵۰۶ ـه خودمونیه، صمیمیه، صبور نیست ولی کنجکاو و باهوشه. بکهیون فکر میکرد خیلی خودجوش و بانمکه و میتونه...

  • 𝐑𝐨𝐬𝐞'𝐬 𝐇𝐚𝐥𝐥 ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ✓
    26.9K 5.1K 66

    [عمارت رز 🥀 Rose's Hall] Genre : Romance, Action, Criminal, Mafia, Smut🔞 EXO , Redvelvet , Blackpink Writer : Oyun [ سهون دنبالش دوییده بود، اون قاتل پشت سرش بود و پاهای بلندش چند برابر سریع تر از یری میدویید، خیلی زود بهش رسید و از پشت دستاش رو دور کمر اون حلقه کرد و نگهش داشت. دستش که به بدن یری خورد اون شروع کرد...

    Completed   Mature
  • metanoia
    937 261 9

    metanoia: (n.) the journey of changing one's mind, heart, self or way of life. اگر کنارم باشی، نور می‌تابه به پنجره و باریکه‌ش میشینه به چشم‌های جفتمون؛ آسمون آبی تر میشه و کبوترها به جای پرواز، به سمت ابدیت میرقصن. حال درخت‌های کاج، گل‌های بامبو، بوته های توت‌فرنگی، میشه غیرقابل توصیف ترین حال ممکن. کنارِ تو، من میشم...