plaster
+من کمکت میکنم باشه؟ انسانها شکننده و اسیبپذیرن خصوصا وقتی عاشق باشن.پس همونطور که نیمه گمشده افریده شد،خدا چسب زخم رو هم خلق کرد. 《چسب زخم》 مینی فیک کاپل:هوپمین،ویمین،سپ ژانر:انگست,درام,رومنس فول شده
+من کمکت میکنم باشه؟ انسانها شکننده و اسیبپذیرن خصوصا وقتی عاشق باشن.پس همونطور که نیمه گمشده افریده شد،خدا چسب زخم رو هم خلق کرد. 《چسب زخم》 مینی فیک کاپل:هوپمین،ویمین،سپ ژانر:انگست,درام,رومنس فول شده
{COMPLETED} چه اتفاقی میفته اگه یه رابطه با اجبار شروع بشه؟؟ چی میشه اگه یکی عاشق باشه، یکی نباشه؟؟ این ازدواج قراره چطوری پیش بره؟؟ سرنوشت چه برنامه ای براشون داره؟؟ ته این ازدواج اجباری چیه؟؟ عشقی دو طرفه، یا نفرتی عمیق؟؟ . . . . _💜به هشتمین بوک من خوش اومدید💜_
{COMPLETED} تو کجایی یونگی؟؟ خواهش میکنم....قول میدم دیگه بداخلاق نباشم.... اذیتت نکنم....بهت گیر ندم....فقط کنارم باش.... لطفا یونگی، من بدون تو نمیتونم.... "من باید زندگیم رو پیدا میکردم...." . . . . چی میشه اگه جانگ هوسوک سرد و بداخلاق عاشق کسی بشه که با سند بردگی وارد زندگیش شد؟؟ . . . . _💜به اولین بوک من خوش اوم...
{COMPLETED} عشق و عاشقی های تینیجری؟؟ من بهشون میگم عشقای حقیقی.... تو بگو کلیشه.... ولی واقعا درستش چیه؟؟ . . . . _💜به سومین بوک من خوش اومدید💜_
{COMPLETED} اولش فقط یه سرزمین بود. بعد شد یه اتحاد اشتباه. یه رابطه اشتباه. یه بچه با یه سرنوشت نامعلوم. یه بچه با ذات بهشتی. یه شیطان_یه فرشته. ساحره ها و ومپایر ها. شیاطین و گرگینه ها. یه افسانه. افسانه ای به قدمت چندین هزار سال. . . . . _💜به چهارمین بوک من خوش اومدید💜_
{COMPLETED} اون شرط کرده بود.... که تنها همسرش باقی بمونه.... که کسی رو جایگزینش نکنه.... ولی اون گوش نکرد.... تنها کاری که میکرد، تحقیر کردنش بود.... چرا باید بازم تحمل میکرد؟؟ اون میخواست بره.... با مردی که علاقش رو بهش ثابت کرده بود بره و زندگی بهتری رو بسازه..... . . . . این داستان یه ملکه هست که سختی های زیادی می...
{COMPLETED} یه باند بزرگ و خطرناک که خانوادگی اداره میشه.... یه رئیس مافیای سرد و مغرور.... یه عاشقِ دلشکسته.... دو تا پسر خاله.... یه عشق اشتباه، شایدم یه آدم اشتباه.... چی میشه اگه یه روز همه چیز عوض شه؟؟ جای آدمای این قصه عوض شه؟؟ اونی که عاشقه، دیگه عاشق نباشه.... اونی که نمیخواسته، دچار درد خواستن بشه؟؟ داستان عش...
{COMPLETED} یه اتفاق ناخواسته.... یه دوستی اشتباه.... شایدم یه عشق اشتباه.... دویست سال زندگی.... . . . . چی میشه کیم نامجون به خاطر دوست صمیمیش تبدیل به یه ومپایر بشه و تمام زندگیش رو از دست بده؟؟ حالا بعد از گذشتن دویست سال، میتونه زندگیش رو از نو بسازه؟؟ میتونه به خاطر نواده هایی از نسل خودش، ریسک انسان شدن رو به ج...
{COMPLETED} بیاین داستان طرد شدن شیطان رو جور دیگه ای بخونیم.... شاید اینبار به اون برای سجده نکردنش حق دادیم.... . . . . _💜به اولین چند شاتی با قلم من خوش اومدید💜_
-دلم برات تنگ شده هیونگ... +واسم مهم نیست. ₊ ⊹ Original Writer @JHobi_ on Wattpad
↜آلفا مین یونگی و هوسوک به خاطر گذشتهی یونگی، از همدیگه متنفرن ولی فقط تا وقتی که یونگی میفهمه هوسوک هیچوقت اون چیزی نبوده که فکر میکرده... ₊ ⊹ Original Writer @LadyMika on Ao3
"اون شبی که مست بودی، اگه وجدانم دست به کار نمیشد مطمئناً بهت تجاوز میکردم..." . . . • غیرقابل کنترل • برگرفته شده از مودبرد • هوسوک تاپ • فلاف
اولین بار دو سال پیش بود؛ وقتی جانگ هوسوک پنجرهی اتاقش رو باز کرد تا از نسیم صبحگاهی لذت ببره و نوازش گرم خورشید رو روی پوست گندمگونش حس کنه... •وانشات امیدِ تو •برگرفته شده از مودبرد •فلاف Credit to liejm on Twitter
صفحه نمایشهای غول پیکر آسمون خراشهای شهر نیویورک، به جای نشون دادن بنرهای تبلیغاتی همیشگی، تصویر مرد ماسک پوشی رو به نمایش گذاشته بودند که با آواز کودکانه اما دیوانهوارش، وحشت رو به دل مردمان حاضر در خیابان انداخته بود. تنها کسی که اون بین مانند احمقها لبخند میزد، یونگی مین، مأمور ویژهی افبیآی بود. • یک قرارِ...
همهمه بالا گرفت. نامجون دوباره شروع کرد:«۴۰۰ یک، ۴۰۰ دو...» صدای دودلی به گوش رسید:«۴۱۰» جیهوپ پوزخند زد. عاشق این قسمت از مزایده بود. زمانی که اون مردها با درموندگی مبلغ رو ۱۰ وون ۱۰ وون و یا حتی ۵ وون بالا میکشیدند، به امید اینکه کسی روی دستشون نزنه. -«۴۱۰یک...» -«یک میلیون.» پوزخند روی لب پسر رقاص خشکید و با چشم...
↜دستهای هوسوک رو روی سینهی خودش گذاشت: "حسش میکنی؟" "این مال توئه. این ضربان، عشق من، برای تو میزنه. من عاشقتم. میتونستی هرجایی توی این دنیا باشی، میتونستی هر جنسیتی که میخواستی باشی، میتونستی توی بهترین روزهات بخندی و توی بدترینهاش گریه کنی و همچنان تنها کسی بودی که من عاشقشم!" ₊ ⊹ Original Writer @LadyMika...
↜ مین یونگی نفرینشدهست؛ هرکس که باهاش ارتباط چشمی بگیره دیگه دوستش نخواهد داشت و هوسوک، نابیناست. ₊ ⊹ Original Writer @hopespiration on Ao3
"من استریتم. فقط موضوع اینکه برای بازی پورنهای گی، پول بیشتری میدن." جونگ کوک، پورن استارِ پورنهای گی، یه پسر استریت بود و طبق گفتههاش، فقط چون با یه مرد دیگه فیلم پورن بازی میکرد، میتونست حقوق بیشتری نسبت به پورنهای استریت بگیره. اون به همراه دوستش یونگی توی یه خونه زندگی میکرد و در کنار بازیگری، زندگی عادی خود...
اگوست و جی اعضای معروفترین بند راک Tears of fear و شیپِ مورد علاقهی افراد زیادین. از نظر فنها اونها دوستهای صمیمی و حتی معشوقهان اما خیالاتِ شیرینشون حسابی از حقیقت دوره. یونگی از هوسوک متنفره و هوسوک سعی داره حداقل دوست صمیمیش رو پس بگیره و شاید اگر شد، قلب و عشقش رو هم. - 𖦹نام: دوباره معشوقهام باش 𖦹کاپل: سپ...
☃︎به معنای واقعی کلمه، مین یونگی یه خوره است. اون عاشق خوندن کتاب ها توی هر ژانریه و بیشتر از هرجایی به کتابفروشی نزدیک محله اشون میره، کتاب فروشیِ پلاک 451، جایی که جانگ هوسوک کل روزش رو اونجا میگذرونه چون مالک مکانه. هوسوک در مورد اون پسر بانمک خجالتی که موقع حرف زدن لپ هاش سرخ میشن میدونه، ولی چیزی که ازش خبر ندار...
بعد از بهم زدن با جفتش، یونگی شدیدا به آلفایی برای گذروندن هیتش همراه اش نیاز داشت. اون تصمیم گرفت که پیشنهاد دوست صمیمیش جیمین رو بپذیره و برنامه ی "آلفاایکس" رو که امگاها رو برای هیتشون با آلفاها جور میکنه امتحان کنه. یونگی شک داره، تا وقتی که میبینه کراشِ دورانِ دبیرستانش سرویسش رو ارائه میکنه. ~ ⍟ نام: من و تو برا...
هوسوک فقط میخواست خوش بگذرونه. جوون باشه، از روزهاش لذت ببره و مثلِ امگای سرکشی رفتار کنه که تمام زندگیش بوده. اما امگای سرکش، تصور نمیکرد خوش گذرونیش توی کلاب به بهم زدن با دوست پسرش و البته، پیدا کردنِ یه شخصِ بهتر ختم شه. یا، جایی که آلفا یونگی توی دعوای هوسوک و دوست پسرش دخالت و آروم راهاش رو به زندگی امگا باز...
Depite | اندوه ژرف ❦جانگ هوسوک هرگز فکر نمیکرد زندگی عالیای که ساخته بود با یک تماس تلفنی از شخصی در گذشتهاش بهم بریزد. ولی این تصور، حالا که در کوچههای شهرک سوتوکور دِپیت قدم میزد، خندهدار به نظر میرسید. با مرگ ناگهانی خواهرش سرپرستی دختری که هرگز ملاقات نکرده به او رسیده بود و با برگشتن به آن جا درگیر حوادث...
☘︎︎هوسوک پرستار حیواناتِ خونگیه. اون زمان زیادی رو توی خونه ی غریبه ها میگذرونه، با گربه ها بازی میکنه و برای دوست داشتنی ترین انسانِ گربهنما، رپرِ بزرگ اگوستدی فن بویی میکنه. صفحه ی مسیح های یونگی دفترِ خاطراتِ امنِ هوسوکه، یا حداقل فکر میکنه که هست، تا اینکه پیام هاش توسط رپر خونده میشه. -----༄ ☽ نام: مون چایلد |...
'احساسات متغییرن.' این شعارِ یونگی توی کل زندگیاش بود. وقتی توی دورانِ دبیرستان از یکی خوشش اومد، برای به دست آوردنش تلاشی نکرد چون احساسات یکسان نمیموندن. وقتی توی دانشگاه شیفتهی همکلاسی پر سروصدا و زیباش -جانگ هوسوک- شد، فقط مثل یه احمق از دور به تماشاش نشست چون هنوز هم، احساسِ آدمها عوض میشد، گرچه، وقتی بعد از...
یونگی و هوسوک از هم متنفرن. واقعا متنفرن. تا زمانی که یونگی پیام ناشناسی دریافت میکنه. -- ꨄ ☼☽ نام: رنگین کمان بی رنگ ☼☽ کاپل: سپ. نامجین. ویمینکوک ☼☽ ژانر:تکستینگ، فلاف، انگست ☼☽writer: @sunkltten ☼☽cover by: @im_jonas
- فقط خواستم بهت ثابت کنم، من توی رابطمون عاشق ترم! و تو ترسوتر ----------------------------------- + جونگکوووووک صدای جیغ های آزاردهنده ی تهیونگ وقتی که روی سکوی وسط سالن، برای اجرای مراسمِ فرقه، بسته شده بود، به گوشمون چنگ مینداخت! +کمکککککک و جونگکوک، که صورتشو پشت نقاب مخفی کرده بود، تا کسی اشک هایی که برای اون پس...
ما درست مثل اون اسب هاییم. به نظر می رسه آزاد و رهاییم ولی همه امون با افساری که دور گردن امون انداختن هدایت می شیم. با یه اسب دیگه همراه و همسفر می شی.مسیرهای زیادی رو پشت سر می ذارید و فکر می کنی همه ی دشت های دنیا منتظر شنیدن صدای پاهای شماهستند ولی یه روز سرنوشت افسار تو رو محکم می کشه. مجبور می شی بایستی و دورشد...
Name: Eternal Love (عشق ابدی) Main Couple:Sope (Hoseok🔝) Genres:Daily Life, Smut,Mpreg,Angst, Romance,Rape,Happy End,... .................................................... _مین یونگی یه نوجوون ۱۷ ساله بود که مادرشو از دست داد .................................................... _آقای جانگ من نمیتونم همچین کار...
داستان یک عشق پاک و پنهان... +ما باهم قرار نمیذاشتیم، ولی جوری بودیم که انگار قرار میذاشتیم، انگار باهم عهد بسته بودیم! _جالبه که ما حتی اسم همو به زور از زبون دوستامون شنیدیم:) (درحال آپ) کاپل اصلی: سپ کاپل های فرعی: ویمین، نامجین