Lettuce ~Vkook
کیم تهیونگ دیگه اون بچه دماغوی قدیم نیست ولی متاسفانه جئون جونگکوک هنوز هم فکر میکرد میتونه اون موجود نینی و کیوت رو توی وجود تهیونگ پیدا کنه🍉 ژانر: طنز🥬خونوادگی🧃روزمره🥢پایان خوش🍌 کاپل: ویکوک 开始:1403/11/07 结束:还没有
کیم تهیونگ دیگه اون بچه دماغوی قدیم نیست ولی متاسفانه جئون جونگکوک هنوز هم فکر میکرد میتونه اون موجود نینی و کیوت رو توی وجود تهیونگ پیدا کنه🍉 ژانر: طنز🥬خونوادگی🧃روزمره🥢پایان خوش🍌 کاپل: ویکوک 开始:1403/11/07 结束:还没有
اسم:dear (عزیز کرده) تمام شده✓ ژانر:امگاورس٫امپرگ٫تاریخی٫اسمات و ..... کاپل اصلی:ویکوک کاپل فرعی:یونمین خلاصه: خاندان جئون معتقدن که امگا ها سفیدیه دنیا هستند همه ی مردم چوسان باور داشتن که هر امگایی که خون جئون ها را داشته باشه پاک ترین و زیبا ترین امگاست تا اینکه یه فردِ چینی که سفیر پادشاهیه چین بود تو بازار چشمش ب...
نسخه ای از ما وجود داشت که خود از وجود آنها خبر نداشتیم. عشق و لذت هایی را تجربه میکردیم که تنها اثر کبودش را در آینه روی گردن خود میدیدیم. قتل هایی مرتکب میشدیم که تنها رد خون آنها را در چاقوی آشپزخانه میدیدیم. منی دیگر از ما وجود داشت ، که خود بی خبر ز وجود بی وجودشان ، بانگ کتمان ماهیت به گوش خود و هم میزدیم. ...
|مرگ تدریجی| کائنات دو تا رئیس مافیا رو کنار هم قرار میده که از قضا کیم تهیونگ آلفای خون خالص پک فکر میکنه که جئون جونگ کوک مسبب تمام بدبختیهاشه. طی یه درگیری جونگ کوک ضربه ای به سرش میخوره که باعث میشه حافظش رو از دست بده. جونگ کوک چیزی به یاد نمیآورد و حالا تمام گذشته براش اسراری بود که خانوادش اون رو مقصر اتفاقا...
[Completed] فاکرز🔥𖨥 ظاهرشون با مقدار قابل توجهی تتو و عضله، درست شبیه به پسرهای بد بود و بهخاطر نوع شخصیت و سبک زندگیشون، بسیار دستنیافتنی بهنظر میرسیدن؛ دو پسری که بنابهدلایل شخصیِ خودشون، مجبور به کار در یکی از معروفترین کلابهای لاسوگاس شدن و درست در روز اول کارشون، متوجه شدن که همکارشون، کسیه که از قبل...
نام↲ آرکادیا خلاصه↲ شرکت «کایدرا» که در قاره آسیا به عنوان برترین صنعت داروسازی شناخته شده، سالها درحال توسعه پروژه ای بود که در اون انتظار میرفت انسان بتواند با بیماریهای کشنده ای مانند اچآی وی و سرطان مقابل کنه و ضد ویروس شود. اما روزی درحال تست آزمایش بر روی یک انسان بیمار خطایی رخ داد و پس از اون یک اپیدمی در...
[مــدار 38 درجــه، فصـل دوم] یک عاشقانۀ پر از درد... یک عاشقانهٔ پر از خون و خاطره... لابهلای خرابههای شهر به دنبال تیکهپارههای اون عشق میگشتن و هیچچیز بجز خون و درد پیدا نمیشد. جنگ تمام شده بود پس چرا اونها هنوز میجنگن؟! باید به دنبال انتقام بود یا التیام؟ ....𓂃ᬉ🪖 در انتهاییترین نقطۀ قلبم... تو همان صدا...
_ فکر کنم یه اشتباهی شده آخه یعنی چی"تبریک میگم شما حامله ای"؟ +شما آروم باشین یه لحظه _تازه اونم از کی؟؟ این احمق؟؟ +تست تعیین هویت ثابت کردن که بچه تو شکم شما از اقای جئون هستش _مطمئنم یه اشتباهی شده عقل آدم سالمم میفهمه همچین چیزی ممکن نیست شما دیوونهاین همتون دیوونهاین در واقع اونی که دیوونه شده منم کیم تهیونگ...
🔴 #Full 🔴 جونگکوک، پسری که برای هیچکس هنوز پیدا نیست که اژدهایی درون وجودش داره یا نه، کوچکترین پسر خاندان سلطنتی دایاست؛ سرزمینی که سالهاست نیمی از رنگ سرسبز خودش رو به سپیدی زمستان سپرده. حالا جونگکوک برای تشخیص هویت واقعی خودش، مجبوره ممنوعهترین قانون سلطنت دایا رو زیر پا بذاره و از مرز زمستانی عبور کنه؛ جای...
[𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] Over thinking:⇘ به حالتی گفته میشود که شخص نشخوار فکری دارد و به کماهمیت ترین چیز ها، ساعت ها فکر میکند. کیم تهیونگ تقریبا از دبیرستان با این مشکل مواجه شده بود و حالا که ۲۱ سالش بود، دیگه نمیتونست تحملش کنه..همه ی اطرافیانش ازش دوری میکردن و هیچکس برای اون باقی نمونده بود. با این اوصاف به شدت...
چشمهاش پر از اشک بود و نگاهش پر از خشم. نمیخواست مقابل این مرد سر خم کنه. نمیخواست قبول کنه از عرش به فرش رسیده. نمیخواست قبول کنه که تا پنج ساعت پیش همه مقابلش خم میشدند و برای بردن اسبش به اسطبل پیشقدم میشدند و حالا اینطور تحقیرآمیز باهاش رفتار میکردند. مقابل رهبرِ پک دشمن زانو زده بود و دستهاش بسته بودند...
➳ Love (Fu.ck) Me تمامشده. ✔️ در دنیایی که هایبریدها حرف اول رو میزنن، انسانهای معمولی هیچ جایگاهی ندارن. اونها ابتدا فقط موجودات عجیب و کیوتی بودن که انسانها رو سرگرم میکردن؛ اما حالا بخش عظیمی از جامعه رو تشکیل میدن و انسانهای معمولی فقط قشر کارگری هستن که باید تا آخر عمرشون برای هایبریدها کار بکنن. و جونگک...
"تمام شده" کاپل اصلی : کوکوی کاپل فرعی : هوپمین، نامجین ژانر : رومنس، انگست، اسمات، یکم خشن، هایبرید NOVA-NE × جونگی گول میده ملاگب ببلی باشه، تولوهدا بابایی _عزیزم بابایی همه تلاششو میکنه تا ببری رو بباره پیشت، چون خودشم دوست داره مراقبش باشه. ----------- اگر قبول ن..نکرد چی؟ پسر کوچولو زمزمه کرد ، مرد نگاه مهربونی...
جونگکوک بخاطر وابستگی شدیدی که به پدرخوندهاش کیم تهیونگ داره، دلش میخواد همهجا کنارش باشه حتی تو زندان.
•𝗖𝗼𝗺𝗽𝗹𝗲𝘁𝗲𝗱• [مـدار 38 درجــه] تاریکی و خون تمام دنیای من بود! یک سایه از اشتباهاتم حتی نمیذاشت نفس بکشم تا وقتی که تو... تو پاتو توی زندگیم گذاشتی جونگکوک! تو من رو درهم شکستی، بهم بگو کی بهت اجازه داد من رو عاشق کنی سربازِ اعزامی از یگان ضربتی؟ 𓂃ᬉ🪖 نمیتونست اشکهاش رو کنترل کنه. دست زخمی ولی هنوز زیبای...
خلاصه: دهه ی نود میلادی. بوی قهوه ی تلخ و کلاه های کج فرانسوی. پوستر تئاتر های شکسپیر در همه جای شهر. و پسری که توی اتاق واحدش در ساختمان هبیتیت مارسی نشسته و به عاشق بودن فکر میکنه... عشق به شوهر خواهرش که نوزده سال از خودش بزرگتره... آیا تهیونگ هم میتونست دل به عشق برادر زنش بده؟ کسی که از مارسی تا سئول رو طی کرد...
•کامل شده• پاینده باد آیندهی زیبای ما؛ بالهاتون رو باز کنید و اوج بگیرید. به نام آینده، به نام میرای. •OTP↝ Kookv, Sope, Namjin •Author↝ Mark Mrakovich •Translators↝ kik, Echo •Genre↝ War, Omegaverse, Gore, Angst, Romance, Smut.
کاپل:کوکوی ژانر:معمایی،انگست،جنایی،اسمات،کمی دارک مادر تهیونگ جئون سورا به دلایل نا معلومی خودکشی میکنه و حالا باید با داییش که حضانتش رو به عهده گرفته زندگی کنه البته دایی پیرش بعید به نظر میرسه بتونه این پسر مرموز و لجباز به رو تنهایی بزرگ کنه.... بعد از مدت کمی که با داییش زندگی میکنه به خاطر یه حادثه مجبوره با کو...
🌑 احساسات زیادی بودن که یک شخص رو به سمت یک شروعِ جدید سوق میدادن و یا بالعکس، کاری میکردن که از اون احساسات واهمه داشته باشه؛ و جئون جونگکوک، هردوی این عواطف رو داشت. قلب مُردهی اون که برای تپیدنِ دوباره، نیاز به قدم گذاشتن در راهِ تازهای داشت، در عینحال از تاریکیها و تنهایی در اون مسیرِ سخت میترسید؛ اما چی م...
~ He is Mine by Willow Starling translated by Develiya ~ بی تی اس بالاخره هفتمین عضو خودش رو پیدا کرده! حالا جانگکوک قراره چه رفتاری با این پسرِ مو نارنجی داشته باشه؟ یعنی به عشقشون اعتراف میکنن یا فقط قراره جنگ و دعوا داشته باشن؟ چطوری قراره از پسِ موانعی که جلوی راهشونه بر بیان؟ این داستان قراره بهتون نشون بده که چج...
Artist: mijin OTP : kookv Genre: Omegaverse, Angst, Romance ➖خلاصه: کیم تهیونگ رهبر یه پک درواقع یه امگاس. تهیونگ به مدت ۳ سال با مصرف دارو سعی کرد هویت خودشو پنهان کنه و یه آلفا باشه. ولی چه اتفاقی میوفته وقتی دیگه داروها جواب نمیدن و هورمونایی که ۳ سال دفع میشدن یهو ازاد بشه؟ واکنش جونگکوک چیه؟
خب میریم که داشته باشیم: کیم تهیونگ پسر به شدت لوس و سلیطه که فوبیا داره به سربازی ولی خب باید یه جایی با فوبیات رو به رو بشی. جئون جانگ کوک ژنرال مغروری که همه سربازا ازش مثل سگ میترسن چی میشه این دوتا جلوی هم قرار بگیرن؟ ____________________________ کاپل: کوکوی ژانر: فیک چت(در حد دو سه تا)،فلاف،اسمات،رمانتیک، مافیا،...
"فصل دوم فیکشن کروماندا" خلاصه: دستهای گناهکار خونآلود، برای دستهای پاک امید ممنوعند. با اون کاپشن سفید، درست مثل ابری وسط جنگل خلوت کوهستان میرفت، میبارید و تهیونگ دانه برف هایی که از وجودش سقوط میکردن رو با دست هاش میگرفت تا بذاره روی قلب سوختش! " کسی تو سینه ی من مرده که نمیشناسمش، اما انگار از خاکسترش هنوز گرم...
[𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] وقتی که امگای نارنگی مثل همیشه به کتابهاش پناه آورده بود تا شکستی که اخیراً خورده بود رو فراموش کنه، کتابی با اسم و طرحی جالب توجهش رو جلب کرد. زمانی که اون رو خوند متوجهی چیز عجیبی شد؛ اتفاقات و شخصیت های اون کتاب واقعی بودن و حتی خودش هم توی داستان بود! این یهجور پیشگویی بود؟ ولی چرا اون بای...
فروختن تنش به تکپسر نازپروردهی یاکوزا، آخرین چیزی هم نبود که جونگکوک فکرش رو میکرد! آدمها توی شرایط سخت بدترین تصمیمات رو میگیرن و جونگکوک، زمانی که توی فقر و نداری دستوپنجه نرم میکرد؛ این بهترین کار بهنظر میرسید! _ تو به پول نیاز داری و من به کسی که تختم رو گرم نگهداره، معاملهی خوبی نیست؟ + قبوله، من...
لبهای خیس مرد بوسهی آرومی روی گردنش نشوند و باعث شد تمامِ سیستم عصبی بدنش مختل بشه. چنگی به دستهای چفت شده دور کمرش زد و سعی کرد خودش رو آزاد کنه که با صدای آلفا از حرکت ایستاد. _تقلا نکن جونور، تا وقتی من نخوام نمیتونی از دستم خلاص بشی. . . . خلاصه: آدمی را دلیبال صدا میزنند که نه توان تحمل دوریش را دارند و نه...
➳ JK Marry Me تمامشده. ✔️ قطعاً اگر یه آلفای معمولی باشید که نه پول داره و نه استایل، اعتراف عاشقانهی یه امگای پولدار و زیبا رو با تصور اینکه دوربین مخفیه رد میکنید. جونگکوک هم وقتی که اون امگای نارگیلی توی چشمهاش زل زده بود، با همین فکر ردش کرد؛ ولی چیزی که انتظارش رو نداشت این بود که یک هفته بعد دزدیده و بعد ه...
خلاصه: جونگکوک مافیایی که حسابی عاشق و دلبسته تهیونگ میشه و همزمان بدترین بازی دنیا رو باهاش راه میندازه! تهیونگ صاحب یه کارگاه چرمدوزی که جونگکوک توش ثبت نام میکنه و برای محافظت از اون پسر به هرکسی که بتونه آسیب میزنه، حسابی تهیونگ رو میترسونه و بعد از اعتراف به شغل واقعیش، اونو با خودش میبره و زندانی میکنه و...
«بار گناه هات خیلی زیاده تهیونگ!..انقدر زیاد که حتی نمیدونم به خاطرش خشابم رو با چندتا گلوله پر کنم! ~.~.~.~.~.~.~.~.~.~ «اگر همون شب گذرت به اون پارک جنگلی نمیوفتاد...اگر به صدای گریه های جونگکوک که هرشبُ هرشب سمفونیِ غم انگیزِ اون سیچئونِ نفرین شده بود گوش نمیکردی، الان اینجا و جلوی قدرتمند ترین سازمان مافیایی کره،...
هفت سال از ازدواج تهیونگ و جونگکوک میگذره.شب تولد 29 سالگی تهیونگ، شبیـه که تصمیم میگیره به زندگیش پایان بده و جونگکوک رو برای همیشه تنها بزاره. ______________________________________ "انگار لحظات ارزشمندش مثل سنجاقکهای بهاری به سرعت از توی هوا میگذشتن و اگه میخواست اونها رو بگیره و مزه مزهشون کنه، باید بلندتر پر...