𝗗𝗲𝘀𝘂𝗹𝘁𝗼𝗿𝘆
• خـلاصـه: درست موقعی که با خودمون زمزمه میکنیم "دیگه از این بدتر نمیشه" صدای خندهی تمسخرآمیز سرنوشت توی گوشهامون زنگ میزنه. حالا جونگکوک هم توی اون موقعیت قرار داشت. یک شبه از دیوار بلند حقیقت به پایین پرت شد و اجباراً روی صندلی ریاستی که هنوز میزبان لکههای خون پدرش بود، نشست. حالا باید اون امپراطوری بزرگ رو ا...