Select All
  • قنادی مردگان
    98.7K 14.4K 51

    کابوس‌هایی که هر شب از خواب می‌پراندنش، صبح‌ها با بدنی کبود و زخمی از خواب بیدار می‌شد. روان‌پزشک کاری از پیش نبرد بود، و رمال هم فقط اوضاع را بد تر کرد. اما آنچه نمی‌دانست این بود که اون هیولای درون کابوس‌هاش، نه توهم بود و نه خیال... فصل اول: کامل شده. فصل دوم: درحال اپ... کوکوی

    Mature
  • دوست داشتنت یک اجبار
    81K 14K 66

    پیوند یک آلفا و بتا غیر ممکن ، حتی اگه بشه م بتا نمیتونه تاپ باشه . : این عجیبه اما انگار این یه بچه ست ، شما باردارید . : ولی من یه آلفام !!!!!! فصل اول: تمام شده. فصل دوم: درحال اپلود. کوکوی

    Mature
  • دزد اسپرم
    46K 8.4K 33

    تهیونگ بعد از فهمیدن اینکه یه قسمت اضافی توی بدنش داره می خواست قبل از در اوردنش ازش استفاده بکند. مرد با سگرمه های درهم فریاد کشید: مردتیکه‌ی بی حیای اسپرم دزد! دست هاش رو محافظ گونه مقابل شکم برامدش قرار گرفته،متقابلا اخم هایش را برای مرد در هم می کشد. : داد نزن بچه‌م میترسه. : من این مردتیکه رو میندازم زندان...

    Mature
  • نطفه‌ی شیطان
    35.8K 5.6K 28

    جادوگر گفته بوده که برای باردار شدن خواهر اش ، اون دختر باید هفت شب از ساعت یک تا قبل از طلوع آفتاب زیر بزرگ ترین درخت جنگل می نشست ، لباس تمیز و زیبایی به تن می کرد و این لباس می بایست سفید می بوده ماننده لباس عروس .... :تو میخوای حامله شی به من چه ! :تهیونگا خواهش میکنم ، گفته شوهرم نباید بیاد و من تنهایی میترسم...

    Mature
  • عطش خواستن
    8.5K 1.4K 18

    کوکوی _امگاورس اون دو ژنرال قرار دادی رو امضا کرد بودند ، که می شد نام اش را یک ازدواج سیاسی گذاشت . اما پشت آن قرار داد معانی دیگری بود ، که یکی از آن به این معنی ست ، هرکس زودتر از دیگری موفق شود سر ژنرال کشور دشمن را برای کشور اش ببرد . او پیروز این میدان ست . تهیونگ پوزخندی می زند، : اگه زنده موندی میتونی بری ب...

    Mature