💭📱Lost and Found📱💭
"میدونی چی منصفانه نیست؟اینکه شیش ماه رو یه احمقی کراش پیدا کردی که رفتن تو در و دیوار رو به رفتن توی بغل تو ترجیح میده!!!" 📱 #LostandFound 📱ژانر: رمنس.کمدی.اسمات 📲محدودیت سنی : NC18+ 📱کاپل: چانبک 📲نویسنده : سیلوربانی 🐰🌿🌸
"میدونی چی منصفانه نیست؟اینکه شیش ماه رو یه احمقی کراش پیدا کردی که رفتن تو در و دیوار رو به رفتن توی بغل تو ترجیح میده!!!" 📱 #LostandFound 📱ژانر: رمنس.کمدی.اسمات 📲محدودیت سنی : NC18+ 📱کاپل: چانبک 📲نویسنده : سیلوربانی 🐰🌿🌸
{من محافظِ بادیگاردم هستم} کاش از اول میدونستم با کمک کردن بهت دارم خودمو تو چه دردسری میندازم. انگار من با دست های خودم قلبم رو گذاشتم رو تیغه ی گلِ رز. این یه عشق تعریف نشدست، قرار نیست حتی خودمون بفهمیم که بهش دچار شدیم، چه برسه به باقی آدم ها که بخوان درک کنن یا بپذیرنش... ☆این فیکشن قراره وایب قرمزرنگ از جوونی ب...
•عنوان | الماس سلطنتی •کاپلهای اصلی | کایهون، چانبک •کاپلهای فرعی | کریسهو، [؟؟!!] •ژانر | فانتزی [اُمگاورس، ومپایر]، رُمنس، انگست، اسمات، امپرگ •تایم آپ | •نویسنده | haratahug/هارا •خلاصه: بین فشار جنگ و تاریکی کینه، کودکی متولد شد! جنگی که با پیشگویی تولدش شکل گرفت! عدهای معتقد بودن چیزی که از سیاهی زاده شده، د...
- پیوست ↓ همه چیز تو یه لحظه اتفاق افتاد. دستهام رو دور بدنش پیچیدم و وقتی به بدنم چسبوندمش انگار تکهی گمشدهی قلبم رو دوباره بهش پیوند زدن اما من جای نگاه کردن به چشمهای درشتش، جای دیدن لبخندی که چال لپش رو به نمایش میگذاشت و جای نوازش کردن پوست نرم و بینقصش اون رو تو سبد گذاشتم و ترکش کردم. بعد از اون دیگه هیچ...
🔱عنوان : (هرگز نگو دوست دارم) 🔱ژانر: فانتزی، اسمات ، فلاف 🔱 کاپل: چانبک 🔱نویسنده : golabaton خلاصه: لویی روح شیطانی به خاطر اهانتی که به خداوند میکنه مجازات و برای همیشه به جسم یه انسان تبعید میشه... این در حالیه که زنده موندنش به "دوست دارم" گفتن بکهیون گره خورده...پس بار و بندیلش رو میبنده تا با رفتن پیش براد...
•عنوان | مثل هیچکس •کاپل | سکای/کایهون •ژانر | فانتزی [اُمگاورس]، رُمنس، انگست، اسمات •تایم آپ | •نویسنده | haratahug/هارا •خلاصه توی دنیایی که امگاها ناگزیر به اطاعتن، سرکشی یک نقص محسوب میشه! توی دنیایی که آلفاها به تسلطشون مغرورن، همدلی یک ضعف محسوب میشه! زمانی که تفاوت یک جرمه و بهاش باید پرداخت بشه، جایی که...
•عنوان | محدودیت •کاپل اصلی | کریسهون، چانهون، کایهون (چانکایریسهون) •کاپلهای فرعی | بکسوهان، سولی •ژانر | فانتزی [امگاورس]، امپرگ، تریسام(فورسام)، اسمات، انگست •محدودهی سنی | +۱۸ •تایم آپ | •نویسنده | haratahug/هارا ⚠️لطفا در صورت داشتن مشکلات روحی از خوندن این فیک صرف نظر کنین⚠️ •خلاصه در دنیایی که با معضل کمبود...
زمزمه ی متأثر مردم همه جا پیچیده بود. نمیشد توی بازار قدم زد و چیزی راجع به نوه ی بزرگ لرد نشنید! نمی شد لبخند زد...حتی نمی شد اخم کرد... تنها چیزی که توی چشم مردم دیده میشد تأسف بود و تأسف! از اون پسرک نجیب با نگاه معصومانه اش هیچ چیز جز یه خرابه باقی نمونده بود. هیچکس فکرش رو نمیکرد تموم اون توهم ها و گریه های پسر...
[ دروغِ سفید ] "بابتِ عشقی که تجربه کردم ممنونم، بهخاطر سختیهایی که بهت دادم متاسفم و دوستت دارم پارک چانیول." - 𝗙𝗶𝗰 ; 𝗪𝗵𝗶𝘁𝗲 𝗟𝗶𝗲 [𝗖𝗼𝗺𝗽𝗹𝗲𝘁𝗲𝗱] - 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲 ; 𝗥𝗼𝗺𝗮𝗻𝗰𝗲, 𝗔𝗻𝗴𝘀𝘁, 𝗣𝘀𝘆𝗰𝗵𝗼𝗹𝗼𝗴𝘆. - 𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲 ; 𝗖𝗵𝗮𝗻𝗕𝗮𝗲𝗸, 𝗦𝘂𝗟𝗮𝘆. "𝗦𝘁𝗮𝗿𝘁 : 27.8.2023 𝗘𝗻𝗱 : 6.1.2024"
❅خلاصه↶ بیون بکهیون پسری که مادرشو از دست داده و هر روز از ناپدری بی رحمش کتک میخوره، بالاخره روزی تصمیم میگیره برای همیشه به دردهاش خاتمه بده. ولی چرا دقیقا وقتی که فقط یک قدم تا پرت کردن خودش از پشت بوم مونده پارک چانیولی از راه میرسه و به پسری که قصد خودکشی داره عجیب ترین پیشنهاد دنیا رو میده؟! "بپر!" ❅عنوان⇜ یک می...
من پارک چانیول ،تاپ آیدل کره، یه صبح بیدار شدم و دیدم اون رازی که به مدت ده سال سعی در مخفی کردنش داشتم، توسط ساسنگ فن نفرت انگیزم که به اسم BBH معروف بود فاش شده‼️ و اون راز چیزی نبود جز اینکه من یه گی لعنتیم💦🌝 اما این نکته افتضاح ماجرا نبود....💢 من تو مستی اون پسر روانی رو روی تخت خودم به فاک داده بودم و بکهیون ف...
آغوش سرخ_red embrace کاپل ها:چانبک_سهبک_ کريسهو _کایسو ژانر: مافیا_ رمنس_ اسمات_ انگست نویسنده:nehan وضعیت: تکمیل شده خلاصه: عشق حتی اگه زیر خاکستر نفرت باشه باز هم جوانه میزنه. بکهیون زیرمجموعه ی باند خطرناک اوه و جزو امواله شخصی سهون، رئیس خشن باند، حساب میشد اما خط قرمز های سهون رو زیرپا گذاشت و دلبسته ی اون مرد...
"هرگاه دو انسان به همجنسگرایی روی بیاورند، هر دوی آنها باید به کام مرگ کشیدهشوند، برای گناه بزرگی که انجام دادهاند!" [کتاب مقدس - لاویان - ۲۰:۱۳] شهرک متوسطنشین و گمنامی در گانگوون، یک شب عادی از تعطیلات زمستانه با پیدا شدن جسدهایی توی رودخانهی حاشیهی جاده از آرامش همیشگیاش خارج شد. اجساد کودکان ناشناسِ شش تا...
[complete] + "اسپانیایی ها یه اصطلاح دارن، بهش میگن 'mi paz'... به معنی آرامش ابدی... وقتی حس میکنی یه نفر برای تمام عمرت کافیه و میتونه تا پایان زندگیت برات یه آرامشی ابدی باشه...و تو... تو "می پاز" منی سهون!" + "مهم نیست الهه ی ماهِ لعنتی تو رو به عنوان جفت خواهرم درنظر گرفته... من تو رو به هیچ کسی نمیدم هون..."...
" پـارانوئیــــد " اما هیچکس بیگناه نبود. نه سهون که عاشق دوست صمیمیش شد: -به سایهات نگاه کن. نزدیکتم. در حالی که هرگز نمیتونم لمست کنم. من سایهی توام جونگین! و نه جونگین که با اسلحهاش قلب دوستِ عزیزش رو نشونه گرفت و بیدرنگ، شلیک کرد. -کسی که شلیک کرد تو بودی، اما کسی که مُرد هم تو بودی. . MAIN COUPLE: SEKAIHUN...
برای تو هیچوقت اینطوری نبود که بتونم بگم:«اگه من فردا اذیتت کنم، از زندگیت بیرونم میکنی.» تو بههرحال جلوی من دراز میکشی و منم روبهروی تو؛ دستم میاد جلو تا بپیچه دور گردنت، کمرت، رون پات. نگاهم میکنی. بهم میگی اسمم رو دوست نداری و من برام مهم نیست اما، اجازه نمیدم دوباره رویاهام چین و چروک ببندند و تو از این م...
"مـرد کوچـک من" سهـون، پسری که با قدرت خاصی از کمای پونزده سالهاش بیـدار میشه و معشوقـی رو که در بُعـد قبلیِ زندگیـش به طرز دردناکی از دست داده، ملاقات میکنه. فکر میکنید سهـون میتونه از معشوقش در این بُعـد از زمان محافظت کنه یا باید این بُعـد رو هم رها و برای محـافظت از معشوقش به بُعـدهای دیگهای از زندگیش سـفر ک...
Couple:kaibeak(baekjong) Genre: imaginary...omegaverse ...Supernatural...Romance...smut.. By:fiyu خلاصه: افسانه ها میگفتن با اومدن الفایی ک قدرت مدفون شده ی ماه رو درون خودش داره بلاخره یه روزی پنج قبیله ماه دوباره یکی میشن اما همه چی جایی بهم ریخت که الفایی دروغین به جای الفای حقیقی به همه معرفی شد جونگینی ک ۱۸ س...
🍫گرگ شکلاتی من🍫 کاپل ها: کایهون،چانبک فرعی: کریسهو، لیکانگ ژانر: گرگینه ای، طنز، اسمات، امپرگ فصل اول: کامل شده ✍🏼 خلاصه: { سهون بی خبر از همه جا پا تو جنگلی میزاره که سرنوشتش انتظارشو میکشه و یه گرگ شکلاتی، ناجی زندگیش میشه.. ناخواسته وارد قلمرویی مخفی میشه و شکل جدیدی از زندگی رو تجربه میکنه. رازهای قدیمی با...
COMPLETED ✾ژانر: BDSM.Angst.Dram.Smut ✾کاپل: کایهون ✯ چانبک ✾خلاصه: سهونی که از روی تفریح کیف کیم جونگین معاون مدیر عامل رو می دزده حتی یک درصد هم احتمال نمیده که به اون مرد گره بخوره... بکهیون از جانب خانواده ش طرد میشه و به دشمن خانواده ش پناه میبره...چی میشه اگه زندگی ی داستان هیجان انگیزتر براشون در نظر بگیره؟ "ا...
بیونبکهیون یه مربی مهدکودک سر به هواست که چند ماهه روی یه غریبه جذاب که توی مترو میبینتش کراش زده...☁️💖 و یه روز یهو تصمیم میگیره از دور دید زدن دیگه بسه! دنبال کردن اون غریبه پاش رو به کافه Heavenly# میکشه و یه دوره جدید تو زندگیش شروع میشه. اما خب از اونجایی که بکهیون اونقدرام خوش شانس نیست اون غریبه لعنتی "پ...
ɢᴀɴᴇʀ :ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ_ᴀᴄᴛɪᴏɴ_ᴅʀᴀᴍᴀ _sᴍᴜᴛ ᴄᴏᴜᴘʟᴇ : sᴇᴋᴀɪ_ᴄʜᴀɴʙᴀᴇᴋ _میای فرار کنیم؟..میشه فقط بریم؟..بریم جایی که دست هیچکس بهمون نرسه.. +با فرار کردن چیزی درست نمیشه..باید بمونی تا بتونی همه رو نجات بدی.. _کم نیارم وسطش؟.. +تو آدم کم آوردن نیستی..بعدشم..مگه من مردم؟.. _اگه باشم چی؟..اگه کم بیارم؟.. +من هستم..باشه؟..
❦→ E N I G M ᗩ ←❦ 🕯Cᴏᴜᴘʟᴇs: Cʜᴀɴʙᴀᴇᴋ/ Hᴜɴʜᴀɴ /Kaisoo 🕯Gᴇɴʀᴇ: Rᴏᴍᴀɴᴄᴇ | drαм | Myѕтerιoυѕ | Sмυт | angst وقتی به خونهی جدید اثاثکشی کردم، صاحبخونه میگفت خونهای که پنجرهی اتاقم رو به حیاطش باز میشه سالهاست که متروک و خالیه اما من نیمههای شب میشنوم که از خونهی خاک گرفته و متروک، صدای به هم خوردن ظروف و باز...
➳𝒩𝒶𝓂ℯ: 𝓉𝒽ℯ 𝐥𝐚𝐬𝐭 𝐋𝐮𝐒𝐓ᶠᵘˡˡ ➳𝒞ℴ𝓊𝓅𝓁ℯ: 𝐬𝐞𝐤𝐚𝐢(𝐦𝐚𝐢𝐧), 𝐡𝐮𝐧𝐡𝐚𝐧 ➳𝓖ℯ𝓃𝓇ℯ: 𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐝𝐫𝐚𝐦𝐚, 𝐚𝐧𝐠𝐬𝐭, 𝐬𝐦𝐮𝐭, 𝐦𝐢𝐧𝐢 𝐟𝐢𝐜 ➳𝒜𝓊𝓉𝒽ℴ𝓇: 𝐦𝐞𝐫𝐥𝐢𝐧 ---------------------------------- مواجه با عشق و شهوت_ 𝐒𝐭𝐚𝐫𝐭 𝐢𝐧: 𝐍𝐨𝐯𝐞𝐦𝐛𝐞𝐫¹⁸,²⁰²¹ 𝐅𝐢𝐧𝐢𝐬𝐡𝐞𝐝 𝐢𝐧: 𝐀𝐩𝐫𝐢�...
𝓖𝓮𝓷𝓻𝓮: 𝙷𝚘𝚛𝚛𝚘𝚛, 𝙰𝚗𝚐𝚜𝚝, 𝚂𝚖𝚞𝚝 𝓒𝓸𝓾𝓹𝓵𝓮: 𝚜𝚎𝚔𝚊𝚒 𝓐𝓾𝓽𝓱𝓸𝓻: 𝚣𝚘𝚢𝚊 𝓔𝓭𝓲𝓽𝓸𝓻 𝓪𝓷𝓭 𝓬𝓸𝓿𝓮𝓻 𝓭𝓮𝓼𝓲𝓰𝓷𝓮𝓻: 𝙷𝚊𝚗𝚗𝚊𝚑 خلاصه: ◖تصویری درون آیینه با لبخند گفت "یعنی باید واقعیت رو بهتون بگم؟" ◖بعد از اینکه یه ضربهی روحی باعث شد همهی خاطرات بچگیش رو فراموش کنه، جونگین درگیر توهما...
🌠نام فیکشن: Till I reach Your star 🌠کاپل : چانبک 🌠ژانر: رمنس.فلاف. زندگی روزمره 🌠محدودیت سنی : NC 18+ 🌠نویسنده : Silver Bunny 🌸🌿🐰 بکهیون تنها چیزی بود که چانیول رو به این زندگی وابسته میکرد. یه پسر پونزده ساله یتیم مگه چی میتونست داشته باشه؟ تمام مسیرهای زندگیش به پسر کوچولوی شیش ساله ای ختم میشدن که از گر...
کاپل : چانبک ژانر: رمنس. روانشناسی .انگست محدودیت سنی: 18+ NC نویسنده : #SilverBunny ⌗═✾خلاصه داستان ✾═⌗ بیون بکهیون پسر جوون و بی انگیزه ایه که زندگی خاکستریش توی سفرهای هر روزه اش به محل کارش و اتوبوس سواری مسیر برگشت و قدم زدن های گاه به گاه روی پلی که تو مسیرشه خلاصه میشه... اون نه انگیزه ای برای ادامه دادن دار...
تو دنیایی که همه وقتی هجده ساله میشن یه نشانه روی مچ اشون برای شناسایی نیمه گمشده اشون ظاهر میشه بیون بکهیون نشانه ای نداره!اونم مثل هر هجده ساله دیگه ای روز تولدش با شور و شوق مچ اش رو چک کرد اما هیچ خبری از اون نشانه خاص که قرار بود به بکهیون سرنوشت اش رو نشون بده نشد! بکهیون اون روز تصمیم گرفت که هیچوقت نذاره کسی ر...
توی این قسمت، داستانهای کوتاه و ایمجین هام رو میذارم. شاید بعضیا کوتاه باشن (در حد چند خط) و شاید بعضیها طولانی تر باشن (در حد وانشات) خوشحال میشم که بخونیدشون