Brat of Mine
زوج: ویکوک ژانر: امگاورس، کمدی، عاشقانه، اسمات فیک چت حاوی الفاظ ۱۸+ و فحاشی فراوان
سومین فرزند ملکه هم مرده به دنیا آمد و از دست پادشاه کاری بر نمیومد و تمام مقامات خواستار عزل ملکه شدند در حالی که امگای بیچاره هنوز درد زایمانش قطع نشده بود برای انتقال به خارج از قصر آمادش می کردند. با چشم های اشکی به کجاوه نگاه می کرد و تحلیل رفتن پاهاشو حس می کرد _یونگی انگار دارن جونمو می برند مگه محافظم نیستی ج...
«جئونجونگکوک برای نجات پدرش دست به انجام هر کاری زد ، حتی امضاء کردن قرارداد بردگی خودش...» ❈ناماثر: |پــاکـــ| ❈کاپل: ویکوک ❈ژانر: روانشناسی / دارای صحنههای ناقض حقوق انسانی +18 / انگست / پایانخوش ❈وضعیت: [پایانیافته]✓ •رفتار تمام شخصیتها ریشهی روانشناسی دارد. درصوتی که قادر نیستید با این ژانر ارتباط برقرار ک...
- مگه کار شما سکس کردن نیست؟ تهیونگ فقط جملشو به زبون آورد و متوجه نشد که چطور ثانیه ی بعدش محکم به دیوار پشت سرش کوبونده شد. 💥 Couple: KookV Genre: smut, daily life
(ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ) 《عشق 》 ▪گاهی باعث نفرت میشه ▪گاهی کورت میکنه ▪گاهی اونقدر قشنگه که حس میکنی تو خیال زندگی میکنی ▪گاهی انقدر شیرینه که دلت رو میزنه 《عشق، به اندازه زیباییش دردناکه》 عشقی که باعث میشه با وجود همه ی درد ها و غم ها ،با اینکه سخته ولی قوی بمونن و بجنگن ... Geɴre : Roмαɴce , Drαмα ,Aиgυšт, S.. Coυple : Kooĸv ❅...
┊Summary: توی این بوک داستان عاشقانه یه زوج فرانسوی از دل پاریس رو میخونیم. تهیونگ و جونگکوکی که هفت ساله ازدواج کردن و دوتا دختر دوقلو دارن، اما بعد از هفت سال اختلاف ها و مشکلاتی بینشون شکل گرفته که باعث شده جونگکوک تصمیم به جدایی از همسرش بگیره...اما چه آینده ای انتظار این زوج رو میکشه؟ ┊Teaser: _ یقهت زیادی بازه...
➖خـلاصـه: - خسارت و ضرری که زدی رو چطور میخوای جبران کنی؟ با بدنت... با مکث آلفا، دستش روی رون امگا قرار گرفت و تا بین پاهاش کشیده شد. تهیونگ به نرمی لبهاش رو روی هم فشار داد و سعی کرد لرزشهایی که بهخاطر اون لمس توی بدنش در حال جریان بودن رو کنترل کنه. - ...یا با ماشینت⁉️ __ "Ti amo..." تهیونگ هوایی که حین بوسهها...
+میشه... میشه بغلم کنی؟! اروم با دست اشکاشو کنار زدم و با لبخند غمگینی گفتم -تهیونگ من همیشه اغوشم برات بازه، هر چقدر میخوای گریه کن، سکوت کن، خودتو خالی کن... فقط قول بده بعد این بارون چشمات یه رنگین کمون نشونم بدی ******** -ما همه چیز رو اونطور که میخواستیم عوض کردیم و نشدنی ترین هارو شدنی کردیم... پس فک نکنم خیل...
خلاصه: زندگی جونگکوک بعد امدن اون مرد، به دو قسمت تقسیم شد...قبل اون مرد و بعد ان... جونگکوک هفده ساله شدیدا مخالف ازدواج مادرش با مردی به نام کیم تهیونگ بود که از شانس بدش، اون مرد نه تنها همسر مادرش شد بلکه سرپرستی جونگکوک رو هم به عهده اش گرفت __________________________ جیمین به دلیل اشتباهی که در گذشته مرتکب شده ب...
*یادم نمی اومد درست کی اما درست زمانی که فهمیدم، روحم وجود نداره ،اتفاق افتاد و خیلی سریع و حجومی تموم بدنمو فرا گرفت درست مثل رعد و برق باعث خشک شدن رگ هام شد!!! .......... خنده ای که توی فضای تاریک اتاق پیچید وحشت رو به دلش رخنه کرد اما متاسفانه چشماش قادر به دیدن توی اون تاریکی نبود +گفته بودم؛ برای رام شدنت، ا...
Couple: kookv،mintae(minho+taehyung) Genre:romance،omegaverse,mpreg ☆توجه: این فیک با اجازه ی نویسنده ی اصلی به کاپل کوکوی بازگردانی شده است☆ ورژن تهجین این فیک در همین اکانت اپ میشود😄 °•○●•°°•○●•°°•○●•° +جناب قاضی الفای من ناتوانی جنسی داره و من به همین علت نمی تونم بچه خودم رو داشته باشم -ما میتونیم...
*تکمیل شده* تهیونگ داشت با همسر جدیدش داخل پاساژ راه میرفت اما با یه صدای معروف که از سوت زدن دوست پسر سابقش بود زندگیش به جهنم تغییر میکنه. Kookv. Upload:Very soon! You don't need to vote!
𝔯𝔢𝔡 ❍ 𝔭𝔢𝔞𝔯𝔩 🔞 ته پسری دانشجو که برای یه پروژه به همراه دوستاش جیهوپ و نامجون ، به سمت جنگل تاریک میرن.... جنگلی که بومی های اونجا ، اون رو نفرین شده میدونن... اما تو راه اتفاقات ناخوشایند برای ته رخ میده و اون سر از قلعه ارباب تاریکی در میاره... گذشته تلخ و دردناکی که هر شب تبدیل به کابوسی برای نا آروم کردن ز...
هیچکس فکرش رو هم نمیکرد بدترین الفای پک جئون ها جفت کیم تهیونگ، وارث سلطتنی ها از اب در بیاد؛ اما وقتی اتفاق افتاد همه میدونستن این داستان به جاهای خوبی نمیرسه. « من مال تو بودم جونگکوک... الان دیگه نیستم » امگا با لحن سردی زمزمه کرد الفا بوسه ای روی دست های کشیده ی پسر گذاشت « اشکالی نداره، من هنوز مال توام هیونگ،...
Strawberry farm🍓 مزرعه توت فرنگی اگه خودت قبول کنی با شخصی که علاقه ای بهش نداری ازدواج کنی...اجباری محصوب میشه؟ تهیونگ پسر کشاورزی که توی مزرعه توت فرنگی کار میکنه و یک روز صبح یه مرد عجیب و غریب میاد و تمامی زمین های توی روستاشون و میخره! رئیس شرکت J جئون جونگکوک توی مزرعه اش چیکار میکرد؟ چی میشه اگه متوجه بشه اون...
﹙𝖳𝖾𝗊𝗎𝗂𝗅𝖺 || تـکیـلا ﹚🍻 𓐆 𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾: 𝖠𝗇𝗀𝗌𝗍, 𝖣𝗋𝖺𝗆, 𝖱𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾, 𝖲𝗆𝗎𝗍 𓐆 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: 𝖪𝗈𝗈𝗄𝗏,𝖸𝗈𝗈𝗇𝗆𝗂𝗇 𓐆 𝖶𝗋𝗂𝗍𝖾𝗋: 𝖬𝗈𝗋𝖺 "میخواستم ازت محافظت کنم، در برابر دنیایی که چشم بسته روی درک کردنِ وجود تو، بعد از هر بوسه بغل کنم و بهت بگم اشکالی نداره اگه کسی نیست در کنارت تا بفهمه ح...
●تکمیل شده● اسم: His Eyes [چشمانش] وارد مغازه ی شبونه میشه و چشمش فروشنده ی کوچولوشو میگیره -چه چشمای بزرگی! -با من بودین؟ ژانر : مافیایی - اسمات - عاشقانه - روزمرگی کاپل: تهکوک - یونمین - نامجین #مافیایی #فول_اسمات #اسمات #عاشقانه #خشن #انگست #ویکوک #یونمین #نامجین
- این گرگ یاغی شغالصفت، زیادی برای تو رام و دستپروردهست که اینقدر جنم پیدا کردی؛ وحشیم نکن تهیونگ. - وحشیت هم کاری به کارم نداره یاغی. - زخمات این رو نمیگن! - بوسههات چی؟ 𝗡𝗮𝗺𝗲: In The Colour Of Acacia 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲: Sport, Romance, Smut, Supernatural ،Fantasy 𝗨𝗽: جـمعهها «این فیکشن، امگاورس نیست»
اگر عاشق فیکشن امگاورس و سلطنتی هستید این فیکشن مخصوص شماست ☕🤍 بخشی از داستان : برخی از الفا ها همراه امگا میرقصیدن و برخی جدی و اخم آلود اطراف را نگاه میکردن تا از امنیت اطمینان حاصل کنند با نمایان شدن مو طلایی سکوت شد و همه با شگفتی به مو طلایی خیره شدن و تحسینش میکردند اما نگاه مو طلایی روی یک نفر ثابت مان...
جونگکوک دلاکرواکس، فرزندخواندهی آریسته پدر اشرافی ترین مافیا پاریس و کیم تهیونگ، یک پسر عادی.. اما واقعاً تهیونگ یه پسر عادیه..؟؟ قسمتی از فیکشن: _ببین نگه داشتن من کار سادهای نیستا الکی برا خودت نقشه نریز، از اونجایی که از این خلافکارایی بهت میگم من عاشق جاهاییم که خطرناک باشن، کلا تو خطر احساس امنیت میکنم.. ا...
در حال ادیت🚨 فقط تیک خورده هارو بخونید پادشاه قاتل🥀👑 خون زاده ایی اصیل از دله نفرت و حقارت... گرگ وحشی بی انصاف ناآشنا با رحم و احساس... و عسل تلخی در حال له شدن از پیوندی اجباری... ------------------------------------------------------- "در دنیایی که امگاها تنها برای فرمانبرداری به دنیا میآیند، او هیچوقت سرش را...
"حاضری به خاطر کسی که دوسش داری، همهچیزت رو فدا کنی؟" . . . جئون جونگکوک، بهخاطر تصمیمات خانوادگی، مجبور شد برخلاف میلش با پسری ازدواج کنه که هیچ علاقهای بهش نداره. اون پسر هم فردی لوس، بدرفتار و الکلی بود که حتی معشوقه خودش رو داشت و بهجز ایجاد رنج و آزار، هیچ چیز دیگه ایی برای جونگکوک نداشت. اما همهچیز وقتی تغی...
جئون جونگ کوک بوکسور شماره یک کرهی جنوبی با برگشتن برادر زنش دوباره دچار عشق دیرینهی ۶ سالهاش میشه، کیم تهیونگی که بعد از ۶ سال فرار از تلخی عشق برای انتقام برمیگرده؛ اما چی میشه اگه این وسط اون حس دیرینه برگرده و زندگی خواهر تهیونگو خراب کنه و جی چانگ ووک، بزرگترین رقیب جونگ کوک نتونه از کیم تهیونگ چشم بگیره و بر...
کوک توی بادی شاپ مثل همیشه داشت برای مشتری هاش شیک میزد و دنس میله میرفت که تهیونگ رئیس بادی شاپ توجهش به کوک جلب میشه
[کامل شده] زندگی تهیونگ بعد از اون اتفاق دستخوش تغییری بزرگ شد. آیا اون پسر میتونه از پسش بر بیاد؟ +منم برای بودن با تو جنگیدم. _تو هیچوقت نجنگیدی عمر من. من همیشه تسلیم تو بودم. _____________________________________________ +من با اون زندگی میکنم. تو نمیتونی بهم بگی واقعیت چیه. واقعیت چ...
_ من همسر یه امپراطور نشدم، بلکه همسر یه شمشیر شدم! _ درسته من شمشیر این گل سفید هستم، درسته همسرم؟ ..... تهیونگ بزرگترین فرزند امپراطوری نیلوفر آبی کسی که به عنوان ولیعهد دوستداشتنی کشور معروفه یه فرمان سلطنتی دریافت کرده، چه کسی به خودش جرأت داده بود و از امگای زیبای نیلوفرِ آبی خاستگاری کرده بود؟ genre: Historica...
𝐍𝐚𝐦𝐞:I need Chocolate.kookv 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞:kookv , namjin 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞:Romance,Omegaverse,Dram by day,Bl,smut 𝐔𝐏:Friday 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫:#Alaris ﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉ همه چیز از اون شبی شروع شد که امگا عکسای جفتشو غرق در خون پیدا کرد و زمانی بدتر شد که فهمید مصوب این اتفاق شوهرشه شوهری که فقط چند ساعت بود به همسریش دراومده ب...
[ پایان یافته⛔] 𝐅𝐢𝐜 𝐍𝐚𝐦𝐞:𝐍𝐨𝐯𝐞𝐥𝐢𝐬𝐭 ✍🏻 𝐆𝐞𝐧𝐞𝐫: 𝐑𝐨𝐦𝐞𝐧𝐜𝐞, 𝐩.𝐥 𝐥𝐢𝐟𝐞, 𝐬𝐦𝐮𝐭🔞 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞:𝐊𝐨𝐨𝐤𝐯🧑🤝🧑 𝐔𝐩𝐓𝐢𝐦𝐞:- 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: _𝐑𝐞𝐝𝐐𝐮𝐞𝐞𝐧⚜️
𝐅𝐢𝐜 𝐍𝐚𝐦𝐞: 𝐌𝐲 𝐌𝐚𝐞𝐬𝐭𝐫𝐨 🎎 𝐆𝐞𝐧𝐞𝐫: 𝐎𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞𝐫𝐬𝐞, 𝐑𝐨𝐦𝐞𝐧𝐜𝐞, 𝐩.𝐥 𝐥𝐢𝐟𝐞, 𝐬𝐦𝐮𝐭🔞 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞:𝐊𝐨𝐨𝐤𝐯🧑🤝🧑 𝐔𝐩𝐓𝐢𝐦𝐞:_ 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: 𝐑𝐞𝐝𝐐𝐮𝐞𝐞𝐧⚜️
قرار بود یه زندگی ساده داشته باشه؛ همونی که از اول دنبالش بود اما دیدن اینکه تمام حقش، توی دست آدمای دیگه داره دست به دست میچرخه، انتقام و سرکشی درونش رو بیدار کرد. به اطرافش نگاه کرد و دنبال قدرتمندترین آدمی گشت که میتونست ازش استفاده کنه. فارغ از اینکه رئیس کیم سالها از دور تماشاش میکرد... - مطمئنی پشیمون نمیشی...