Money Says [L.S]
Highest ranking : #1 in fanfiction [COMPLETED] هیچ چیز شبیه فیلم ها "بی نقص" نیست ⚠BDSM⚠ ⚠Rough type of love⚠
Highest ranking : #1 in fanfiction [COMPLETED] هیچ چیز شبیه فیلم ها "بی نقص" نیست ⚠BDSM⚠ ⚠Rough type of love⚠
۴ تا جوجه دانشجو که تنها دغدغه ی زندگیشون نمره ی دانشگاس و فکر میکنن تمام دنیا دور خودشون میچرخه و تنها چیزی که بهش فک می کنن اینه که کرم بعدیشونو کجا بریزن. غافل از اینکه یه اتفاق عجیب انتظارشونو میکشه ! یه اتفاق عجیب؟ شایدم یه موجود عجیب! موجودی که اجازه ورود به این دنیا رو نداره.... کاری که انجام دادن واقعا ارزششو...
زیباترین آدم هایی که تا کنون شناخته ام، آنهایی بودند که شکست خورده بودند، رنج میکشیدند، دچار فقدان شده بودند و با این حال راه خود را از اعماق درد و رنج گشودند و بیرون آمدند این افراد، یک حسی از قدردانی، حساسیت و فهم زندگی داشتند که آنها را پر از شفقت، ملایمت و توجه عمیق و عاشقانه میکرد زیبایی این افراد، اتفاقی و بی س...
میراث فیلسوف اُرُد بزرگ برای آیندگان «کتاب سرخ» نسخه:(2022) چهلمین سال سرآغاز فلسفه اُرُدیسم 1982 7 27 بنیاد جهانی فیلسوف اُرُد بزرگ نسخه کامل کتاب سرخ را تقدیم می کند
ما لری رو می شناسیم و به شدت دوسشون داریم اما به نظرتون چه جوری می شه اگه لری بچه داشته باشن... سلام به همگی:) من کیمیام و این ها تصورات من راجع به بچه داری لری است امیدوارم دوسشون داشته باشین^-^
[امگاورس♥︎] کیم تهیونگ امگای زیبایی که وقتی حامله بوده از پک قبلیش فرار میکنه، بخاطر رفتار بد گرگینه ها برای اینکه یه امگای نره که باعث میشه مشکل اعتماد پیدا کنه. جئون جونگکوک یه الفای خون حقیقی که صاحب یکی از بزرگترین پک های جهان، پک چوب دارک. برای تهیونگ زندگی یه مبارزهست، که توی این مبارزه باید به فکر پسر الفاش ه...
اشتباه از من بود من بودم که ترکش کردم وحالا حتی بچه خودم هم نمیدونه که منی وجود داره . . . تهیونگ فصل برداشت گل هایی ست که خودت کاشتی من فقط با خونم اونهارو ابیاری کردم فصل برداشت گل هاست ،حالا میتونی ثمره تلاشت برای شکستن من رو ببینی ______________________________________ ژانر = امگاورس هاناهاکی امپرگ انگست رمنس...
•| تو مال منی |• ▪︎namjin دستش رو کنار صورتش گذاشت و گونش رو نوازش کرد ... اما با چیزی که گفت دستش روی گونش خشک شد پسر کوچیک تر آروم و با سرد ترین حالت ممکن گفت - ازت ... متنفرم ▪︎kookv - تهیونگا ... لطفا ... کنارم بمون ... من همه چیزو درست میکنم ... لطفا +همه چیز تموم شده جونگ کوک ... لطفا برو ... ▪︎yoonmin +هی گر...
«دورگه» پایبند اقوام و اماکن نشو. انسان باش. بدون مرز! A Louis Tomlinson Fanfiction highest ranking: #4 in fanfiction
تهیونگ و جونگ کوک با هم ازدواج کردن ولی جونگ کوک هیچ علاقه ای به زندگی با تهیونگ نداره... از این رو دختر دایی کوک که عشق اولش هم محسوب میشه با اینکه میدونه اون ازدواج کرده داره از آمریکا برمیگرده تا با هم نامزد کنن... . . + فقط میتونم از قلبم خواهش کنم که ببخشتت و ازت متنفر نباشه . + دیگه هیچ حسی بهت ندارم... میفهمی؟ ...
«کامل شده» 🌕🐺خلاصه:همه ما ممکنه در طول عمرمون به غریبه هایی بربخوریم که بدون داشتن نیت خاصی شروع به کمک کردن به ما میکنن. اما چی میشه اگر یکی از اون غریبه ها در آینده کسی باشه که قراره عاشقش بشیم؟ دنیا همیشه طبق انتظارات ما جلو نمیره... 🌕🐺اسم فیکشن:جفت من یک آلفاعه کاپل اصلی:ویکوک🌖 کاپل فرعی:یونمین🌙 🌕🐺ژانر:امگ...
[Completed] هری با دوس پسرش زندگی میکرد، هیچ کدوم از رویاهاشو زندگی نکرده بود تا وقتی لویی همسایشون شد. . . [LarryStylinson] . ترجمه شده
تهیونگ با شکمی برامده کنار جیمین نشست و شروع به گریه کرد جیمین دلداریش داد -نگران نباش تهیونگ. خودم درستش میکنم جونگکوک باید بچشو قبول کنه باید پای کثافت کاریش بمونه Name: Sinful love Chanel: Kookvmoment Couples: Kookv, Yoonmin Writer: Maedeh وضعیت: فصل اول اتمام یافته، فصل دوم در حال اپ
کیم تهیونگ یه پسر ریزه میزه و کیوتِ که تموم زندگیشو تو انگلیس زندگی کرده. اشتیاقش از زمانی که به یاد میاورد، رقصیدن بود. با اینکه معلمش فکر می کرد که اون خیلی ظریفِ و نمیتونه مثلِ پسرا برقصه ، اون تصمیم گرفت موهاش رو بلند کنه و با همه دخترا کلاسش رو پائینس برقصِ. و ناگهان توی هیفدهمین سالگرد تولدش پدر و مادرش بهش م...
[ عسل ] پایان یافته ژانر : رمنس / امگاورس / فانتزی / روزمره / ... کاپل : اصلی ؛ کوکوی - فرعی ؛ ... - من رو سرزنش نکن، عشق باعث شد دیوونه بشم. جئون جونگکوک یک آلفای غالبه که عادت داره به کافهی mon chéri بره و اونجا درس بخونه. چی میشه اگه ناخواسته خودش رو درگیر فکر کردن به صاحب کافه پیدا کنه و بعد نتونه از اون امگای ز...
امگای ماه، امگایی با بدن و روحیهای ضعیف و در عینِحال زیبا که هرکس نمیتواند شانسِ داشتنش را داشته باشد، چه میشود اگر شانس آنقدر با او بد باشد که جفتِ آلفایی بیرحم شود و چه میشود اگر قبولش نکند؟ [این داستان بازنویسی نشده و دارای صدها اشتباه نگارشی، ادبی و... هست؛ امیدوارم ضمن اینکه اشتباهات رو برام کامنت میزارید، ت...
Destiny سرنوشت Zhan top, Historical, Omegaverse, M-preg, Romance, Smut, Drama ییبو پسر تاجری که برای یه سفر تجاری به درخواست پدرش مجبور میشه به قصر بره... قراره به زودی هیت بشه و چی میشه اگه توی راه با گروهی از آلفاهای راهزن رو به رو بشه... چه اتفاقاتی در انتظارشه... " سرنوشت گاهی وقتا باهات بد تا میکنه.... اما بعض...
تو اعجاز من بودى... من حيات تو شدم... ديگرى اما آتشمان را خاكستر كرد! [پایان یافته] "Zayn fanfic"
وقتی عاشق کسی هستی که داره تو رو به قتل میرسونه،برات انتخابی باقی نمونده. چطور میتونی فرار کنی؟ چطور میتونی بجنگی؟ وقتی که تمام این کارها بیشتر به اون صدمه میزنه... وقتی زندگیت تمام چیزی هست که میتونی به اونی که دوسش داری بدی،چطور نمیتونی تقدیمش کنی؟ اگه اون کسی هست که خالصانه دوستش داری...
- ميشه دستاتو بگيرم خيلي سرده -باشه داداش كوچولو ----------------- اي كاش هنوز تموم مشكلمون بي خونه بودن تو سرماي زمستون بود نه غرق شدن تو فساد ، نه رقابت سر عشق. منو ببخش شايد اين اخرين جرعه ي اين زندگيم باشه .
خاطرات براش مفهومی نداشت همه چیز پاک شده بود شروع جدید نبود اون تازه داشت خوشبخت میشد دقیقا مثل کتابی که از وسط شروع شده بدون مقدمه بدون جزئیات بدون اسم انتظار چه پایانی رو داشت وقتی حتی شروعش معلوم نبود؟
از تمام حركاتش كه بي نهايت زيبا بودن،از هر بخشش عكسي ميگرفتمو اون هارو به ريسه هاي روشن افكارم مي آويختم
"جاي تو،خونه ي تو بغل منه! مگه از همون اول غير از اين بوده؟اين آغوش براي تو ساخته شده! چرا نميذاري من خونه ات باشم؟" 1 #Completed
"...من تنها بودم،توی حصاری که واسه خودم ساخته بودم زندانی شدم،وابسته به خودکشی بودم،من افسرده شدم،احساس افتضاحی داشتم،همه چی واسم داغون بود. اما هیچوقت نمیدونستم که یه نفر میتونه وارد حصارم بشه و تمام چیزی که اذیتم میکنه رو درمان کنه..."
_ما خیلی شبیه به همیم ... ولی یکم که دقت کنی میبینی ما متفاوت ترین ادمایه رویه زمین هستیم دوتا ادم با دوتا دنیای متفاوت!
[ C O M P L E T E D ] مورین؛ دختری جنگنده، جنگجویی در مبارزه با زندگی... دختری که بعد از همه ی دردهای زندگیش تو روی اون لبخند میزنه و میگه: "فقط همین؟ دیگه چی تو چنته داری؟!" هری؛ پسر مغرور و مهربونی که مورین انتقام زندگی رو ازش میگیره و هری... "ميدونی چيه هری؟!؟ تو فق...
[Completed season 1 ] ( season 2 published ) Highest Ranking : " 1 in fanfiction" She's kind of a walking poem. She's this perfect beauty .but at the same time ,very deep, very smart. 🔞there are some mature content
Working for a world-leading mafia, Harry knows how to kill, how to hunt his victims, and how to avoid any company of any kind. He's used to a lonely, quiet, and harsh environment. He is the best at what he does. And everything he does becomes problematic when he's assigned to protect the boss's daughter from world-kno...