Select All
  • Freedom of Sin
    71.9K 11.4K 51

    «آزادی گناه» من یک انسان آزادم! من اجازه دارم تمام قوانین انسانیت رو درهم بشکنم... از مخالفانم بهره‌کشی کنم... هر کس سر راهم بایسته رو بکشم... اعتقاداتی که از نظر خودم غلطه رو نابود کنم... چون من یک انسان آزادم! A Harry Styles Fanfiction

    Completed  
  • guilty pleasure [Liam Payne]
    13.5K 1.5K 62

    وقتی عاشق کسی هستی که داره تو رو به قتل می‌رسونه،برات انتخابی باقی نمونده. چطور میتونی فرار کنی؟ چطور میتونی بجنگی؟ وقتی که تمام این کارها بیشتر به اون صدمه میزنه... وقتی زندگیت تمام چیزی هست که میتونی به اونی که دوسش داری بدی،چطور نمیتونی تقدیمش کنی؟ اگه اون کسی هست که خالصانه دوستش داری...

    Completed  
  • Angel Of The Darkness
    129K 10K 130

    زندگی بوسیله تضادهاست که مفهوم پیدا میکند. تاریکی و روشنی...عشق و نفرت...سیاهی و سفیدي...شب و روز...شیطان وفرشته!! و چه به آشوب کشیده میشود زمانی که دو جهان با یکدیگر آمیخته شوند وتضادها در مقابل یکدیگر قرار بگیرند. من فراتر از قوانین قدم گذاشتم و طعم میوه ممنوعه را چشیدم. و چنان با شراب عشقش مست شدم که از یاد بردم زی...

    Completed  
  • She'd lost her wings~(H.S)
    70.8K 7.3K 60

    هری:"نمیتونم ازش دل بکنم." _:"پس اینکارو نکن."

    Completed  
  • That Kid || Persian
    4K 516 12

    "من دیگه نمی تونم ادامه بدم...اون منو نمی خواد!"با درموندگی گفت،خسته شده بود. ماه ها از زندگی اش رو توی این یتیم خونه بود تا دل اون بچه رو به دست بیاره اما اون بچه به هیچ وجه حاضر به ترک کردن نبود. "انقدر بزدل نباش!اگه نمی تونی ادامه بدی برو...اما باور کن رسیدن به کیتی ارزش تلاش بیشتر رو داره...اگه میخوای بری برو...ول...

  • different worlds
    172K 8.4K 41

    _ما خیلی شبیه به همیم ... ولی یکم که دقت کنی میبینی ما متفاوت ترین ادمایه رویه زمین هستیم دوتا ادم با دوتا دنیای متفاوت!

    Completed  
  • Monarchy (h.s Persian Translate)
    2.5K 333 8

    جهان در حال حاضر تغییر کرده و توسط چهار سلطنت متفاوت حکومت ميشه. هري استایلز پادشاه سرنتیل چشم های فریبنده ی سبزو موهای تیره رنگ آشفته ای داشت. شعارش: عشق هیچ قدرتی نداره و خشم از قدرت مطلق برخوردار است. ملودی، خیلی زود قراره ملکه النیا بشه، نفیس ترین خانمی که تا حالا دیدین؛ شجاع، تزلزل ناپذیر و نیازهای همه مردم سلطنت...

  • Who Killed My Mother? || H.S
    31.2K 3.2K 58

    رانی درد های زیادی رو تحمل کرده. در شش سال اول زندگیش مجبور به تحمل دعواهای خانواده اش بوده، مادرش جلوی چشمش از بین رفت، با کسی غریبه بزرگ شد و هیچ دوستی کنارش نداشت. حالا پانزده سال از قتل مادرش گذشته، اون لندن اومده و جایی میخواد کار کنه که روی پرونده مادرش و کسایی که به وسیله یک نفر کشته شدن تمرکز دارند... (اینو وق...

  • Through The Dark [H.S]
    238K 16.4K 56

    [Completed] حراج سکس.. این چیزیه که وقتی راجبش میشنوید یاد دخترای جوون میوفتید که به پیرمردای پولدار فروخته میشه. و حالا نوبت به اسکایلر ، کسی که متوجه شد صاحبش یه پیرمرد نیست رسید...

    Completed  
  • Complicated[H.S][EDITING]
    118K 8.2K 50

    :همونطور كه تو تاريكي نشسته بود ،پك عميقي به سيگارش زد و بي مقدمه گفت ‎تو شبيه برفي - ‎خوشگل و سرد

  • Co-Worker
    3.4K 217 8

    داستان پیچیده ی زندگی یه دختر ساده که کاملا اتفاقی وارد زندگی اعضای وان دایرکشن میشه و مجبور میشه تصمیماتی بگیره که راه زندگیش رو کاملا عوض میکنه. داستانی پر از هیجانات و اتفاقات غیر منتظره،دوراهی ها،اشک ها،خنده ها و کمی عشق میان این آشوب. trailer→ https://youtu.be/xQ-DBCAB34Y

  • The Reason [persian]
    292K 24.2K 97

    |H.S fanfiction| "كى فكرشو مى كرد و عشقمون كارساز باشه؟"

    Completed  
  • Hidden( translated to persian )
    404K 37.4K 96

    He was like a moon part of him was always hidden. اون شبیه ماه بود قسمتی از اون همیشه مخفی بود.

    Completed  
  • the challenge [persian translate_by bahar]
    28.9K 4K 32

    چیکار میکنی اگه خودت رو توی یه بازی پیدا کنی؟ ولی نه هر بازی ای... یه بازی از عشق. و، نمیتونی کدوم یکی رو انتخاب کنی تا برنده بشی! داستان راجب کتی هست. اون یه دختر جدیده. باهوش، زیبا و بی خیال. اون استعداد خودش رو توی موسیقی دید. کتی و مادرش خیلی جا به جا میشدن. و کتی مشتاق بود که توی انگلستان زندگی کنه. ولی اون خودش...

    Completed