YOU [don't own me] (SeKai)
"من برای زنده نگه داشتن تو از روی جنازه همه رد می شدم ولی تو...جون منو گرفتی که اون ها رو زنده نگه داری." Couple: SeKai - ChanLix
"من برای زنده نگه داشتن تو از روی جنازه همه رد می شدم ولی تو...جون منو گرفتی که اون ها رو زنده نگه داری." Couple: SeKai - ChanLix
" خطرناکتر از میدون مینی که باید برای رسیدنِ به تو پشت سر میذاشتم، چشمهای تو بود. چشمهای تو من رو مجبور میکرد برای تو هر کاری بکنم، حتی اگر پا گذاشتن روی مین باشه. نگاهت رو ازم بگیری زمین میخورم؛ بذار تا آخرِ این نمایش خونین تماشام کنن. " کاپل: سکای ( سهون تاپ ) ژانر: رومنس، درام، اسمات. روزهای آپ در واتپد: شنبه...
هشدار: مولتیشات حاوی اسمات سنگین و امگاورسه، ممکنه محتوا باب میل همه نباشه پس لطفا با میل و اختیار خودتون شروع به خوندن کنید. " هرچقدر میخوای تلاش کن لونا، اما اون امگا مال منه و مال من هم میمونه. دیر یا زود مارکش میکنم و نه تو و نه حتی الههی ماه نمیتونه ازم بگیرتش. " کاپل: سکای ( سهون تاپ ) ژانر: فانتزی، امگاو...
~ اوه سهون برای این آزمون استخدامی خیلی تلاش کرده بود، خیلی خیلی تلاش کرده بود! اونقدری که روی جون خودش شرط بست و با خودش قرار گذاشت اگر اینبار هم قبول نشه، خودشو از بالاترین طبقهی ساختمون اون اداره پرت کنه پایین! و یک ثانیه بعد از این فکر بود که بوی خوشایند قهوه، زیر بینیش زد و پسر جوونی با لبخند دندوننماش، کن...
🌺روز اول که پا به اتاق گذاشت و حجم پوستر های چسبیده به دیوار رو دید متوجه شد که قرار نیست اسون باشه... هم اتاقی بودن با پسری که نیمی از اتاق رو به رنگ صورتی درآورده بود و خودش هم با شکل و شمایل یه باربی، با لبخندی گشاد و ذوق زده، دستاش رو جلوی شکمش به هم گره زده و به اون که چمدونش رو داخل اتاق گذاشته بود نگاه میکرد...
«کامل شده» یکدیگر رو از زندگی هم پاک کردند. انگار که پیشبینی کرده بودند همیشه وسوسهی بهم برگشتن رو دارند، تمام راههای ارتباط رو بریدند. نه آدرسی، نه شمارهای و نه حتی یک ایمیل، اونها طوری از هم بریدند که که انگار هیچوقت تو زندگی همدیگه وجود نداشتند. سهون و جونگینی که در نهایت، بعد از سه سال رابطهی جدیِ احساسی...
داستان ها و سناریوهای کوتاهی که در لحظه به ذهنم می رسن رو این جا باهاتون به اشتراک می ذارم شاید که روزی تبدیل به فیک بشن. Couple: sekai
oneshot name: royal hatred translator: fadi genre: smut, historical (+ consensual infidelity) real name: thy dear virtue hate author: syzygied خلاصه داستان: سهون، پرنس سرزمین آویاست، و به خاطر اینکه پرنس اول نیست، با وجود شایستگیهای زیادش برای مقام ولیعهدی، ولیعهد نمیشه و با توافق، به عنوان کلید صلح جنگ، به کشور همسا...
کیم جونگین مریضه. به اون مفهوم عمومی مریض بودن نه، اونجوری مریضه که میخواد برای دروغ اول آوریل کاری کنه دوست پسر بدبختش فکر کنه اون تومور مغزی داره. بازیگوشی دلبرانه یا ستمگری خالص؟ این اوه سهونه که باید تصمیم نهاییو بگیره. کاپل: سکای، بکهان
"بیرون افتاده از عشق" کیم جونگین دانشجوی ارشد گرافیک عاشق زندگیشه و دوست پسر خشکش اوه سهون، مثل ماه توی آسمون علایقش میدرخشه. با وجود اینکه به واسطه شغل هون اطلاعات زیادی از طوری که دوست پسرش روزش رو میگذرونه نداره ولی از همه چیز راضی و خوشحاله ؛ اما قبل از اینکه دوست پسرش رو اتفاقی سر یه دیت ببینه! ❄️Couple : Sekai...
وانشات ( کامل شده) بکهیون / جونگین واسه ددیش شرط گذاشته. برنده مسابقه بشه و در ازای برنده شدن یه سکس توی رختکن سالن داشته باشن.. ایا مربی پارک/ اوه قبول میکنه؟ نویسنده : mizo ژانر : اسمات ، ورژشی کاپل : دو ورژن چانبک و سکای اگه دوستش داشته باشین ممکنه ادامه داشته باشه:)
Description Jongin was invited to Sehun's birthday party. But, Sehun didn't want him there. Foreword "Best. Birthday present. Ever." _____________ Originally written by loveskai on AsianFanfics, who let me publish her story in here. https://www.asianfanfics.com/story/view/1241391/happy-birthday-oh-sehun-exo-sehun-jong...
𝑪𝒖𝒑: sekai 𝑨𝒖𝒕𝒉𝒐𝒓: 𝐿𝑒𝓂𝑜𝓃 جونگین که تازه کتاب بابا لنگ دراز را تمام کرده تصمیم میگیرد نامه هایی به سبک جودی برای سهون،بابا لنگ دراز عزیرش، بنویسد.
وقتی برادر و همسر برادرشو از دست داد و به کره برگشت، تنها چیزی که تونست غم مرگ اونو براش کم رنگ کنه تنها یادگاری باقی مونده از اونا بود. برادرش براش عزیز بود و برادرزادهش براش عزیزتر، دلش میخواست یه زندگی راحت برای اون بسازه که همه حسرتشو بخورن و هیچ چیزی تو زندگیش براش کم نذاره. اما یه مانع جلوی راهش بود، یه مانع...
اوه سهون به معنای واقعی کلمه هیچ مشکلی با گرایش جنسیش نداره ، چرا ؟ چون گرایش جنسی نداره ! یه زندگی پر ارامش و گرایشی که حداقل خودش باهاش راحته به نداشتن پارتنری که بتونه با این مسئله کنار بیاد می ارزید و سهون از ریتم خوب زندگیش راضی بود اما روتین ارامش دهنده ش دقیقا از روزی بهم خورد که احساس کرد دوست داره پسر کله نا...
"من تمام عشقمو بهت دادم جونگین٫ من برای تو کارایی کردم که برای هیچ کس نکرده بودم. با من کاری کردی که بخوام همین الان با چاقو تیکه تیکت کنم و جون دادنتو نگاه کنم." Couple: sekai - bbangnyu Genre: drama - romance - mafia *short story*
"قدرت آدم ها رو ظالم می کنه بلوبری...حتی معصوم ترین آدم ها رو هم تبدیل به شیطان می کنه." Couple: sekai Genre: angst - drama - fantasy
نیمهشب بود و کای به روزی که پشت سر گذاشته بود فکر میکرد. عجب روز فوقالعادهای! یه شروع عالی و یه پایان عالیتر! • SeKai • Parallel Universe, Romance
💮چند شاتی💮 خلاصه:سهون فکر میکنه دوست پسرش مرتکب خیانت بزرگی بهش شده، کور کورانه تصمیم میگیره و اجازه هیچ توضیحی به دوست پسرش جونگینو نمیده با بی رحمی از خودش میرونتش و صبح و شبشو پر از حرفای خشن و تحقیرانه میکنه رابطه های پر از بوسه و عاشقانه اشون به رابطه های سرد و خشن تبدیل میشه جونگین میتونه شخصیت جدید سهون رو تح...
↺𝘑𝘰𝘯𝘨𝘪𝘯 𝘭𝘰𝘴𝘦𝘴 𝘢 𝘣𝘦𝘵, 𝘢𝘯𝘥 𝘩𝘢𝘴 𝘵𝘰 𝘸𝘦𝘢𝘳 𝘢 𝘷𝘪𝘣𝘳𝘢𝘵𝘰𝘳 𝘥𝘶𝘳𝘪𝘯𝘨 𝘩𝘪𝘴 𝘤𝘭𝘢𝘴𝘴 𝘱𝘳𝘦𝘴𝘦𝘯𝘵𝘢𝘵𝘪𝘰𝘯. 𝘉𝘶𝘵 𝘫𝘶𝘴𝘵 𝘸𝘩𝘦𝘯 𝘩𝘦 𝘵𝘩𝘰𝘶𝘨𝘩𝘵 𝘵𝘩𝘪𝘯𝘨𝘴 𝘤𝘰𝘶𝘭𝘥𝘯'𝘵 𝘨𝘦𝘵 𝘢𝘯𝘺 𝘸𝘰𝘳𝘴𝘦; 𝘩𝘦 𝘳𝘦𝘢𝘭𝘪𝘻𝘦𝘴 𝘵𝘩𝘢𝘵 𝘚𝘦𝘩𝘶𝘯 𝘪𝘴𝘯'𝘵 𝘵𝘩𝘦 𝘰𝘯𝘭𝘺 𝘰𝘯𝘦 𝘸�...
"اتاقِ یـــــازده" اوه سهون بیمار مرموز بستری شده آسایشگاه ولترا راز بزرگی داره که پرستار تازه وارد سعی میکنه کشفش کنه اما خب همه چیز اون طوری که باید پیش نمیره. #وانشات •Couple : Sekai •Genre: Mystery،vampire ،smut •writter : Meriina
ᶜᵒᵘᵖˡᵉ ˢᵉᵏᵃⁱ ᵍᵉⁿʳᵉ ˢᵐᵘᵗ،ᵈᵃᵈᵈʸ ᵏⁱⁿᵏ ________________ Choco honey Baer -متوجهای من یک دختر 6 ساله دارم جونگ؟ +پس چطوره یک پسر 18 ساله هم داشته باشی. ________________ a photo by you پیراهن مشکی رنگش در تضاد با پوست سفیدش خود نمایی میکرد و طوری که انگشت های استخونی اش دوربین رو بین خودشون گرفته بودند به کای کمک کرد که...
|•فیکشن•| |•معشوقهی بالرینِ من•| کاپل: سکای «اصلی» ، چانبک «فرعی» ژانر: فلاف ، عاشقانه ، ملودرام ، اسمات خلاصه: کیم جونگین و اوه سهون از بچگی باهم بزرگ شدن؛ اما زمانی که ده سالشون میشه، جونگین و خانوادش برای همیشه از کره میرن. عشق و دوستی بینشون اما چیزی نیست که با فاصله و دوری از بین بره. حالا بعد از ده سال، جونگین...
[ بابالنگدراز ] + تو که نمیخوای پدرتو با اسمش صدا بزنی؟ چیزی باعث شد از کلمهی "پدر" دلش بههم بپیچه و چشمهاش برق بزنه. - پس ... پس چی صداتون کنم؟ مرد به جلو خم شد و کمی از قهوهش نوشید، با شیطنت زمزمه کرد: + ددی جونگینا، ددی صدام کن. 𝘔𝘶𝘭𝘵𝘪 𝘴𝘩𝘰𝘵 ; 𝘋𝘢𝘥𝘥𝘺 𝘭𝘰𝘯𝘨 𝘭𝘦𝘨𝘴. 𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦 ; 𝘚𝘦𝘒𝘢𝘪. 𝘎...
|•وانشات•| |•سرآشپز•| کاپل: سکای ژانر: عاشقانه ، روزمره برشی از داستان: -سلام کایا پنج سالی میشه ندیدمت. چطور بودی این مدت؟ +واو چه دوست دلسوز و مهربونی هستی اوه سهون! لبخند سهون کمرنگ شد اما از بین نرفت. پسر کوچیکتر با حرص ادامه داد: +از من که بگذریم انگار تو توی این پنج سال حسابی بهت خوش گذشته که اون لبخند مسخره...
|•وانشات•| |•وانیلا•| کاپل: سکای ژانر: ریل لایف ، عاشقانه ، اسمات برشی از داستان: جونگین صورت سهون رو نوازش کرد و بوسه ای روی لباش کاشت. -می دونی سهونا مهم نیست من این آهنگ رو با کی یا کجا برقصم؛ مهم اینه این آهنگ رو برای تو خوندم و تو تنها وانیل من هستی که عشقت برام مث خامه نرم و شیرین و دلچسبه. فقط کنار توعه که آرام...
|•وانشات•| |•بادبزن•| کاپل: سکای ژانر: تاریخی، اسمات، عاشقانه ____________ برشی از داستان: همین یکی دو ساعت پیش بادبزنش رو زیر چونهی ولیعهد گذاشتهبود و با لحن گستاخانهای مرد رو مواخذه کردهبود... باید میرفت و بخاطر رفتارش عذرخواهی میکرد. نمیخواست آوازهی صحبتاش با پادشاهِ جوان به گوش پدرش برسه و از آوردنش به کره...
|•وانشات•| |•حلقه•| کاپل: سکای ژانر: مافیایی، عاشقانه، اسمات برشی از داستان: ده ساعت... ده ساعتِ کوفتی بود که اون پسرکِ سرکش بدون هیچ اطلاعی از خونه رفتهبود و سهون رو بدجوری عصبانی کردهبود، حس میکرد توی سیونه سال زندگیش هرگز به این شدت عصبانی و نگران نبوده. وانشاتِ موردعلاقم*
|•وانشات•| |•قاتلِ واقعی•| کاپل: سکای ژانر: گرگینهای، عاشقانه، امگاورس، اسمات ******** برشی از داستان: جونگین که موقعیت رو مناسب میدید، خیلی نرم دستش رو سمت پوتینش برد و خنجر رو بیرون کشید و بعد همهچیز خیلی سریع پیش رفت. عقبکشیدن جونگین... گیجشدن سهون... فرو رفتن تیغهی تیز خنجر توی قفسهی سینهی آلفا... پاشی...