Select All
  • Days of rain and spring [Z.M] [L.S]
    7.4K 1.3K 38

    برگشت پشت سرش رو نگاه کرد اون تابلوی بزرگ از پنجتاییشون که داشت می‌درخشید با اسم [ One Direction ] این آخرش بود... برای یک لحظه تمام خاطرات اون سالها از جلوی چشماش گذشت و نگاه آخرش رو به چشمای یکی از اون پسرا روی تابلو داد؛ خوب میدونست برای همیشه دلش پیشش میمونه... ~•°•°•☆☆☆•°•°•~ ▪️ا...

  • kiss on the wound..|ziam
    152 22 13

    -سرنوشت عاشق یه خلافکار و قاتل شدن..! کاش زندگی عین یه نوار کاست بود... گفتم: نوار کاست؟ چطور؟ گفت: چون اگه هر جاشو دوس داشتی میشد با یه خودکار و انگشت برش گردونی عقب.. گفتم: خب آخه مشکل اون‌جاست اگه این کاستو برگردونیش عقب، فقط قسمتای قشنگش نمیاد که... همه چیش برمیگرده عقب دوست ندارم برگردیم عقب بیب.. مثلا دوبار...

    Completed  
  • 𝖥𝖮𝖱 𝖸𝖮𝖴𝖱 𝖤𝖸𝖤𝖲 𝖮𝖭𝖫𝖸(𝖫.𝖲/Z.M)
    7.3K 1.4K 30

    چندین سال پیش طی یه تصادف لویی بیناییش و همین طور چهارتا خواهرش رو از دست میده و مقصر هری استایلز پسر ۱۷ساله بود که گواهی نامه نداشت و با دوستاش یواشکی ماشین رو برداشته بودن.... هری می‌ره زندان و لویی ۱۰ ساله با این سن کمش دیگه نمیتونه جایی رو ببینه و پول عمل چشماش خیلی زیاد میشه و خانوادش توانایی پرداختش رو ندارن...

    Completed  
  • Vampire's Kiss [L.S] [Z.M] Completed
    103K 20.5K 96

    تمام شده~ «برای صدها سال فکر میکردم پرقدرت ترین موجود این دنیام... ولی من چیزی بجز یه هیولای نفرین شده نیستم! من مجبورم ازت دور باشم تا بهت آسیب نزنم... من... من مجبورم. مجبورم برم که تو آسیب نبینی مخلوق شیرینم...» . . . . . . . «نرو! اشکالی نداره اگه بهم آسیب بزنی! دردای جسمم خوب میشن ولی اگه نباش...

    Mature
  • lifesaver
    1.8K 173 8

    هری استایلز خواننده ی مطرح و موفقی که مدت هاست به خاطر درگیری با اعتیاد به الکل و مواد فراموش شده و لویی تاملینسون مدل موفقی که دیگه مثل قبل محبوب و مطرح نیست توسط یه کمپانی رو به روی هم قرار میگیرن تا توی یه رابطه ی فیک برن 💚🩵

    Completed  
  • Spring dreamer. |zarry|
    3.3K 877 20

    اینا رو برای تو می نویسم. چون این قصه، قصه ی من و توئه... قصه ی رویاهایی که گم شده بودن...

    Completed  
  • Crush | L.S
    37.3K 8.7K 42

    [Completed] همه چی از یه کراش ساده شروع شد. جایی که هری پسرخاله‌ی خبیثِ لوییه و می‌خواد بهش کمک کنه تا به کراشش برسه اما چی می‌شه اگه این وسط به جای رسوندنِ اون دو نفر به هم، خودش عاشق بشه؟! عنوان: کراش. وضعیت: اتمام یافته. ژانر : کمدی، دبیرستانی، عاشقانه، فلاف. ]Cover by: mae_galaxy] 1 in larry

    Completed  
  • Touch | Persian translation | l.s
    2.9K 570 36

    " هولي شت هري! من حسش كردم! لمست رو حس كردم! "

    Completed  
  • Blood dance (L.S)
    24.4K 3.1K 18

    _ خدای من،تو واقعا میتونی خطرناک باشی. +ممنون. _ برای چی؟ + مردم از شخصیت های خطرناک خوششون میاد. " BLOOD DANCE " "رقصِ خون" .

  • Last Tweets | Larry Stylinson One Shot [Persian Translation]
    2.8K 299 2

    لویی میدونه که بالخره وقتش رسیده. وقتشه که واقعیت رو برملا کنه و احساساتشو... به هری، به تمام دنیا !

  • the charleston(l.s)
    30.9K 5.8K 30

    .بخاطر من...بخاطر من و هری... باز هم دووم بیار اقای چارلز...دلم برات تنگ میشه و به زودی به دیدنت میام _لویی_

    Completed  
  • ROMEO | L.S
    23.5K 5.3K 15

    🐈‍⬛ COMPLETED هری یه پسر شیرینه و شهر جدیدی که بهش نقل مکان میکنه باعث میشه گربه‌ی عزیزش حامله بشه، چند تا کینک مخفی داره، از همسایه بی ادبش منتفره و روحیه‌ی کله شقش اونو به سمت کلی دراما میکشونه. 🐈‍⬛ SMUT, LOUIS TOP 🐈‍⬛ PERSIAN TRANSLAT‌ION

    Completed   Mature
  • True Mates [L.S]
    24.7K 4.4K 13

    [Persian Translation] [complete✔] لویی تاملینسون، بدترین امگایی هست که هر کس به چشم دیده. اون امگایی هست که خودش رو‌ موظف به تسلیم شدن و اطلاعت کردن از بقیه نمی‌بینه، و به نوعی اون توانایی مقاومت در برابر دستوراتِ تقریبا هر فردی رو داره. هری استایلز پسری که از زمان تولدش یه آلفای واقعی بوده، اون به زودی میتونه جایگاه...

    Completed  
  • My Hero Daddy
    533K 51.9K 105

    Kitten & Daddy😻🙇 -دوستت دارم به اندازه بزرگترین اشتباهم ******

    Completed   Mature
  • Blue Ice.
    45.6K 6.4K 25

    هری خیره توی چشم‌هاش غرید: -‌ هرگز به من دست نزن. نمی‌خوام ببینمت! لویی با صدای خفه‌ای گفت: -‌ من..من نمی‌فهمم... به دیوار تکیه زد تا سقوط نکنه و خودش رو در آغوش گرفت. تنش یخ بسته بود. -‌ چی رو نمی‌فهمی؟ نمی‌خوامت! . . . *Persian Translation *Original Story By: @purpledandeli0n

    Completed  
  • • 𝙖 𝙈𝙤𝙙𝙚𝙡 𝘼𝙣𝙙 𝙖 𝙁𝙖𝙣 • [𝙇.𝙎]
    18.9K 4.2K 104

    لویی چند شب قبل از تولدش تصمیم میگیره که به خانوادش بگه که گی. بالاخره اونها پدر و مادرش هستن و ازش حمایت میکنن. اما وقتی اونو از خونه بیرون انداختن لویی تازه فهمید چه اتفاقی افتاده؟ هری همون شب فقط میخواست یه پیاده روی بی سر و صدا تو خیابون داشته باشه بدون اینکه مردم دورش جمع بشن اما وقتی میبینه پسری رو از خونه پرت...

    Completed  
  • we made it
    11.7K 2K 41

    هری و لویی خیلی اتفاقی توی دانشگاه همدیگرو ملاقات میکنن. هری بخاطر خانواده و دوستاش علاقش به لویی رو پنهان میکنه و لویی با وجود علاقه زیادش به هری نمی خواد قبول کنه با یه پسر وارد رابطه بشه. این کشمکش فقط یکی از مشکلات سر راه این دو دانشجو باهوش دانشگاه imperial هست و مسیر طولانی رو باید طی کنن تا این عشق به ثمر برسه.

    Completed  
  • Take Me To Church [L.S](Persian Translation)
    22.4K 4.3K 10

    [Completed] شيطان واقعيه و اون يه مرد كوچك قرمز با شاخ و دم نيست. Larry Stylinson Short Story. Written by: @Louish Translated by: @Vampire_sh17

    Completed   Mature
  • Flower boy [L.S](Persian Translation)
    66.4K 15.6K 85

    [Completed] وقتی که هری اشتباهی وارد یه چت با چهار تا پسر دبیرستانی‌ای میشه، که هم مدرسه‌ای هستن. یا جایی که لویی از هری‌ با گل‌هایی در میان گیسوانش، خوشش میاد . Written by: @CarolAnnGladstone Translated by: @LoutheGolden & @P_mayne

    Completed   Mature
  • Dangerously Pretty [L.S](Persian Translation)
    17.6K 2.7K 9

    [Completed] "لویی چکار داری میکنی؟میتونن ما رو ببینن." "اهمیتی نمیدم پرنسس. فقط بذار ببوسمت. میتونم؟" "آ-آره." warning:boyxboy smut Written by: @Lovely-zianourry Translated by: @ItsHarrietStyles

    Completed   Mature
  • Because Of Him ~[L.S]~
    14K 2.7K 32

    عشق فقط برای آدم‌های شجاعه. شاید زمانی به عشق نزدیک باشی و بهش اهمیت ندی، ولی زمان درستش که باشه، همه چیز سر جای خودش قرار می‌گیره.

    Completed  
  • I am Harry
    25.5K 4.2K 17

    [completed] 5th Work هری:تو نمی فهمی چقدر سخته وقتی...سعی کنی...سعی کنی...سعی کنی...ولی نتونی...من...خخ...خیلی...سس...عی کردم

    Completed   Mature
  • Confessions Of A Gay Disney Prince [L.S] *Persian Translation*
    13.4K 3.7K 56

    " جای شما اینجا نیست، عزیزم، چون هیچ همجنسگرایی تاحالا وجود نداشته و نخواهد داشت. تو فقط عقلتو از دست دادی. اما من نجاتت نمیدم؛ خودت رو نجات بده! " ____________________________________ سلام، این اولین تجربه ی من از نوشتن فن فیکشن تو واتپده و امیدوارم خوشتون بیاد. این داستان در اصل ترجمه هست و نویسنده ی واقعی Jayme Dra...

  • Strangers[On Hold]
    15K 4K 32

    خلاصه : 4 تا جوون موفق توی عرصه ی مد ... وقتی پاشون به کلاب استرینجرز باز میشه و اتفاق های جدید تو زندگیشون میوفته, ادم های جدیدی وارد زندگیشون میشن ... چی میشه اگه روند زندگی هاشون عوض بشه؟! پ‌ن: اولین بوک بنده. As you wanna know... Couples: Larry (harry_louie) *sharing* Billiana (billie_ariana) Ziam (zayn_liam) Wh...

  • '}{'WiNgeRsun'}{°{~
    98.6K 24.2K 51

    {Ziam & Larry Paranormal Novel} و خداوند برخی فرشتگان را از زیبایی به زشتی می کشد... بالهایشان را سیاه می کند و صورتهایشان را قبیح... گناهشان چه می تواند باشد؟ بغیر از گول خوردن توسط شیطان؟ زمانی که شیطان توانست اولین فرشته را از راه حقیقی منحرف کند, فرشته از بهشت تبعید شد و دیگر میان فرشته ها جایی نداشت, انسان ها آنه...

    Completed   Mature
  • little rose
    27.8K 4.3K 22

    از جایی مینویسم که هری میتونه لگد های کوچیکی رو توی شکمش احساس کنه و دست های مهربونی که موهاش رو نوازش میکنن یا چشم هاش رو میبوسن و لبهای سرخی صداش میکنن: "هَزا..."

  • Blasé ➳ l.s. (persian translation)
    148K 25.5K 57

    من تمومش نمیکنم، تا وقتی که اون مال من شه‌.

    Completed  
  • Always You [L.S] ~ By Miss X
    3.2M 302K 140

    هری...هرررری...خواهش میکنم نجاتم بده...نذار من رو ببرن...هرررری... قطرات اشک گونه های پسر چشم سبز رو تر میکنن...صدا توی ذهنش تکرار میشه....حتی جرات نکن به التماس هاش گوش بدی استایلز...حتی جرات نکن برگردی سمتش... صدای فریادهای وحشت زده ی لویی تنش رو میلرزونن...روحش رو از هم میدرن...قلبش رو از کار میندازن اما این اجبار...

    Completed   Mature
  • amusement park (L.s)
    7.6K 948 20

    تقدیر بد راهی رو برای اشنایی دو فرد انتخاب‌ کرد انتقامی سرد . پازلی که یک قطعه ش گم شده تیر و گوله و خون . همه ی اینا دلیل نفرت دو شخصیت متضادن یکی برای زنده موندن دست و پا میزنه دیگری برای مرگ . و بین همه ی تضاد ها فقط یه نقطه ی مشترک به چشم می خوره .

  • Foster Child [°•L.S•°]
    5.8K 886 13

    من فقط عاشق شدم... اما شخصِ اشتباهی رو برای عشق ورزیدن انتخاب کردم معشوقه ی من اشتباه بود عشقِ ما ممنوع بود