BIG and HAPPY
وانشات "بزرگ و خوشحال" ________________________ اگه نامهای درکار نبود... سرم رو میذاشتی لای در... و بعد در رو میبستی؟ ________________________ ژانر: روزمره، فلاف، برشی از زندگی تاریخ آپ: 25 دسامبر 2023
وانشات "بزرگ و خوشحال" ________________________ اگه نامهای درکار نبود... سرم رو میذاشتی لای در... و بعد در رو میبستی؟ ________________________ ژانر: روزمره، فلاف، برشی از زندگی تاریخ آپ: 25 دسامبر 2023
[completed] [edited] به هری گفته شده که ازش چه توقعی میره. اون حتی قبل از تولدش با وارث پک تاملینسون نامزد شده بود. اون تو احاطه و دست پروردهی امگاهای مطیع، که تنها هدفشون تو زندگی خدمت به آلفاهاشون بود، یکی از هم نوع اونا شد. اون با یاد گرفتن اینکه چجوری آلفاشو راضی کنه، بزرگ شد، آلفایی که هیچی دربارهاش نمیدونست،...
" این مرد، مرده " ... هری لطفا اینو بدون، تمام چیزی که تا ابد میخوام تویی. تو و چشمات که بدون تکون دادن زبونت با من حرف میزدین، تو و حرفات که وقتای ناامیدیم همیشه کنارم بودین، تو و صدات که توی شب بیداریام لالاییم میشدین، تو و دستات - که بی شک شاهکار خلقتن - که مرحمی میشدین برای خستگیای جسم و روحم، من تو رو میخوام هری...
از سوز غم تو آتش میطلبم وز خاک در تو مفرشی میطلبم از ناخوشی خویش به جان آمدهام از حضرت تو وقت خوشی میطلبم "مولانا"
Highest rank: #1 Funny هری یه الهه ی تنهاست که تو جنگل بزرگ شده. اما چرا؟! و چه اتفاقی میوفته اگه بعد از دویست سال تنهایی، لویی و نایل اتفاقی پیداش کنن؟! ژانر: طنز و عاشقانه.
dear fellows لانگ تایم نو سی ، هااا ؟ امیدوارم حالتون باشه ، با ایده ی یه داستان متفاوت میخوام ذهن همه تون رو به بازی بگیرم . جایی دور از فانتزی های عاشقانه دور از روابط های رنگی و دور از " انتظار " به تک تک تون قول میدم بخاطر هیجان بالای این کتاب ، هیچوقت نتونین ادامهی پارت های این داستان رو حدس بزنین. کتاب ح...
+دنیای انسان ها خیلی عذاب آوره - باهات موافقم ولی مگه منم آدم نیستم؟ + نه تو تنها دلیلی هستی که به انسانیت باور دارم، لیام. داستانی بر اساس واقعیت، مشکلات خانواده های سمی و یکم اغراق. ❌❌❌ این بوک فعلا قرار نیست اپ بشه ❌❌❌ تایم آپ: پنج شنبه و جمعه Start: 12.07.2024
جایی که دو تا یوتیوبر معروف با ماشینهای دزدی، دوست دخترهای دیوونه و باباهای دیوونهشون، فیلمها، پارتیهای چای، سفر کردن، و احتمالاً عاشق همدیگه شدن، دست و پنجه نرم میکنن. Highest Rank: #1 - humor #3 - funny #63 - onedirection
- اون قراره گند بزنه به همه چیز! اون عوضی به دوتا دختر و دوتا پسر قدرتهاش رو داده تا بتونه حاصل آمیزش قدرتهای فاکیش رو روی موش های آزمایشگاهیش ببینه. این یه سناریوی لعنتی تکراریه هانا و حدس بزن چی؟؟ من گیام!
.Ziam.Mayne.Spiritual.Fanfiction. من یه کابوس گردم, معبودِ عالم ترس! شیطانی با چشمای آبی رنگ و تاریکی محض وجودش... قراره کاری کنم تمام رویاگردها... تقاص پس بدن! روح پاک و معصوم همشون رو میبلعم... همشون... بغیر از رویای دوست داشتنیم همشون بغیر از آرزوی شیرینم...! .ففیک دارای محتوایست که شاید برای همه مناسب نباشد!. |·...
¦ Larry Stylinson Mystery Novel ¦ مستر دیر عزیز من از شما طلب بخشش دارم من نه قاتلم نه گناهکار و نه طعمه! من نه به شما, و نه به بستیآل سیتی تعلق ندارم! لطفا پوزش بنده رو بپذیرید و بنده رو به لندن برگردونید! خدمتگزار شما مستر بانی. هشدار:عزیزان این ففیک به دلیل کریپی بودن و شاید ترسناک بودن برای همه مناسب نیست! همچنین...
[Complete] لویی با وجود استرس و ترسی که داشت،وارد دانشگاهی مخصوصِ نخبگان میشه؛جایی که اسمِ زین مالیک می درخشه و قدرتمنده، نایل هوران بی وقفه صحبت میکنه، همه جا پر از پیانوئه و هری استایلز، تنها فرزندِ ستارهی سابقِ راکِ معتاد به مواد مخدر و روان پریش که از نظر پزشکی ثابت شده بود، کسیه که لبخندی بی نقص و چشم هایی خالی...
″سرندیپیتی... وقتی چیزی رو بعد از مدت ها گم شدن پیدا میکنی...به اون حس خوشایند میگن سرندیپیتی....تو سرندیپیتیِ زندگی منی!″ پولدار ترین مرد آمریکا،کیلین رایدر!در شرف مرگ قراره داره و وارثی از خودش نداره تا ثروت هنگفت اش رو بهش منتقل کنه... بنابراین مسابقه ای طبق قرعهکشی بین شرکت های مختلف اش،برگزار میکنه و به مدیران...
میدونم که قول دادم اجازه ندم چیزی بینمون فاصله بندازه ولی میدونی که... رقیب من سرسخت تر از این حرفا بود... . ( Larry Stylinson AU ) Written by: Fatemeh [Fatemeh, stylinson_ff, 2016]
خطوط استرس و سیگار، سیاست و نقص فریاد و حرفای چرت من با خوبی فاصله ی زیادی دارم اما هنوزم تو، هنوزم تو منو می خوای Read with : Next to me_imagine dragons
لویی تاملینسون یه پسر 18ساله دانشجو با زندگی کاملا ساده،نمرات عالی و یه دوست دختر دوست داشتنیه.. اون همیشه برای هرکاری برنامه ریزی زودتر از موعد میکنه تا اینکه با پسری به اسم هری که تتو های زیاد و پیرسینگ داره آشنا میشه ، کسی که برنامه های لویی رو خراب میکنه... ( Larry Stylinson AU ) [ Persian Translation ] by: @afte...
[Complete] "خب ببین اینجا چی داریم .. لویی تاملینسون مغرور که ادعا میکنه بهترین دانشجوی داروسازی دانشکدست در حالی که نمیتونه یه قرص ساده برای خودش تجویز کنه" "سرد درد های من دیگه با قرص خوب نمیشن هری!" "پس با چی خوب میشن؟" "با تـو"
"یه چیزی بگو...دارم ازت دست میکشم... من فردِ خاصِ زندگیت میشم، اگر تو ازم بخوای... هر جایی بری من دنبالت خواهم اومد... یه چیزی بگو... دارم ازت ناامید میشم..." say something I'm giving up on you... Translator : @blueheartedme_
[{کامل شده}] برای این که تو مسابقه بزرگ آشپزی ایتالیا شرکت کنی نیاز داری یه سر آشپز موفق تمام فوت و فن پاستا پختن رو بهت یاد بده و چه سر آشپزی میتونه بهتر از لویی تو یک ماه از هری یه ستاره برای آشپزی ایتالیا بسازه؟؟ Lou, top Happy ending °°^^{Cover by notoriouse} °°^^ تاریخ شروع : 22 اسفند هزار و سیصد و نود و نه. 1...
{Ziam & Larry Paranormal Novel} و خداوند برخی فرشتگان را از زیبایی به زشتی می کشد... بالهایشان را سیاه می کند و صورتهایشان را قبیح... گناهشان چه می تواند باشد؟ بغیر از گول خوردن توسط شیطان؟ زمانی که شیطان توانست اولین فرشته را از راه حقیقی منحرف کند, فرشته از بهشت تبعید شد و دیگر میان فرشته ها جایی نداشت, انسان ها آنه...
Larry+a little bit of ziam 👬 Strong language ⛔ Drug using🚫 Smut🔞 #1 in, onedirection لویی از زندگی بیزاره و هری عاشق زندگیه.... یا، داستان نویسنده ای که شیفته یه استریپر میشه و استریپری که عاشق یه نویسنده میشه.
خوب گوش هات رو باز كن و ببين بهت چي ميگم...ميدوني معني اين قرارداد چيه؟معنيش اينه كه من تو رو خريدم،من صاحب تو ام...حالا تو هم بهتره به حرف صاحبت ات گوش كني،چون كالينز،تو هنوز عصبانيت منو نديدي! ______________________________________ فن سريال سوپرنچرال هستيد يا نيستيد،اگه به كتاب هايي با محوريت پسر/پسر علاقه داريد ميت...
" همه یه روز ترکت می کنن. یا با خیانت، یا با مرگ و هر چیز دیگه ای.. دست خودشون نیست، احتمالا یکی از قوانین مزخرف دنیا و کارما باید باشه. تو جفت روحی من بودی و هستی، بعد از تموم تراژدی هامون هنوز به این باور دارم. اما مشکل اینه، مردم فکر می کنن جفت های روحی حضورشون کنار هم ابدیه، مقصر اونا نیستن، منم یه زمان جزوی از ای...
داستان درباره ی یه پلی بوی به تمام معنای گی هستش که با یه پسر معصوم هفده ساله برخورد میکنه +18!!!!! داستانی متفاوت از لری و زیام! hope you like it...
" جای شما اینجا نیست، عزیزم، چون هیچ همجنسگرایی تاحالا وجود نداشته و نخواهد داشت. تو فقط عقلتو از دست دادی. اما من نجاتت نمیدم؛ خودت رو نجات بده! " ____________________________________ سلام، این اولین تجربه ی من از نوشتن فن فیکشن تو واتپده و امیدوارم خوشتون بیاد. این داستان در اصل ترجمه هست و نویسنده ی واقعی Jayme Dra...
هری خیره توی چشمهاش غرید: - هرگز به من دست نزن. نمیخوام ببینمت! لویی با صدای خفهای گفت: - من..من نمیفهمم... به دیوار تکیه زد تا سقوط نکنه و خودش رو در آغوش گرفت. تنش یخ بسته بود. - چی رو نمیفهمی؟ نمیخوامت! . . . *Persian Translation *Original Story By: @purpledandeli0n
" دوتا زندگی واسم ساختی : زندگی فوتبالی ، زندگی پر از عشق"
+چند وقته تو آموزشی ای؟؟ -سه ماه! یه پک به رول ویدش زد +از اینکه منتقل شدی ناراحتی؟ -نه ولی دوست دخترم میگه خیلی از ما دوری! +ما؟ -آره دیگه دوست دخترم حامله است!! #1 in fanfiction --------- Start : 28 jan 2018 Compelet: 19 july 2018
-من نخست وزیرم لیام...این مسخره بازیو تمومش کن +تو نخست وزیری منم همسر نخست وزیرم...این بحثم همینجا تمومه a story by : Atusa20 No. 1 in fanfiction 😎