- پری دریایی‌مون نمی‌تونه طبیعت خودش رو بپذیره؟ - نه، همونطور که آدم‌ها نتونستن. تل‌های سگ و گربه‌ای، لباس دم پری دریایی، نیش خون‌آشام مصنوعی و ... - این‌ها فقط واسه تفریحه. - مطمئنی؟! کورال، برشیه از داستان همزیستی موجودات هوا، دریا و خشکی و روایت دوستی‌ها و اختلافات اون‌ها 🦞 ژانر: فانتزی، فلاف، روزمره، رمنس کاپل:...
[complete] یکشنبه روز خوبی برای عاشق شدن نبود. یکشنبه‌ای که ابرهای کدر و بارونی رخسار آسمون رو به آبی‌ترین حالت ممکن کرده بودند؛ روزی که تونستم به لب‌های همیشه خشکت بوسه بزنم و بوی تنم رو روی لباس کهنه‌ات جا بذارم. همون موقع باید میفهمیدم که نحسی روز یکشنبه بود که به دنبال ما افتاد؛ شاید باید تمام یکشنبه‌ها از تقویم پ...
در دهه ۱۹۲۰ میلادی دو تا از بهترین مردهای مجرد شهر منچستر خواستگار یک دختر اشراف زاده بودن. دختری بسیار زیبا و جوان. جئون جونگکوک و کیم تهیونگ از اولین باری که همدیگه رو دیدن، میدونستن که قراره رقیب هم باشن و تلاش کنن تا قلب دوشیزه رو به دست بیارن. یا حداقل اینطور فکر میکردن. اما خیلی زود احساساتی که نسبت به دوشیزه جو...
- واقعا که یه امگای احمقی! - و تو از امگاهای باهوش و قوی خوشت میاد. مگه نه؟! - آره، همینطوره. چیزی که تو اصلا نیستی! - قسم می‌خورم یه روزی می‌فهمی هوش و قدرت واقعی اون چیزی نبوده که فکر می‌کردی. - منتظر اون روز می‌مونم. کاپل: کوکوی ژانر: امگاورس، فانتزی، اسمات، رمنس، امپرگ
- قرارمون این بود که با کمک هم ذره ذره این مانع رو از سر راه برداریم.قدم به قدم. من ازت خسته نمیشم. ولی اگه یه روزی شدم، تو منو برگردون به اون جایی که بهش تعلق دارم...توی آغوش خودت. ته! میدونی چی منو اذیت میکنه؟ اینکه هرباری که بهت نزدیک میشم، میترسم باعث آزارت بشم.ولی اگه تو احساسات اون لحظه ات رو باهام درمیون بذاری...
″ تجاوز، کلمه ی عجیبیه. توی فیلم و داستان ها قربانی ها عاشق متجاوزشون میشن. توی واقعیت قربانی رو متهم به گناهکار بودن میکنن. من یکی از اون قربانی ها بودم؛ من پسری بودم که قربانیه تجاوزه! ″ [Complete] ___________ • Name : Dark half • Couples : kookv • Genre : romanc , Angst • Writer : Déesse __________ •این مینی فیک...
نمیخوام دوستت باقی بمونم... میخوام به عنوان یه معشوقه، مالک قسمت بزرگی از ماهیچه ی تپنده ی سمت چپت باشم! لطفا بهم نگو ما دوستیم...! ___ تعطیلات کریسمس 1993، چیزی فراتر از یک تعطیلات عادی برای کیم تهیونگ بود... اونم وقتی بعد از 11 سال دوری به کره برمیگرده و درست همون شب اول با جونگکوک، دوست صمیمی دوران بچگیش رو به رو م...
[Complete] "چرا تاج من زرق و برقش بیشتره؟ مگه تو شاهزاده نیستی؟" "چون تو ماه منی، و ماه من از همه درخشان تره." ๛ ๛ ๛ ๛ ๛ ๛ ๛ ๛ ๛ ๛ ๛ ๛ ๛ جئون جونگکوک توی یک روز عادی درحالی که توی مزرعه به پدرش کمک میکرد توسط مامور های سلطنتی به کاخ برده شد برای این که اون جفت شاهزاده بود.
Genre: omegaverse/smut/romence/fluff Up:کامل شده خـلـاصـه فـیـکـشـن ↧ جـونـگ‌کـوک 🎃 یه گرگ سـفـید امگاست که بعد ازهیجده سالگی نشون جفتش رو بدنش ظاهر شده اما جفتی وجود نداره....این در حالیه که هیچ امگایی 🌝 بدون حضور جفت، نشونش ظاهر نمیشه...در همین بین هم یکی از گرگ های سـیـاه ⚫️ که نوع برتری از گرگ ها هستن و هر کدوم...
一 he is a bad bitch, made up of magic. ﹏ 𝐭𝐨𝐩!𝐤𝐨𝐨𝐤 𝐛𝐨𝐭𝐭𝐨𝐦!𝐭𝐚𝐞 [completed]
𝐛𝐨𝐨𝐤 𝐨𝐧𝐞 一 break up with your girlfriend, i'm bored. ﹏ 𝐭𝐨𝐩!𝐤𝐨𝐨𝐤 𝐛𝐨𝐭𝐭𝐨𝐦!𝐭𝐚𝐞 book 2: sweet nothing [completed]
[𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] +مار از پونه بدش میاد، دم لونه اش سبز میشه.. -چیزی گفتی؟! +اوه سلام مُصی..جی کی!منم خوشحال شدم که دیدمت! ∘₊✧──────✧₊∘ کیم تهیونگ از جی کی متنفره، چون اون مصیبتِ زندگیشه. اون پسره ی باهوشِ لعنتی همیشه کاری میکرد که تهیونگ نتونه اول بشه.. توی هیچ چیزی! بعد از تموم شدن دوران دبیرستان تهیونگ امیدوا...
Taehyung has never quite understood Jimin's fascination with humans and decides that he wants to experience first hand what draws his brother to them. And who could have made a better guide than the boy he's about to drown? Began: 05-05-2020 Ended: - 🌹Ranking 1 in #Vkook
一 they say love is pain. well darling, let's hurt tonight. ﹏ 𝐭𝐨𝐩!𝐤𝐨𝐨𝐤 𝐛𝐨𝐭𝐭𝐨𝐦!𝐭𝐚𝐞 [completed]
What's a little bunny in a cage full of lions? Fresh meat, that's what. Jungkook just wanted to work his dream job at the world-renown company, King's Corp. But the CEO, Kim Taehyung, proves that to be a difficult task. A story about racism, homophobia and of course, Taekook ; )
فصل دوم پیشگویی روح حاکم میگه یک روز یک فرشته نفرین شده از خواب بلند میشه ، اوربیس رو توی مشتش میگیره و اول فرشته ها و سپس شیاطین رو نابود میکنه. این شد که فرشته ها نفرین کردن رو کنار گذاشتن و بدترین خلق خودشون رو تبعید کردن. اما این اتفاق نمیوفته تا روزی که روح شیطان قدرتمند مقابل فرشته قدرتمندی قرار بگیره و دروازه...
"choosing to be with me will be one of the best risks you ever take, kim taehyung." taehyung belongs with the surfers. jeongguk's a biker. they aren't supposed to be nice to each other, let alone love each other. original: 1.10.19 - 5.20.20 rewrite: 11.08.20 - 1.10.22 [loosely inspired by teen beach movie] 𝗖𝗢𝗠𝗣�...
jeongguk and taehyung have been bestfriends for ten years. it's a long time, in retrospect. in the moment too. jeongguk personally doesn't feel like he knows much, but he knows taehyung. like the back of his own hand. also like the back of taehyung's hand, that for some reason he can't seem to tear his eyes away from...
"She's my fucking girlfriend!" The younger boy's face paled, "That can't be". "And why's that?" The other asked. "Because she's my girlfriend". Taehyung & Jungkook seem to be caught in a love traingle.
"All you have to do is sit in front of a camera and look pretty", Jungkook snapped, pointing at the other male. Everyone in the room had left after the photoshoot had ended, leaving both of the men alone, which had sparked their fight in the first place. Taehyung scoffed, his makeup smudged by him rubbing his eyes in...
In which a fuckboy and an assassin run into each other at a club one night and spend the whole night arguing about their body count - unaware they both mean something entirely different. topkook btmtae Cover made by @WriterLunaMoon
Seven strangers meet each other, every one of them helpful in their own special way as they battle against forces of evil when the world tumbles into destruction. In the midst of it all werewolf Jungkook & merman Taehyung meet each other in a doomed world. 「In a world where hope is nowhere to be found, a tale of sev...
Explicit (18+) COMPLETE 35k READ FULL TAGS CP 1 Being indescribably beautiful is more of a curse than it is a blessing. OR How Taehyung and Jungkook find love in the unlikeliest of places. Please read tags and A/N for TW. Alpha/Beta/Omega werewolf dynamics.
[JJK x KTH] Taehyung and Jungkook used to be best friends since their childhood. But one day when they grew older Jungkook started to turn into the popular kids, started to become one of the cool kids, and turned to those cigarettes and tattoos. But what he didn't know after they had stopped being friends, was that Ta...
* Bibliopole: کتاب‌فروشی که به ویژه کتاب‌های نادر و خاص خرید و فروش میکنه. _________________________________ "تهیونگ قدمی به سمتش برداشت و فندک مشکی رنگش رو نزدیک سیگارِ جانگکوکی که احتمالاً در جستجوی همین وسیله جیب‌هاشو میگشت گرفت و گفت: آقای جئون همیشه در حال تعریف از برادرزاده موفق و همه‌چی‌تمومش بود. فک میکنم اون...
«من متوجهم که مشکل از کجاست؛ شماها زیادی جدی هستید. یه چهره‌ی به ظاهر باهوش، صرفا نشون دهنده‌ی هوش نیست آقایون. تمام کارهای ابلهانه‌ی دنیا، با همین حالتِ چهره انجام میشه. لبخند بزنید آقای محترم. لبخند!» •.☁️Title: Deadlock •.☁️Status: Completed •.☁️Couple: KookV •.☁️Rating: NC-17 •.☁️Tags: Age difference, Unequal r...
"I choose dare then." "I dare you to kiss me." {An AU where Jungkook and his best friends go on a camping trip and love to play truth or dare, but sometimes it reveals a bit too much.}
بگذار زمان و جهان متوقف شوند، عشق جوانه زده بود. عشق میان خاک، گل و خون ریشه دوانده بود. حال هر چه میخواهی برسرش اسلحه نگه دار. همراه بلوندی و فرمانده باشید. ♡ ___________❄__________ иαмє: ᵀᴴᴱ➣иιgнτмαяє ϲουρℓє: κοοκν ωяιτєя: ƒαяαиακ gєияє: нιѕτοяιϲαℓ, ϲℓαѕѕιϲ, яοмαиϲє, ωαя, ѕмυτ, 🔞
زندگی عاشقان مقیم بلندی‌های کالیفرنیا خلاصه: قصه مردی بد و مردی خوب؛ دوستی به عشق تبدیل میشه. کنارش قصه مردی خیلی بزرگ‌سال‌تر و مردی جوون؛ عشقی که به دلبستگی می‌انجامه. «چرا؟ چون من زن نبودم؟» جونگکوک به خودش اومد و دید وسط داد و بیداد تهیونگ، دلش برای چشم‌های پسر روبه‌روش ضعف رفته. «احمق تو همه‌جا هستی، جلوی چشمای ب...
[COMPLETED] -پس هرزه هارو میاری اینجا به فاک میدی؟ با تموم شدن حرفش از پشت یقش کشیده شد و محکم به دیوار چسبید. با چشمای ترسیده به تهیونگ که پوزخند به لب بهش نزدیک میشد نگاه کرد. -اینکه بهم اعتماد نداری بده بیبی. نوک زبون گرمش رو بیرون آورد و روی فلز نازک کنار لب جونگکوک کشید: « اما همونطور که قبلا گفتم حاضرم هربار...