
secrets in the dark by Alireza Heyrat
فصل یازدهم- رازهایی در تاریکی
الیاس (آهسته و شمرده): اون تماس مشکوک... به نتیجهای رسیدید؟
(مریم نگاهش را از فنجان چای به او میدوزد. یاسر همچنان به بیرون خیره مانده، ا...

"hate"by taekook
"تنفر"
سایکوپت ترین رئیس مافیای جهان به خاطر اتهام به قتل خانوادش به زندان اَش(خاکستر) فرستاده میشه؛
و مین یونگی بهترین وکیل رو برای رفیقش استخدام میکنه...بی خ...

The silent soundby Alireza Heyrat
فصل هشتم - صدای خاموش
یاسر
(با تردید)
«ببین، آخرین بازدیدش یک سال پیش بوده... گوشیاش از اون موقع خاموشه.»
مریم سرش را میچرخاند. چشمانش پر از نگرانی است. نگاهش از یاسر...

Show after deathby Alireza Heyrat
فصل هفتم - "نمایشگاه؟"
الیاس (لبخندی میزند، اما سرد و حسابشده):
«بذار یه چیزی بپرسم، یاسر. تو واقعاً فکر میکنی هنر بدون مرگ ارزش داره؟»

missingby Alireza Heyrat
فثل ششم:
افسر: دیشب یه گزارش دریافت کردیم. یه نفر ادعا کرده که حمید رو در ساختمونی متروکه نزدیک حومه شهر دیده.
مریم: (چشمهایش گرد میشود) حمید اونجا چیکار میکرده؟
افسر...

Worrying momentsby Alireza Heyrat
فصل پنجم: لحظههای نگرانکنند
مریم پشت میز چوبیای که در گوشهای از کافه قرار داشت، نشسته بود. دستانش به آرامی دور فنجان قهوهاش پیچیده شده بود، و نگاهش غرق در افکار سنگ...

انتقام PENTAKILL🥀🔪by Katrin
"انتقام میگیرم...
از روحت...
بخاطر شکستن روح و روانم...
از جسمت...
بخاطر هوسی که در وجودت تمومی نداشت...
از چشم هات...
بخاطر تمام لحظاتی که بهانه اشک هام تو بودی...

معرفی شخصیتهای 🔪🥀PENTAKILLby Katrin
❦برای درک بهتر داستان 🔪🥀ᑭᗴᑎTᗩKIᒪᒪ خوبه که شخصیت هاشو بیشتر بشناسین❦
Completed