باز انگشتانم یخ میزند..!
و چشمانم گر میگیرند..!
و عرق سردی روی پیشانی و تمام تنم مینشیند..!
وقتی که تو از من دور میشوی
و از من فرار میکنی..!
انگار در اوج زمستان آتش به وجودم زبانه میکشد
من این دوری را نمیخواهم
فرار نکن..!
Sign up to add ◇Familiar_ziam to your library and receive updates
or
باز انگشتانم یخ میزند..!
و چشمانم گر میگیرند..!
و عرق سردی روی پیشانی و تمام تنم مینشیند..!
وقتی که تو از من دور میشوی
و از من فرار میکنی..!
انگار در اوج زمستان آتش به وجودم زبانه میکشد
من این دوری را نمیخواهم
فرار نکن..!
I long to hear your voice, but still I make the choice, To bury my love, in the moondust.
من منتظر می شینم تا صدات رو بشنوم، اما باز هم تصمیم می گیرم که عشقم به تو رو در غبار ماه دفن کنم!
- sexual fa...