Ziam fanfiction یادت میاد تولد ۲۱ سالگیت، توی آغوشم بهم چی گفتی؟ گفتی ″یعنی ده سال دیگه کجاییم؟″ من هنوز همونجام. توی همون شب سرد زمستونی.Hak Cipta Dilindungi Undang-Undang
Ziam fanfiction یادت میاد تولد ۲۱ سالگیت، توی آغوشم بهم چی گفتی؟ گفتی ″یعنی ده سال دیگه کجاییم؟″ من هنوز همونجام. توی همون شب سرد زمستونی.
4 parts