" من آسیبی هستم که به اندازهی کافی آزارش میدم، فکر میکنی طعمهی دوست داشتنیم رو بذل و بخشش میکنم؟ " - لی فلیکس، پسرخواندهی ماکیمارا هاش طی اتفاقی نامعلوم به قدرت میرسه جایگاه پدرش رو تصاحب میکنه، ماکیمارا زمین گیر میشه و با هربار شنیدن اسم فلیکس از وحشت به گریه میافته، راز بزرگ و مرموزِ به قدرت رسیدن پسر جوان چقدر میتونه جالب و خطرناک باشه باشه؟All Rights Reserved