لو:ببخشید اگه بهت آسیب زدم عزیزم ...
ه: من یه مادر ج... مغرورم.. پس به من نگو عزیزم
لی:لباساتو در بیار...
ز: من از خروس خون تا بوق سگ باهاتم..
ن: دستهای آروم...
  • JoinedAugust 11, 2020


Last Message
zahrazardai8q zahrazardai8q Apr 22, 2022 11:55PM
نمی‌دونم اهمیتی داره نوشتنش یا نه ولی احساس میکنم یه توضیحی بدهکارم همه ما یه شکست عاطفی سنگین توی زندگی مون داریم دقیقا بعد اون شکست شروع میکنیم به شناختن ورژن جدید  خودمون به آدمی که بعد اون شکست...
View all Conversations

Stories by zahrazardai8q
28th Street Bakery (نانوایی خیابان ۲۸ ام) by zahrazardai8q
28th Street Bakery (نانوایی خیابان...
لویی این دفعه داد زد... _چرا ازم فرار میکنی؟ هری با صدای آرومی جواب داد: _میترسم...! با رنجش چشماش بهش خیره ش...
ranking #5 in دایرکشن See all rankings
it happend at midnight by zahrazardai8q
it happend at midnight
+هیچوقت قرار نیست ببخشمت ،تو اول کشتیش و بعد عاشقم شدی _اگه نمیکشتمش هرگز عاشقت نمیشدم [L.S]
ranking #643 in harrystyls See all rankings
1 Reading List