تهگی ( یونگی باتم )
ژانر: خوناشام ، اسمات ، رومنس.
.
.چاله های ریز آب در خیابان ها ...حالا پر از خون شده بود . صدای زجه های مردم فلک زده ی شهر از پشت دیوار ها همانند نغمه ی مردگان بیرون می آمد .
درد رنج از تک تک گوشه های شهر مشهود بود .
صدای شلپ شلپ قدم هایش در اون شهر کوچک که در جزیره ای دور افتاده بود تنها صوتی بود که به گوش مردم مرده می رسید .یک ماه از حکم فرمایی لردش ، کیم تهیونگ گذشته بود و تا اینجا اربابش به خوبی مردم سرکش این شهر رو رام خودش کرده بود .
کسی جرات مخالفت با لرد کیم تهیونگ بزرگ را نداشت!به درب آهنی اقامتگاه اربابش رسید و بخاطر بویی که از تنش ساطع میشد توجه خیلی از خوناشام های نگهبان اطراف روبه خودش جلب کرد .
اون یه آدم بود
بوی تنش حکم عطری سیری ناپذیر و مزه ی خونش حکم شراب تاریخی را میدادولی با وجود تمام این ها اسمش رو به نگهبان گفت و وارد اون عمارت تاریک شد .
نور ماه به حیاط میتابید و تنه ی هر درخت مانند ارواح این عمارت بنظر می رسیدند .حاله ای از وحشت و ترس از تک تک اجر ها دیده می شد و بوی مرگ به مشام هر مهمانی که به درونش قدم میگذاشت می رسید .
وارد سالن عمارت شد
نقاشی هایی که تک تکشون چهره ای همانند شیطان داشتند و بعضی اوقات آدم حس می کرد تحت نظر یه مشت رنگ روی بوم هست .
حتی پسرک حاضر بود قسم بخوره با هر قدمی که برمیداشت چشم های نقاشی ها همراهش می امدند .بدون در نظر گرفتن تپش قلب شدیدش درب چوبی اتاق مهمان رو باز کرد .
میدونست صدای جریان عبور خونش به راحتی به گوش اربابش میرسه .نفس عمیقی کشید و سعی کرد این یک ماه دوری از لرد رو از ذهنش دور کنه .
به هر حال هر چه می گذشت اربابش تشنه تر میشد :)بعد از صدای قیژی که سکوت اتاق رو بی رحمانه به هم زد وارد اتاق شد .
تنها منبع نور اتاق شومینه ای بود که با قدرت آتش درونش زبانه می کشید و اربابش روبروی پنجره ، روی صندلی محبوبش درحال نظاره ی ماه کامل بود .صدای خش خشی نظرش رو جلب کرد که متوجه شد لوسیفر ، شاهین محبوب اربابش درست روی میله ی مخصوصش ، شاهانه نشسته است .
نگاهش رو به سمت نیم رخ پرستیدنی اربابش چرخوند و نامش را به زبان آورد : با من کار داشتید لرد کیم تهیونگ ؟!
و با بلند شدن کیم از روی صندلی سریعا دو زانو روی زمین به حالت سجده در آمد .
: راحت باشصدای خشدار و خسته اش ، پسرک رو به شک انداخت .
با احتیاط سری بالا آورد و اجازه داد چشم های شفافش را به چشم هایش اربابش گره بزند .: اتفاقی افتاده سرورم !؟
ČTEŠ
✨Min yoongi's one shots✨
Fanfikceیک بوک برای نوشتن ایده های وانشات کاپل ها و ژانر های هر وانشات قبل از شروع پارت نوشته میشه - همه ی کاپل ها از مین یونگی - همه نوع ژانر - هر گونه اندینگ هم امکان پذیره :) هر موقع ایده ای برای وانشات به ذهنم رسید تو این بوک قرار میگیره تا اکانتم زیا...