جوری که کای داشت تمام روز رو توی خونه از اینور به اونور میرفت،معجزه بود اگه تا حالا زمین سوراخ نشده بود!برای دهمین بار طی چند دقیقه ی اخیر تلفنش رو چک کرد،امیدوار بود کسی که باهاش قرار داشت بهش پیام بده و بگه نمیتونه بیاد تا همه ی این گندی که برنامشو ریخته بودن کنسل بشه.ولی متاسفانه همچین شانسی نصیبش نشد.
دوباره داشت به این فکر میکرد به چانیول زنگ بزنه، ازش بخواد شماره پسرعموش رو بهش بده تا خودش شخصا این نمایش ترسناک رو تموم کنه. ولی میدونست با زنگ زدن به چانیول قرار نیست کاری از پیش ببره چون قبلا هم امتحان کرده بود.
"البته که شماره ی بکهیون رو بهت میدم."
چانیول خیلی عادی جواب داد.
"...به شرطی که راه حل دیگه ای برای مشکلت داشته باشی."
"اهههه."
"نه؟ پس خوش بگذره."
چرا کای باید با چانیول دوست میبود؟این اولین اشتباه بزرگش بود. و قبول کردن این شغل واضحا دومین اشتباهش.
و...
صدای زنگ در اونو در حالتی از ترس و وحشت مطلق فرو برد.
برای چند لحظه همونجایی که ایستاده بود موند، یه نفس عمیق کشید.
میتونست این شرایطو مدیریت کنه. آره،میتونست از پسش بر بیاد.
یه سری قوانین ساده وضع میکرد و بعد همه چیز به خوبی پیش میرفت. اونا مجبور نبودن تا آخر کار پیش برن. همونطور که آه میکشید پاهاش رو تا درب ورودی کشوند.
"هی کای! از آخرین باری که دیدمت خیلی میگذره."
بکهیون با یه لبخند بزرگ و پهن روی صورتش گفت و خودشو انداخت توی خونه.
"شنیدم که یخورده به ... مشکل برخوردی."
اخم کمرنگی روی پیشونی کای نشست.
"نمیدونم چانیول بهت چی گفته ولی..."
"این دوست پسرم سهونه،فکر کنم شما دوتا باید همسن باشید."
بکهیون ادامه داد و به مردی که هنوز توی راهرو ایستاده بود اشاره کرد.
"از ملاقاتتون خو..."
کای به بالا نگاه کرد و فکش افتاد! همچین کسی اصلا واقعی بود؟کسی که جلوش ایستاده بود یه آدم عادی نبود،بلکه یه شخصیت مانگایی زنده بود.اون قد بلند و قطعا خوشتیپ بود.
ولی از همه مهم تر خصوصیات ظاهری اون پسر فقط توی مانگاها پیدا میشد و توی هیچ آدم زنده ای وجود نداشت.
پاهایی که به طرز غیر طبیعی کشیده و لاغر بودن،شونه های پهن و کمر باریکی که برای یه انسان واقعی غیرممکن بود،قوانین فیزیک رو نقض میکردن. هیچ آدم واقعی نمیتونست با این خصوصیات زندگی کنه. واضحا ممکن نبود!
YOU ARE READING
✒️•𝗗𝗥𝗔𝗪𝗘𝗥'𝗦 𝗕𝗟𝗢𝗖𝗞•✒️
Fanfictionبرای اولین شغلش به عنوان مانگا آرتیست،کای باید یه مانگای یائویی بکشه ولی برای کشیدن طرحهاش به مشکل برمیخوره. چه اتفاقی رخ میده اگه به پیشنهاد دوستش چانیول، از مدل های واقعی برای کشیدن مانگاش استفاده کنه؟ Cᴏᴜᴘʟᴇ °sᴇᴋᴀɪʙᴀᴇᴋ Gᴇɴʀᴇ °ᴄᴏᴍᴇᴅʏ, sᴍᴜᴛ ...