در اتاق رو اروم باز کرد و به سمت جونگ کوکی که آروم روی تخت خوابیده بود رفت .
نیم نگاهی به تهیونگ که دستاش رو دور کمر جونگ کوک پیچونده بود و خوابیده بود داد .
دستش رو ردی پیشونی جونگ کوک گذاشت. لبخندی بخاطر بهتر شدن وضعیت اش زد.
امروز جونگ کوک توی تب میلرزید و مجبور شدن بهش سرم وصل کنن .
پتو رو کمی بالاتر کشید . قطره ی اشکی از چشمش روی دست باند پیچی شده ی کوک ریخت .
دستش رو جلوی دهنش گرفت تا صدایی ازش خارج نشه و تلو تلو خوران از اتاق خارج شد .
تهیونگ چشماش رو باز کرد و به در بسته نگاه کرد.
_ ولی اونم به حضورت نیاز داره یونگ!
با صدای خسته ای گفت. هرشب حدودای ساعت 3 صبح باید شاهد یواشکی وارد شدن یونگی به اتاقش میبود تا اون علاقه ی سرکوب شده ی برادرانه اش رو یواشکی و توی خفا ابراز کنه.
تهیونگ از این روند خسته شده بود. نمیدونست چرا یونگی اصرار داره که از جونگ کوک خوشش نمیاد و میخواد این پسرو توی حسرت دیدن دست نوازشش بزاره.
جونگ کوک هم به اون توجه نیاز داشت.
نگاهش رو به کوک داد و از روی باند زخمش رو لمس کرد .
_ به توجه ی منم نیاز داری ... شاید اگه از همون اول قبولش نمیکردم اینطوری نمیشد . ازدواجمون ... یه اشتباه بود .
بعد از بوسیدن پیشونی جونگ کوک از روی تخت بلند شد و از اتاق خارج شد .
توی راه آشپزخونه.... یونگی رو دید که کنار پنجره ایستاده بود و داشت لیوان مشروب رو پر میکرد .
سمتش رفت و یه لیوان رو هم برای خودش پر کرد.
_ تنهایی حال نمیده.
یونگی پوزخند ریزی زد و دوباره نگاهش رو به ماه داد . جرم و جنایت تمومی نداشت، همینطور وظایفی که اونا داشتن .
تهیونگ لیوانش رو توی دستش چرخوند و نگاهش رو به یونگی داد .
_ فکر میکردم قراره یه هفته استراحت کنیم... اما انگار رئیس نمیتونه چیزی رو کنترل کنه . بازم یه قتل و یه پرونده ی دیگه . مثلا قرار بود کمی از اون فضا دور باشیم ولی داره مثل سیاه چاله ما رو طرف خودش میکشونه .
_ چرا همه چیز داره بدتر میشه؟ چرا جونگ کوک... چرا این اتفاق ها باید برای اون بیوفته.
تهیونگ نفسش رو بیرون داد چشماش و دستش رو روی شونه ی یونگی که اصلا به حرفاش گوش نداده بود گذاشت .
_ باید این کار های پنهونی که براش میکنی رو تموم کنی !
یونگی پوزخند صدا داری زد و دست تهیونگ رو پس زد . تهیونگ اخم کرد.
KAMU SEDANG MEMBACA
𝐅𝐚𝐤𝐞 𝐋𝐨𝐯𝐞 (Vkook)
Fiksi PenggemarCouple : Vkook , Yoonmin , Namjin Genre : Angst , Romance , Smut , Dram , Action , BDSM . Written By Kamari ───────ೋღ ღೋ─────── _ فک کردی فقط خودت میتونی قوی باشی ... ها کیم تهیونگ + اون تفنگ فاکی رو بنداز پایین کوک . وقت این مسخره بازیاتو ندار...