+اه مامان من نمیام
×زشته عزیزم بابات ناراحت میشه
+بیام بین یه مشت پیر خر پول چیکار اخه اوف
×بیا اونجا پیش من بشین خب
+ای بابا مامان ت خودت بد تر از اونایی
× بسه بپوش به بابات گفتی میام
+اه
رفتم تو اتاق شروع کردم با غر زدن لباس عوض میکردم داره منو میبره پیش یه مشت پیر کچل خر پول دختراشم که همه از دماغ فیل افتاده ایش 😑 اع شما اینجایید سلام بچه ها 😅 درگیر مامانم بودم نفهمیدم بزارید خودمو معرفی کنم
من درسا ۱۸ ساله از تهران بسه دیگ برم ادامه غر غرام خلاصه که دیگ حاضر شدم برا مهمونی مسخرشون خودمو تو اینه نگاه کردم ساچ ا واو چه خوب شدم روی لباس مجلسی رسمیم یه مانتو جلو باز پوشیدم و رفتم پایین
+ماما بابا من حاضرم بریم.؟
×دخترم اره بیا منو بابات بیرونیم
رفتم بیرون سوار شدم دیدم بابام زل زده به من
+چیه بابایی ادم ندیدی برو دیگ مگ دیر نشده بود؟
÷ادم دیدم دختر خوشگل به این ماهی ندیده بودم که دیدم اره بگاز بریم
+😅 بوس رو لبات بابایی خوشگلم
تو بنز بابام لم داده بودم با دوستام چت میکردم و از مهمونی مسخره میگفتم یه کم گذشت که به یه باغ خارج از شهر رسیدیم وایسا ببینم اصن کی از شهر خارج شدیم
انقدر سرگرم گوشی بودم که حتی نفهمیدم کی از شهر خارج شدیم
داشتم اینور و اونور نگاه میکردم که دیدم بابایم پیچید سمت یه در خیلی داغون😑 ینی اینجا بود ؟اییح
+بابایی اینجاست؟
÷اره دخترم
+اییح چندش
×اع زشته دخترکم
+اخه ماما
×گفتم دیگ
+🙄چشم
اوف!؛ چه شبی بشه امشب اه خدایا خودت بخیر کن در باز شد دوتا نگهبان کنار درا بودن اوه اینجارو نگا چه شیک بیرون به داخل نمیخوره 😂 تا رفتیم تو قسمت پارکینگ یه ماشین بوگاتی ویرون دیدم مگ بوگاتی تو ایران هست😑 اع اهان پلاک گذر موقته😑 وای عجیب چشمو گرفت چیمشد مال من بود☹️🥺 رنگ مشکی کربنی هوف 😑 مال کودوم خر پیریه خدا میدونه به خودم اومدم دیدم مامانم داره صدام میکنه
×درسا درسا درسسساااااا
+جانم مامان جان
×پیاده شو دیگ
+ها،؟اها چشم خوشگله😉
×پیاده شو ادا در نیار
+بی ذوق ایش
همینجوری حواسم به بوگاتی بود که به یه چیزی خوردم😑عین این فیلما خوبه جزوه دستم نبود داشتم تو دلم به خودم فوش میدادم سرمو اوردم بالا یه پسر 😳☹️جوون .؟ بچه کیه این چه جیگره جون بیا بغلم تو چه جیگری اع درسا هول به توچه
اهم به خودم اومدم
+ جناب حواست کجا بود، نمیبینی ادم به این گنده ای؟
_خودتون حواستون کجا بود خانوم.؟
+من حواسم نبود شما نمیبینی منو؟
_نه ندیدم
+اع،؟پس یه چشم پزشکی برو سریع تر
یه تنه بهش زدم اومدم اینور برگشتم از پشت داشت میرفت دستاشو مشت کرده بود 😁 اخ جون حرصش دادم اخیش اروم شدم ولی چه جیگری بود میخوامش اع درسا چرا هول بازی در میاری اع تو زر نزن
(ببخشید من با خودم زیاد حرف میزنم دیوونم) حوصلم داشت سر میرفت 😒 اوف گوشیمم شارژ نداشت بد ترین عذاب دنیا صب کن ببینم این همون پسره نی.؟ اع اع خودشه پیش عمو اردلان (رفیق جون جونیه بابام که خیلی منو دوس داره مث دختر خودش که نداره البته) پیش عمو چیکار داره؟😑 بزار از بابام بپرسم
+بابایی جونم شونه هاشو محکم گرفتم 😁
÷ جان دلم دخترم
+اون کیه پیش عمو اردلان؟
÷اااا کودوم ؟ نمیشناسم
+همون پسر جوونه خوشگله
÷والا دخترم نمیشناسم
اه لعنت به این شانس
+ مرسی بابا جون
رفتم سمت عمو اردلان و همون جیگره البته شبیه گوریل بود😑 هیکلش گوریل جیگره😂 اهم بسه چقدر با خودم حرف میزنم من از پشت دست گذاشتم رو چشم عمو اردلان
□ درسا خودتی.؟
+اع عمو شناختی؟
□مگ میشه نشناسم کی جز تو از این شوخی با من میکنه اخه
+ پس حالا که شناختی جیغ زدم و پریدم بغلش من دیگ از بغلتون بیرون نمیام
□اع دخترم بمون
+نه بسه شوخی کردم عمو
برگشتم سمت پسره دیدم با تعجب زل زده به من یه چش غره رفتم برگشتم سمت عمو گفتم +معرفی نمیکنی عمو جون؟
□اوه چرا دخترم ایشون ایدین جان هستن مالک ۸۰ درصد شرکت جدیدم تو دبی هستن
واو این بچه مگ چند سالشه ۸۰ درصد اون شرکت به اون بزرگی رو خریده 😑😑😑😑
+ امم ایدین خان خوشبختم
یه پوزخند خاصی از تعجبم رو لبش بود با همون پوزخند گفت
_ منم همین طور درسا خانوم
صب کن ببینم این لندهور اسم منو از کجا میدونه؟😑 یادم افتاد عمو اسم منو گفت چقد خنگم من تصمیم گرفتم از این مرموز دور شم پس رو به عمو گفتم
+اممم من دیگ برم خوشحال شدم
_ میشه چند لحظه وقتتون بگیرم ؟
□ عمو جان من تنهاتون میزارم
وایی عمو نه نرو ترو خدا اما به روم نیاوردم و گفتم
+ام باشه عمو جون
دور شدن عمو رو نگاه میکردم که یهو یکی محکم مچ دستمو گرفت میدونستم کیه ولی حتی برنگشتم نمیدونم چرا میترسیدم برگردم چرا؟😐
_ خب درسا خانوم حالتون خوبه؟😏
YOU ARE READING
👸ملکه احساس 👸
Randomhi my lovely human و این رمان یکم از لحاظ گفتاری و نوشتاری با بقیه رمان ها فرق داره که امیدوارم خوشتون بیاد ژانر رمان bdsm و صحنه های +18 و باز و خشن هم داره از همین اول بگم که بدونی و این رمان یکمیش بر اساس واقعیته و طبق اصول...