اشنای غریبه

1.1K 29 0
                                    

برای چند ثانیه نگاهش کردم  و ناخودآگاه  اشک تو چشمام  جمع شد من چم  شده؟  تو نگاه ایدین  فقط خشم و تنفر بود نه هیچ چیز دیگه ای   با بغضی که سعی داشتم  خفه اش کنم گفتم  تو تو چطور جرات کردی ؟!!  خواستم  پیاده بشم  دستگیره  درو کشید  اما یادم  افتاد قفل کرده  درو   ماشینش هم تو کوچه فرعی بود -_- ودف ( مخفف وات ده فاک )  حالا چه گوهی بخورم
+ میشه این  درو باز کنی میخوام  برم       اونجوری که صدای خشن و خشم دارش جواب داد نزدیک بود زرد کنم  ترجیح دادم  لال شم  که خیلی کوتاه و خشک گفت
_ خیر نمیشه 
+اما اقا ایدین  من  نمیشماسمتون  که اصن  کی هستید؟ اصن چرا این کارو کردین؟  اون دختر دوس دخترتونه؟ خواهرتون؟ اوکی دیگ  کاری باهاش ندارم  قول میدم  حالا میشه  برم ؟
_ ببین  جوجه کوچولو  دقت کن  به حرفم   اون  بچ(هرزه) هیچ اهمیتی  برام  نداره  به سه  نقطه ام  هم حسابش نمیکنم اوکی  ؟ مهم  تویی که نباید دعوا میکردی  حالام بخاطرش اینجایی
+  خب چرا ؟؟؟         یهو شیطون درونم از خواب پاشد  گفتم
+ چیه  نکنه روم  کراش داری ؟ !هوووم؟ هیق(تیکه کلام منه ساری)  جون بابا  اما من به جماعت پا نمیدم چون گاز میگیرن یه نگاهی بهم کرد که هرکی بود  شلوارش قهوه ای پررنگ  میشد  اما من منم اره 😎 و گفت _ فضولی دیگ  بسه تا همین  جا هم  زیاد دونستی
سرم انداختم  پایین که بغضمو نبینه  و اروم گفتم ببخشید  

از زبان آیدین
وقتی انقدر مظلوم میشد دوست  داشتم بغلش کنم اما نه  برا این کارا خیلی زوده بیبی گرل من یکم دیگ باید تحمل کنه  اخخخخ وقتی زیر لب گفت ببخشید   ناخودآگاه  یه نیش خند اومد رو لبم  چه هاته(ینی جاذاب)این دختر ولی حیف  چون قراره  زیر دست من سیاه بخت  بشه   نباید تابلو میکردم خونشون بلدم پرسیدم  خونتون کجاست؟  اروم گفت مرسی خودم  میرم   _ آدرس نشنیدم!  +اخه زحمتتون میشه خودم میرم  _ انقدر بدم میاد  جز چیزی که میخوام  بشنوم  چیزی میشنوم   از اون چکا هوس کردی گرل؟   +چشم نه نه 
آدرس گفت رسوندم خونشون  وقتی داشت پیاده میشد گفتم _ دیگ دعوا نکن  افرین  + سعیمو میکنم
وقتی از ماشین  دور شد برگشت  با یه لحن خیلی شیطون  داد زد +اما به تو که ربطی نداره؟داره بای بای گوریل 
-_- به من گفت  گوریل  دختره نکبت  این  دختر ادم  نمیشه
دلم  میخواست  به دلی از  عزا در بیارم  سادیسممو خالی کنم به اسلیوام (برده) زنگ زدم  اونم که از خداخواسته  با کله قبول کرد   تو خونه داشتم فیلم  میدیدم  لم داده  بودم  با تیشرت و شلوارک  که زنگ زدن  رفتم  باز کردم 

👸ملکه احساس 👸Where stories live. Discover now