امروز، بالاخره یه مستاجر جدید وارد این خونه فکستنی شد.
وقتی سر و صداها به گوش روح شیطانی رسید، به سرعت از سقف پایین اومد و جلوی مستاجر روی هوا شناور موند.
این روح شیطانی از جیغ و داد آدمای وحشت زده تغذیه میکرد، ولی سالیان سال بود که کسی پاشو تو این خونه ی قدیمی نذاشته بود، و این روح فسیل هم انقدری گرسنه بود که داشت از هم میپاشید.
مستاجر جدید یه پسر تقریبا بیست سالهی خیلی جذاب بود و بنظر میومد دو رگه باشه. موهای سیاه رنگ فرفری ای داشت که انگار خیلی وقت بود قیچی نخورده. روح شیطانی با عجله رفت تا کارت شناسایی ای که مستاجر روی میز گذاشته بود رو ببینه و با خودش گفت "لو یان... تچ تچ. چه عکس ایکبیریای."
لو یان مکثی کرد و با لحن سردش جواب داد "عکس تو زشت تره"
روح شیطانی جیغی زد و پرید روی سقف.
لو یان سرش رو بلند کرد "حالا این روحو چی باید صدا بزنم؟"
"اسمم یه تونگ ئه."
لو یان نزدیک بود خفه شه "......"
یه تونگ ضربه ای به سینهش زد "تا سرحد مرگ ترسوندیم."
لو یان پوزخندی زد "بی مصرف."
یه تونگ هنوز شوکه بود "من هنوز خودمو مرئی نکردم، قاعدتا نباید منو ببینی."
لو یان در حالی که به چشمای خودش اشاره می کرد گفت "چشمای یین یانگ*"
*چشمایی که قابلیت دیدن ارواح رو دارن
"پس از من نمیترسی؟"
لو یان گفت "هه، کل عمرم داشتم روح میدیدم."
یه تونگ با اضطراب جواب داد "اگه از من نمی ترسی پس قراره از گشنگی بمیرم."
لو یان کمی تردد کرد و با اخم جوابش رو داد "نمی ترسم که نمی ترسم. کاری غیر ازین از دستم برنمیاد."
یه تونگ سرش رو 360 درجه چرخوند "اینجارو، منو ببین. ترسناکم، نه؟"
لو یان با آرامش لباسهاش رو داخل کمد گذاشت.
یه تونگ از هر هفت حفره* صورتش خونریزی کرد "ببین چه فجیع مردم."
*دو حفره چشم، دو حفره بینی، دو حفره گوش و یک حفره دهان
لو یان بهش زل زد "دیدم."
یه تونگ با ناامیدی در جواب گفت "خیلی حوصله سربری."
درست مثل یه مردی که با دوست دخترش توی مغازه ها می چرخه و حوصلهش سر رفته.
لو یان سیگاری رو روشن کرد، لحظه ای سکوت کرد و گفت "می خوای ازت تعریف کنم؟"
"........"
لو یان صورت خونی یه تونگ رو نوازش کرد "خیلی خفنی"
YOU ARE READING
لطفا به حرفه 'روح شیطانی' احترام بزار
Fantasy[لطفا به حرفه 'روح شیطانی' احترام بزار] نام رمان: #Please_respect_the_occupation_evil_sprit . 请尊重恶灵这个职业 نویسنده: #吕天逸 , #Lu_Tian_yi مترجم: #Nick ویراستار: #Lan_Neji خلاصه داستان: یه تونگ یه روح دست و پا چلفتی و سر به هواست و لو یان یه آدم خنثی...