قسمت سوم - روح شیطانیِ معتادِ اینترنت

28 4 0
                                    


لو یان که توی خونه حوصله‌ش سر رفته بود، به یه تونگ یاد داد که چطوری بازی کامپیوتری بکنه.

یه تونگ با خوشحالی با مغزش کاراکترهارو کنترل می‌کرد و با لو دادن هم تیمی‌هاش، خودش رو به مرگ نزدیک تر می کرد.

"عه، دوباره مردم."

لو یان سیگاری رو روشن کرد و به آرومی گفت "دست و پا چلفتی."

یه تونگ نمی خواست قبول کنه "من که از دستام استفاده نمی کنم، از مغزم استفاده می کنم."

"پس خنگی؟"

یه تونگ به سمت لو یان حمله کرد و شروع به کتک زدنش کرد "اصلا خودت مردی، همه جا میمیری!"

لو یان سیگار رو بین انگشتاش گرفت و اجازه داد تا یه تونگ هرچقدر می خواد بزنتش "اگه استعداد داشتی حداقل یه دست می‌بردی."

یه تونگ با عصبانیت دندون‌هاش رو به هم فشرد و نگاه خشمگینی به لو یان انداخت، بعد یکدفعه یک چیزی یادش اومد و با عجله رفت داخل کامپیوتر. کمی بعد، اینترنت رقیبش از کار افتاد.

"...شت، داری تقلب می کنی."

یه تونگ درحالی که داشت از پشت بیرون میومد، با افتخار گفت "چطوره؟ خفنه نه؟"

"کردنیه."

*یه تونگ در واقع داشت راجب تقلبش صحبت می کرد اما چون اون مدلی از کامپیوتر بیرون اومد و بخاطر کلمه ای که بکار برد، اینطور بنظر میاد که لو یان داره راجب کیونش حرف میزنه.

اون متوقف شد، بعد به سمت لو یان حمله کرد و دوباره کتکش زد "منحرف، منحرف فاسد!"

یه شب، لو یان روی تخت دراز کشیده بود و کتاب می‌خوند. روح شیطانی معتاد اینترنت که به بازی کردن اعتیاد پیدا کرده بود، داشت با خوشحالی توی اتاق مطالعه بازی می کرد. هر از گاهی لو یان می تونست صدای یه تونگ رو بشنوه که داره تقصیر‌هارو گردن هم تیمی‌هاش می‌اندازه 'ریدی! چرا از استعدادت و رمزای تقلب استفاده نمی‌کنی!'

لو یان در حالی که لبخند کوچکی روی صورتش شکل گرفته بود، به ورق زدن کتاب ادامه داد.

ناگهان، یه تونگ جیغی کشید و با عجله از اتاق مطالعه زد بیرون تا توی تخت لو یان بپره "آااااااااااهههه! لو یان، لو یان، لو یان!"

لو یان به آرومی جواب داد "چی شده، روح دیدی؟"

"از کجا فهمیدی!"

"واقعا؟"

یه تونگ نالید "واقعنی! یه مرد غرق خون از بیرون پنجره‌ی اتاق مستقیم به من زل زده بود!! مثل چی ترسیدم!"

لو یان پکی به سیگارش زد و سرش رو پایین آورد و به کتاب خوندن ادامه داد "اوه."

"بنظرت مشکلی نداره انقد آرومی؟"

لطفا به حرفه 'روح شیطانی' احترام بزارWhere stories live. Discover now