سلام
خب راستش اولین باره که یه چیزی تو واتپد آپ میکنم و نمیدونم چجوری قراره پیش بره. (از اونجایی که خیلیا اشتباه میکردن گفتم اینجارو ادیت بزنم) یعنی اولین کاریه که تو واتپد آپ میکنم وگرنه یه چندتا وانشات دیگهام نوشتم که تو چنل تگلرامم آپ شده.
الانم باهاش درگیرم و تازه دارم یاد میگیرم چجوری باید باهاش کار کنم...
این وانشات رو به صورت کامل تو تلگرام آپ کردم ولی دوست داشتم اینجا هم به صورت چند شاتی بذارمش.
هرروز یه پارتش رو آپ میکنم و قرار نیست طولانی باشه، شاید سه روز؟ درکل زود تموم میشه.
و اگه یه نفرم بخونتش من راضیم.🎈
YOU ARE READING
Elevator
Fanfiction(completed) •𝗢𝗻𝗲𝘀𝗵𝗼𝘁 𝗡𝗮𝗺𝗲 : 𝑬𝒍𝒆𝒗𝒂𝒕𝒐𝒓 ❞𓂃🩺 خلاصه: جونگین بهش تأکید کرده بود که باید از اون پزشک سخت گیر فاصله بگیره و بکهیون نمیدونست که چرا باید بطور اتفاقی تو آسانسوری که خراب شده باهاش گیر بیفته! 𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲 : 𝖢𝗁𝖺𝗇𝖻𝖺𝖾...