4

298 42 55
                                    

لیام:فاک بهت فاکر

لیام به نقاشیش که لویی روش کمی آبجو ریخت باغم نگاه کرد
از بین نون همبرگرش کمی کچاپ و مایونز روی نقاشی لیام ریخت و اون پسر نمیتونست بیشتر از این عصبانی بشه

اخمی میکنه و به لویی‌ای که پیازاش رو روی نقاشی‌ای که لیام یک ساعت تمام بی‌توجه به پسرا مشغولش بود، میریزه

لیام دندوناش رو روی هم فشار میده و اخم پهنی روی پیشونیش شکل میگیره اون خیلی زحمت کشیده بود و لویی همه‌ی زحماتش رو به فنا داده بود

لیام:۱ ساعت داشتم نقاشی میکشیدم، فاکر تو نباید نقاشیه قشنگم رو اینطوری خراب کنی

لیام گلایه کرد و لب‌هاش رو توی دهنش برد و کمی فشارشون داد،دلش میخواست به لویی بیشتر فحش بده و اون پسر رو محکم گاز بگیره.نه اصلا دلش میخواست یه مشت محکم تو فکش بکوبه ولی باید جلوی یاسر و تریشیا مراقب میبود تا به نظرشون بد نیاد.البته اونا به حدی شیفته‌ی لیام بودن که اینا رو بد نمیدونستن

تو دهنش همیشه آب‌دهن زیادی بود و حتی بعضی وقتا که میخوابید تف کمی از دهنش بیرون میریخت و زین عاشق این بود که با آب دهن لیام بیدار بشه،البته انقدر خوابش سنگین بود که هیچوقت این افتخار رو کسب نکرده بود ولی همیشه از این خصلت لیام خوشش میومد.لب‌های لیام همیشه خیس و براقن

یادش میومد وقتی لیام کنار هری خوابیده بود قسمتی از گردن هری تفی شده بود و اون پسر لیام رو از تخت پرت کرد پایین و دوید تو حمام چون چندشش شده بود و ساعت‌ها مشغول دوش گرفتن بود البته وقتی از حمام اومد بیرون یادش اومد که شامپو نزده

لویی عادتش بود که همیشه چیزایی که لیام بهش مشغول بشه رو تخریب کنه

لویی شعارش این بود،جیغای لیام فقط مختص لویی باید باشن و هیچکس حق نداره قبل از لویی جیغ اون پسر رو دربیاره و اذیتش کنه

لویی کاغذ مچاله شده‌ی همبرگرش رو بی‌توجه روی نقاشی لیام انداخت و کمی دیگه از نوشیدنیش نوشید

پس‌گردنی‌ای به لیام زد و باخنده از چشم‌غره‌های لیام به سمت یاسر و  میز شطرنج شیشه‌ای تازه‌ای که هری خریده بود رفت
لویی تو شطرنج افتضاح بود اما یاسر از اون افتضاح‌تر و بدک نبود یک دست با یاسر بازی کنه و تو شطرنج ببره.یاسر تو همه‌ی بازی‌ها افتضاح بود و لویی هم همینطور اون پسر حوصله‌ی رقابت نداشت برای همین زیاد مسابقه نمیداد یا اگه مسابقه میداد قطعا حریفش یا لیام بود یا یاسر.البته تو فوتبال و پینگ پنگ هیچکس رقیب لویی نمیتونست بشه

زین بی‌توجه به صورت قرمز لیام به سمت هری رفت،شاید اگه یکم با هری بخنده اون حسود کوچولو کمی گاردش پایین بیاد و بالاخره رضایت بده و سمت زین بیاد

ONE DIRECTIONWhere stories live. Discover now