یه لبخند ملیح خیلی جذابه

چپتر1: دور انداخته شده.....

«وی وی، به جزیره ی احساسات ثابت بیا تا طلاق بگیریم.»
لحظه ای که بی وی وی آنلاین شد، این پیام رو از طرف همسر آنلاینش «آب واقعی بدون بوئه» دریافت کرد. وی وی کمی  مات و مبهوت  شد. امکان نداره، تعمیر  باند پهن  خوابگاه  فقط  نیم ماه  طول کشید، یعنی فقط ده روز یا بیشتر، اما الان احساسات اون تغییر کرده؟
وی وی بعد از مدتی جواب داد: «چرا؟»
آب واقعی بدون بوئه: «وی وی، متاسفم. لطفاً نپرس چرا. من یه آیتم دنده ی الهی رو به عنوان غرامت برات میفرستم.»
حتی نفقه هم هست؟ وی وی کمی احساس درموندگی می کرد: «مشکلی نیست.»
ازدواج کردن توی بازی ها هیچوقت واقعی نیست. اون با آب واقعی بدون بو ازدواج کرد تا اونها بتونن ماموریت ها رو انجام بدن چون بعضی از اونا  فقط  توسط  زوج های متاهل  قابل انجام  بود. همچنین دلیل خیلی از دخترا و پسرای مجرد توی صنف هم  برای  ازدواج  همین بود. آب واقعی بدون بو براش پیامی فرستاد که می خواد باهاش ازدواج کنه یا نه، و اون بدون  اینکه  زیاد  روش فکر کنه، موافقت کرد.
اونا الان نیمی از سال  بود  که  ازدواج کرده  بودن. با این حال  وی وی  هیچوقت دوست نداشت  اونو شوهر عزیزم صدا کنه و همیشه اونو با اسم کامل صدا می کرد، اما خیلی با هم سازگار بودن. بعد از مدتها جنگیدن کنار همدیگه، اونا ترجیح دادن حس رفاقت قوی نسبت بهم داشته باشن.
به هر حال، این یه بازیه..... 
وی وی جواب داد: «من بلافاصله میام اونجا.»

آواتار وی وی،  «رید وی وی (رید فروتن)»، روی اسب پرید و به سمت جزیره ی احساسات ثابت حرکت کرد.
(رید: با نی تزئین شده، نی)
رید وی وی یه قهرمان قرمز پوش قدرتمنده. 
این بازی آنلاین، «سفر رویایی در رودخانه ها و دریاچه ها» که وی وی توی اون بازی می کنه، داغترین بازی ووشیا (ورزش های رزمی) در بازاره. در واقع  هیچ چیز خاصی  در  بازی  وجود نداره، به جز مناظر زیبا و مجموعه آواتارهای زیاد موجود در اون. هجده  آواتار  مختلف  برای دخترا و پسرا وجود داره. قهرمانِ وی وی  با  رنگ قرمز  کمتر  انتخاب می شه. نه  اینکه  زیبا نیست، فقط اینکه سلاحش یه صابر خیلی بزرگه.
در مقایسه با فلوتِ ظریفِ ساخته شده از یشم، روبان های رقص سفید برفی رنگ، شمشیر نرم سبک یا خنجرها، این صابر بزرگ واقعاً فاقد زیبایی و فمینیسمه، بنابراین خیلی  از  دخترا  اونو انتخاب نمی کنن، اما وی وی دوسش داره. وی وی احساس می کنه این سخت و خشن بودن  با  تصویر اون مطابقت داره.
بعد از رسیدن به جزیره ی احساسات ثابت، یه فنجون آب نوشیدن و ربات سیستم اعلام کرد: «آب واقعیِ بدون بو و رید وی وی بهم زدن و الان طلاق گرفتن. اونا دیگه هیچ ارتباطی با هم ندارن.»
آب واقعی بدون بو می خواست به وی وی یه وسیله الهی بده، اما وی وی برای لغو کلیک  کرد  و اونو قبول نکرد. وی وی صورت خندونی براش فرستاد و قهرمان قرمز پوش بدون ترس از اونجا دور شد.

  بعد  از ظهر  روز  بعد، وی وی  بعد  از  خوردن  ناهار  دوباره  وارد  اینترنت شد، الهه ی طوفان نی نی، دختری توی صنف که نسبتاً با وی وی نزدیک بود، برای اون پیامی ارسال کرد: «وی وی، چه اتفاقی افتاده؟ تو و آب واقعی طلاق گرفتید؟ من شنیدم که اون امشب ساعت هشت با باران کوچولو یائو یائو ازدواج می کنه!»
وی وی: «.......»
الهه ی طوفان نی نی: «شما واقعا طلاق گرفتید؟»
وی وی: «بله.»
  الهه ی  طوفان  نی نی: «چقدر  تأسف آور. آب واقعی  پسر  خیلی  خوبیه. من  هیچوقت  فکر        نمی کردم که اون توسط زیبایی طلسم بشه، اما باران کوچولو یائو یائو در واقع خیلی زیباست.»
نی نی مشخصاً  نمی گه  که  چقدر  آواتار  اون  خوشگله، اما  توی  زندگی  واقعی. سه ماه پیش، شرکت بازی سازی یه مسابقه رأی گیری توی زندگی واقعی با گیمرها برگزار کرد. سه بازیکن برتر دنده ی سطح بالا دریافت می کردن. باران کوچولو یائو یائو چنتا عکس و یه کلیپ ویدیویی بارگذاری کرد و محبوبیت زیادی بدست آورد. نتایج بلافاصله سرور محلی رو  که  وی وی  توی اون بازی می کرد تکون داد، باران کوچولو یائو یائو توسط تعداد زیادی از بچه های شروری که در همون سرور بازی می کردن به هدفی زیبا و یه بت تبدیل شد.
شوهر سابقش  الان  توی  یه چشم به هم زدن  با دختر دیگه ای ازدواج می کنه. با اینکه وی وی و آب واقعی بیشتر شبیه هم تیمی ها بودن، وی وی هنوز  نمی تونست  احساس  افسردگی  نکنه.  اون  سرش  رو  به  میز  کوبید (این  کاری  بود  که  اونموقع  ناراحت بودن  می کرد...) و داد  زد، «چطوری میتونی اینطوری باشی!؟ چگونه می تونی زیبایی رو از روی ظاهر و  نه  از  درون  انتخاب کنی!!!!!!»

وی وی توی بازی این حرفو فریاد نزد، اون تویی اتاق خوابگاهش داد زد، بنابراین دختر طبقه ی بالاییش بلافاصله بالشتها رو به سمتش پرت کرد.
«بی وی وی! چطوری  زیبایِ واقعی ای  مثل  تو  اینو  با  صدای بلند  می گه! پس  بقیه ی ما قراره چیکار کنیم؟»
درسته. بی وی وی زیبا بود. یه دختر فوق العاده زیبا اما انواع مختلفی از دخترای زیبا وجود داره:  بعضی باهوش، بعضی شیرین، بعضی ملایم، بعضی با فضیلت هستن.......
و بعضی ها هم مثل وی وی وجود دارن، که......فقط خوشگلن......
حتی اگه وی وی خیلی سخت درس می خوند تا به نوع باهوش تبدیل بشه اما......
با ابروهای دلربا، چشمهای گیرا، لبهای که همیشه سرخ بودن و بدن سکسی، حتی اگه بی وی وی از یونیفرم تحقیرآمیز دانشگاه علوم و مهندسی استفاده کنه، هیچ کس واقعاً باور نمی کنه که اون دانشجوی این دانشگاهه.
وی وی ناگهان چیزهای نفرت انگیز دیگه ی زندگی رو به یاد آورد، بنابراین همچنان سرش رو به میز می کوبید.
در همین حال،داخل کامپیوتر  الهه ی طوفان نی نی  همچنان  به  شایعات  ادامه می داد: قبلا، من شنیدم که باران کوچولو یائو یائو می خواسته با یکی از رئسا ازدواج کنه، اما من  نمی دونستم  که  اون  با آبِ واقعی بوده. بعدا دوباره، من اون و آب واقعی  رو  دیدم  که  اخیرا  با هم  به  جستجو    می رفتن.»
درست همونطور که فکر می کرد، در حالی که اون  غایب  بود، اونا  با هم  رابطه داشتن. وی وی صورت عبوسی براش فرستاد.
«تو واقعاً نمی تونی آب واقعی رو سرزنش کنی، وی وی. در واقع....»
«در واقع چی؟» وی وی از کوبیدن سرش دست کشید، یه فنجون آب گرفت و با یه دست تایپ می کرد.
«در واقع ...  تو توی بازی خیلی ماهری و توی جدول نبرد (همون پی کی) در  رتبه  ششم  قرار داری. علاوه بر این، تو هیچوقت از پسر ها دنده ی جدید نمی خوای، بنابراین خیلی از گیمرها مشکوکن که تو یه بازیکن کراس پلیری. (پسری که توی بازی تظاهر میکنه دختره.)
«پففت!» وی وی روی کل صفحه آب پاشید.

چنل تلگرامی:
@Oe_Nomel