-آماده ای تهیونگ؟ جلوی درم!+آره هیونگ الان میام پایین
تهیونگ برای آخرین بار خودشو توی آیینه نگاه کرد و چشمکی به تصویر سکسیه خودش آیینه زد و از خونه بیرون رفت
زیر لب گفت:«خداروشکر اون ددیِ از خود راضی نمیاد.» و سوار ماشین شد
جیهوپ به تهیونگی که موهای خوش حالتشو آبی کرده بود و با یه میکاپ لایت کاملا سکسی و خواستنی شده بود نگاه کرد و سوتی زد و گفت:«اومووو چقدر خوشگل شدی تهیونگی»
+خیلی وقته نرفتم بار برای همین خواستم خوب بنظر بیام، واقعا خوب شدم؟
هوسوک در حالی که ماشینو راه مینداخت گفت:«آره پسر!»
+چیشد یهو تصمیم گرفتید میتینگ بذاریم؟
-خب اکثر بچه های اونجا رفیقامن اما چند نفر هستن که باهم آشنا نیستیمو تاحالا همو ندیدیم الانم بار یکی از آشناها داریم میریم و قراره باهامون رایگان حساب کنه، چه فرصت بهتر از این که همه باهم آشنا شیم؟
+چه رفیقای لارجی داری! آره خیلی خوب شد دوست دارم بچه هارو ببینم به هر حال چند ماهه داریم تو مجازی چت میکنیم..
-رسیدیم
هوسوک گفت و جلوی بار بزرگ و شیکی پارک کردهردو پیاده شدن و تهیونگ با اعتماد بنفس کنار هوسوک وارد بار شد
هوسوک با چشم دنبال میزی که رفیقاش اونجا بودن گشت و با دیدنشون لبخندی زد و به طرف میز حرکت کرد
-سلام بچه هااااا
سوکجین و نامجون در حالی که میخندیدن به طرفشون همزمان به طرفشون برگشتن
نامجون گفت:«سلام خیلی دیر کردین.»
چانیول گفت:«هرچقدرم دیر کرده باشن اندازه بکهیون دیر نکردن، اون هنوز نیومده.. اینم از کراش ما.. اینجوری قراره سختمون شه.»
حرفشو با نیشخندی تموم کردسوکجین رو به تهیونگ با چشمای براقی گفت:«اومو تهیونگ شی تو چقدر سکسی هستی.»
تهیونگ با اعتماد به نفس چشمکی زد و گفت:«قطعا همینطوره همه عاشقم میشن.»
-اوه قطعا همینطوره کوچولو
+کی..
+توام هستی؟!
تهیونگ شوک زده رو به جونگکوک گفت
از سر تاپاشو برسی کرد
پیراهن و شلوار زاپ دار مشکی ای پوشیده بود و دکمه هاشو تا سینه باز گذاشته بود که به خوبی عضله های سینش مشخص بودنجونگکوک گفت:«میخوای نباشم؟»
+نگفتی بودی میای!
-اوه اینجا بار منه بچه، قرار و من هماهنگ کردم.
+عه؟ به به!
-خب حالت چطوره؟!
تهیونگ با پورخند جواب داد:«حالمونو دارن پارکت میکنن، چطور مگه؟!»
جونگکوک یه ابروشو بالا داد و درحالی که میشست گفت:« پس مبارکتون باشه.»
تهیونگ با همون پوزخند روبروی کوک کنار هوسوک نشست و یه شات رو کامل داد بالا و بقیه هم مشغول نوشیدن شدن
قطعا به راحتی از هوسوک نمیگذشت که بهش نگفته بود جونگکوک اینجاست!
اما چرا باید میگفت؟!
اون که چیزی نمیدونستسرشو تکون داد و شات دومو بالا رفت
همینجوری غرق در افکارش بود که نفهمید چند تا شات یا حتی بطری خورده!با احساس بهم خوردن چیزی تو معدش رو به جانگکوک گفت:«دستشویی کجاست؟!»
-پشت اون دیواره
تهیونگ سرشو تکون داد و تلو تلو خوران به سمت دستشویی رفت
چند بار عوق زد اما بالا نیورد شیر آب و بست و خودشو تو آیینه نگاه کرد با احساس اینکه حالش بهتر شده موهاشو مرتب کرد و سمت در دستشویی رفت
با دیدن جونگکوک که جلوی در وایساده بود یه ابروشو بالا داد
+میخوای بری تو؟!
کوک تلو تلو خوران دستشو گرفت و پرتش کرد تو دستشویی و در پشت سرش بست
+چه مرگته؟!
—————————————————
توجه: درسته که شما ورژن کوکوی میخونید اما لطفا به ورژن کوکمین هم ووت بدین چون اونم تو همین بوک اپ میشه و ووت های هر دو ورژن باهم جمع میشه
ووت فراموش نشه♡︎