کوک تلو تلو خوران دستشو گرفت و پرتش کرد تو دستشویی و در پشت سرش بست+چه مرگته؟!
تهیونگ گفت و کوک اونو محکم به دیوار کوبید+چته؟!
-از اونی که فکر میکردم سکسی تری بچه
جانگکوک با لحنی که مستی ازش میبارید گفت و لباشو رو لبای تهیونگ کوبیدتهیونگ خشکش زده بود.. داغ کرده بود.. از این حس خوشش میومد.. الان فهمیده بود.. فهمیده بود.. گرچه ممکن نبود عاشق اون باشه اما قطعا از پسر عضلهای مقابلش خوشش میومد.. اونو برای خودش میخواست..
از افکارش بیرون اومد و مشتی و به سینهی پسرِ مست روبروش که با اشتیاق مشغول بوسیدنش بود کوبید و اونو به طرف دیگه هل داد و به سرعت از دستشویی خارج شد و در رو محکم پشت سرش بست
باید از اینجا دور میشد
هرچه زود تر..
به سرعت به طرف میزشون رفت و ژاکت جینشو برداشت
-هی کجا میری؟ چیشده؟
هوسوک با تعجب پرسید+حالم خوب نیست میرم خونه
تهیونگ گفت و با تموم توانش از میز دور شد
از بار بیرون زد و شروع کرد دوییدناون بازیچه نبود
بازیچه کسی که هروقت مسته میاد سراغش نبود
اون اسباب بازی نبود
نمیخواست به کسی دل ببازه که موقعی که فقط تو حال خودش نیست اونو میخواد.. نه اون بازیچه نبود!
————————————————
این پارت کوتاه بود، چون ادامهی داستان شرایطو اینجوری اینجاد میکنهتوجه: درسته که شما ورژن کوکوی میخونید اما لطفا به ورژن کوکمین هم ووت بدین چون اونم تو همین بوک اپ میشه و ووت های هر دو ورژن باهم جمع میشه
ووت فراموش نشه♡