همونطور که اتوبوس یهویی ترمز کرد، از خواب پرید درحالیکه نمیدونست کجاست.
پسری که روی شونههاش خوابش برده بود زمزمه کرد :"نترس"
☆
همونطور که اتوبوس یهویی ترمز کرد، از خواب پرید درحالیکه نمیدونست کجاست.
پسری که روی شونههاش خوابش برده بود زمزمه کرد :"نترس"