7

65 15 6
                                    

همونطور که اتوبوس یهویی ترمز کرد، از خواب پرید درحالیکه نمیدونست کجاست.

جیهون که جونکیو روی شونه‌هاش خوابش برده بود زمزمه کرد :"نترس"

جیهون دستای جونکیو رو گرفت و دوباره گفت:
"نترس، دیگه قرار نیست اون خاطره‌ رو زندگی کنیم"

جونکیو نفس راحتی کشید. جیهون دستش رو محکم‌تر فشار داد.

"تو هم یکی از همون ۱۱۲ تایی"
جونکیو زیر لب گفت.

1 of 112Where stories live. Discover now