فراموشم نکن

20 7 1
                                    


یه افسانه هست که میگه
تو قرن پونزدهم تو آلمان یه جنگجو با لباس جنگی و این داستانا داشته تو رودخونه غرق می‌شده و معشوقه اش کنار رودخونه مشغول قدم زدن بوده جنگ جو که دیده بخاطر سنگینی لباس هاش داره غرق میشه یه دسته گل فراموشم نکن به سمت معشوق پرت می‌کنه و داد میزنه «فراموشم نکن»
حالا اینکه وسط رودخونه دسته گل فراموشم نکن و از کجا آورده به کنار ، اینکه انقدر عاشق کسی باشی که ببینی غرق شدن و مردنت واسش اهمیتی نداره و بازم بهش دسته گل بدی و بخوای فراموشت نکنه زیادی ترسناکه
اینکه نتونی ساید مین کسی و ببینی (یا در واقع نخوای که ببینی) ترسناکه
اینکه به کسی در این حد وابسته بشی ترسناکه
اینکه دغدغه ات تو لحظه ی مرگ این باشه که اگه فراموشت کنه چی؟ ترسناکه
عشق،زیادی ترسناکه

_میلا✨☁️

✨توتیای دریایی🌊Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora