[ این قسمت : پایان بازی ]
امیدوار بود خدا اونو بخاطر تمام گناهانی که انجام داده بود ببخشه گرچه جونگکوک اونقدرها هم گناهکار نبود، در مقایسه با تهیونگ و جیمین اون رسماً فرشتهای چیزی محسوب میشد اما در هرحال کار از محکم کاری عیب نمیکرد و با توبه کردن به جاییش برنمیخورد.
_ ماما رو ببوس بابا!
اون هیولای کوچولو تاکید کرد و دست به سینه منتظر موند تا بوسهی اون دو نفر رو ببینه.
_ بیا در آغوشم همسرم
جیمین که حسابی تو نقشش فرو رفته بود گفت و باعث شد اخم تهیونگ عمیق تر بشه و کوکی هم با شوک پلک بزنه.
_ بیا دیگه ناز نکن!
اون پسر که دیگه کلافه شده بود از لای دندونهاش غرید و با انگشتهاش یقهی کوکی رو گرفت، صورتش رو جلو آورد و بدون توجه به اون چشمهای گرد شده، لبهاشو سمت گونهش برد اما کنار گوشش متوقفشون کرد.
_ اگه تا فردا همینجوری خشکت بزنه و مثل خرگوشی که خار رفته تو کونش بهم نگاه کنی شک نکن اینا ازمون حتی پورن هم میسازن و محض اطلاعت باید بگم تو این مورد سابقهی درخشانی دارن!
تو گوش کوکی که مثل مجسمه تو جاش خشکش زده بود، پچ پچ کرد و بعد صورتش رو عقب برد، لبخند گل گشادی زد و دوباره پسر رو به خودش نزدیک کرد.
_ قربون اون صورت ماهت برم..
اینو گفت و صدای ماچ هم در آورد و با مچاله کردن یقهی پسر با نوک انگشتهاش اونو به خودش آورد پس طولی نکشید که جونگکوک هم با لحن الکی خوشی با دستهای از مچ بسته شده سعی کرد صورت جیمین رو قاب بگیره.
+ آه تو پاداش کدوم کار خیر منی همسر کیوت و رو مخِ روان پریشم!
لبخند دندون نمای فیکی زد و صورتشو جلو برد و دور از چشم بچهها، تو گوش جیمین غر زد.
+ میگی الان با این دست و پای بسته وسط این عموزاده های میمونت چه غلطی بکنیم؟!
وقتی صدای بوسه در آورد و از پسر جدا شد، جیمین با پشت چشم نازک کردن و مالیدنِ گونهش به دست های کوکی، با نگاهی غرق در عشق ادامه داد.
_ میخوام حاملهت کنم!
این گفته دیگه زیادی بود که باعث شد جونگکوک با همون لبخندِ فیکِ ماسیده براش چشم غره بره و تهیونگ با گیجی اخم کنه که خب وقتی جیمین سمت اون تولهها برگشت و حرف زد، چشمهاش تا آخرین حد گشاد شدن.
_ تا وقتی من و مامانتون داریم توله سازی میکنیم نظرتون چیه شما هم برامون شام بپزین تا جشن بگیریم؟ میدونم که دفعهی قبل برای بونها اینکارو انجام دادین!
سعی کرد به حد کافی مظلوم به نظر برسه تا دل بچه ها به رحم بیاد و گول بخورن اما چنین چیزی واقعا ممکن بود؟
YOU ARE READING
Crush | T.K
Teen Fiction[Completed] همه چی از یه کراشِ ساده شروع شد. جایی که تهیونگ پسرخالهی خبیثِ جونگکوکه و میخواد بهش کمک کنه تا به کراشش برسه اما چی میشه اگه این وسط به جای رسوندنِ اون دو نفر به هم، خودش عاشق بشه؟! - عنوان: کراش. - وضعیت: اتمام یافته. - ژانر : کمدی...