جیمین درحالی که جونگکوک رو از پشت نگاه میکرد لبش رو گاز گرفت.
استایل امروزِ کوچکترین عضوشون برای اجرا,داشت دیوونش میکرد.
بلیزش توی شلوار تنگش رفته بود و کمرش رو باریک نشان میداد و باسنش..وسوسه آمیز به نظر میرسید.جیمین داشت بی صبر تر میشد و دیگه نمیتونست بیشتر از این مقاومت کنه.
پشت جونگکوک رفت و دست هاش رو دور کمرش کشید.
لبشو کنار گوش جونگکوک برد و زمزمه کرد:
"من. تو. دستشویی. همین الان."از لحنش لرزید،نفسِ داغ جیمین گوشش رو قلقلک میداد.
"دیوونه شدی؟ تا ۲۰ دقیقهی دیگه باید روی استیج باشیم."
'بیخیال،من فقط یه چیزی حدود ۱۰ ثانیه نیاز دارم.لطفاً؟..به خاطر من؟"جونگکوک میتونست دوست کوچولوی جیمین، که به پشتش میمالید رو حس کنه و میدونست که جیمین داره از قصد این کارو می کنه.
و این خیلی زود باعث شد حس کنه که تحریک شده.
"باشه.ولی باید خیلی زود تمومش کنیم."هر دوتاشون به سرعت به طرف دستشویی رفتن،باید قبل از اینکه در رو قفل کنن و خودشونو اونجا حبس کنن مطمئن میشدن که خالیه و کسی نیست...
جیمین وقت را تلف نکرد و با عجله شروع به باز کردنِ کمربند جونگکوک کرد.
جونگکوک رو برگردوند و شلوارش رو کشید پایین،پشت لخت جونگ کوک معلوم شد.
جیمین لپِ باسنِ پسر کوچکتر رو گرفت و فشار محکمیداد."خدایا من عاشقِ باسنتم."
جیمین قبل از اینکه لوب کوچیکی از جیبش بیرون بیاره غرید."حتی نمیخوام بپرسم که چرا همچین چیزیو داری."
جونگکوک خندید."خوبه،وقتی برای پرسیدن نیست."
جیمین در حالی که لوب رو به دوتا از انگشت هاش
میمالید گفت.."آماده ای؟"
...____10𝓢𝓮𝓬𝓸𝓷𝓭𝓼____
.
.
ووت یادتون نرهಠ◡ಠ
YOU ARE READING
|10 Seconds⏳|
Fanfiction|completed| "من. تو. دستشویی. همین الان." "دیوونه شدی؟!.. تا ۲۰ دقیقهی دیگه باید روی استیج باشیم." _______________ •جیمین خیلی هورنی شده و جونگ کوکم بدش نمیاد که قبل اجرا یه ذره تو دستشویی خوش بگذرونن، اما باید خیلی سریع باشن... کاپل:جیکوک (جیمین🔝...