وارنینگ:اسمات - تریسام - دابل پنتریشن
خلاصه:
جایی که یونگی و جونگکوک زوج پولداری ـن که از دوستشون، جونگ هوسوک، پسر مسئول استخرشون خوششون میاد.
...
یونگی هیچوقت واقعا یه استخر نمیخواست. خب بدش نمیومد پاهاش رو توی آب بذاره یا توی روزهای خیلی گرم کنارش زیر سایهبون بشینه، یه کتاب بخونه و به صدای شلپ شلپ آب گوش بده. بدش نمیومد اما اونقدرها هم به اینکارها احتیاج نداشت.
همسرش اما انگار برعکس اون بود. خب حداقل این چیزی بود که دوسال پیش وقتی داشتن دنبال خونه میگشتن، جونگکوک بهش گفته بود.
"شنا خودش یه ورزش حساب میشه، هیونگ. تازه اینجوری استرستم کم میشه و عضلاتت قوی تر میشن"
انگار قسمت با جونگکوک یار بود چون همون موقع ها بود که یکی از دوستهای یونگی، که یه مهندس بود بهشون خبر داد که برنامه داره تا یه جفت ویلا بیرون سئول بسازه. همزمان که یونگی محو طراحی مدرن داخلی و بیرونی خونه شده بود، جونگکوک برای داشتن یه خونهی بزرگ که نزدیک شهره و البته که استخر هم داره هیجان زده بود.
درست یادش میومد که همسرش بعد از اینکه سخنرانی 20 دقیقهایش درمورد اینکه چقدر نورپردازی خونه فوقالعاده ست رو گوش کرد صداش زده بود بچه خرخون، اما خب اون داشت استخرش رو میگرفت پس یجورایی با این ساید یونگی کنار اومد.
بگذریم، مهم اینه که الان اونها یه استخر دارن که باهاش کثیفی میاد، و وقتی حرف از کثیفی بشه اسم جونگ هوسوک میاد وسط. هوسوک و جونگکوک توی کالج با هم دوست بودن پس هربار که صحبت از تمیزکردن استخرشون میشد، جونگکوک لحظه ای رو برای زنگ زدن به دوستش تلف نمیکرد، چون این شغلش بود. که خب مشکلی هم نداشت. اینجوری نیست که از هوسوک خوشش نیاد و بالعکس که خوشش هم میومد.
چون تقریبا غیرممکن بود که این مرد رو دوست نداشته باشی، با اون لبخند درخشان و قلبی شکل، کمد لباس رنگارنگش و علاقهای که به هیپ هاپ دهه نودی داشت. راستشو بخواد بگه مشکل اصلی یونگی با شکم تختِ هوسوک بود وقتی تیشرتشو بالا میکشید تا بتونه عرق صورتشو پاک کنه، یا گرمای تنش وقتی بعد از تموم شدن کارش میومد داخل خونه تا یه نوشیدنی بخوره، درحالی که بوی آفتاب میداد و کلر. و بیشتر مشکلش با طوری بود که جونگکوک هربار چه تلفنی چه رو در رو باهاش وقت میگذروند، بود. طوری که هوسوک هربار که جونگکوک به شوخی سعی میکرد ازش وسایلش رو بگیره، به زیباترین شکل ممکن سرخ میشد و تن بزرگش تن کوچیک هوسوک رو زیر خودش میگرفت.