رون تو پر...
لپاش قرمز شده بود احساس گرما و گیجی میکرد. سرش و روی پاهای چفت شده تهیونگ گذاشت و دست و پاهاشو مثل ستاره دریایی از هم باز کرد. "من یکم گیج میزنم"
ته مین که ۲۰ دقیقه پیش احساس گیجی و گر گرفتگی به سراغش اومده بود و زودتر درازکش شده بود با چشمای خمارش به تهیونگ و جیمین نگاه انداخت "منم گیجم" اروم خندید "ولی به شدت احساس سرخوشی میکنم"
تهیونگ از بین تنقلات پهن شده روی زمین چندتا دونه پفک برداشت و با دهن پر بزور حرف زد "سرخوش الان یوجین که معلوم نیست جی اون کجا بردتش" جیمین اروم خندید "لعنتی حتما داره براش ساک میزنه"
ته مین که کاملا مست شده بود بزور لبخندی زد و انگار که داره دخترو تصور میکنه حرف زد " شایدم یوجین داره براش میخوره" تهیونگ صورتش جمع کرد و یکی از توپی های پفک رو به طرف دوست کاملا مستش پرت کرد "اه خفه شین چقدر چندشید"
ته مین پفک رو از روی سینه اش برداشت و تو دهنش گذاشت و سعی کرد بدون اینکه صداش کش بیاد حرف بزنه "یعنی تو از این چیزا خوشت نمیاد؟" جیمین از پایین به صورت تهیونگ نگاه کرد "راست میگه هیچ چیزی تحریکت نکرده تا حالا"
تهیونگ سرش رو خم کرد تا چهره سرخ شده از الکل جیمین رو بهتر ببین و قاطعانه جواب داد " نه" جیمین چشمای خمارشو باز کرد و متعجب پرسید "پس اون سری چطوری راست شدی؟"
تهونگ زیر چشمی نگاهی به ته مین که انگار از مستی خوابش برده بود انداخت لباش و خیس کرد و اروم جوری که پسر بیدار نشه حرف زد "نمیدونم جیم یهویی حس کردم درد دارم وقتی نگاه کردم دیدم که..."
تهیونگ جمله اشو تموم نکرد در واقع نمیخواست بیشتر از این دروغ بگه دلیل سخت شدنش و به خوبی میدونست فقط دلش نمیخواست جیمین بفهمه. جیمین از جاش بلند شد و کورمال کورمال دنبال گوشیش گشت "اینجوری نمیشه، اگه بدونی از چی بیشتر خوشت میاد میتونی تصورش کنی و راحت تر کام شی"
جیمین کنار رختخواب پهن شده گوشه دیوار موبایلشو پیدا کرد و فیلم ده دقیقه ای که رو گوشیش ریخته بود رو اورد "
چند دقیقه ای از فیلم میگذشت. تهیونگ اب دهنش قورت داد و به تصویر مردی که محکم خودش داخل مقعد دختر میکوبید نگاه کرد "از رونای پرش خوشم میاد"جیمین چشمای خمارش و از گوشی گرفت و با لبخند به تهیونگ نگاه کرد. دست آزاد شو آروم به سمت پاهای تهیونگ برد و رو عضوش کشید با خوشحالی حرف زد "راست کردی" تهیونگ سرشو تکون داد "حالا چیکار کنم؟"
جیمین گوشی شو جمع کرد خودشو سمت تهیونگ کشید "نگران نباش. ببین منم راست کردم. قول میدم این سری تو هم کام میشی"
جیمین دستشو از کمر شلوارکش رد کرد و به عضو داغ کردش رسوند و کمی ماساژش داد "اههه" تهیونگ هول کرده به جیمین نگاه کرد "چیکار میکنی ؟! ممکنه ته مین بیدار شه" جیمین با چشمای خمارش به تهیونگ زل زد "نگران نباش اون بیدار نمیشه حالا حالا ها" و دوباره طول آلتشو ماساژ داد" اههه، تهیونگ خیلی عجیبه ولی وقتی با تو انجامش میدم حس خوبی داره"
YOU ARE READING
Never
Fanfiction(تکمیل شده) تهیونگ دسته صندلی چرخدار رو گرفت و جیمین به سمت خودش کشید به اطراف نگاهی کرد تا مزاحمی نباشه سرشو نزدیک برد و با صدای آهسته حرف زد "یعنی میگی همه دفع اول نمی تونن بیان؟ توهم اینجوری بودی؟" جیمین مثل تهیونگ صورتشو جلو برد و لحن صدای پسرو...