کاش دستانت گناه بود و من گردن می‌گرفتم🚶🏻‍♂️

60 9 1
                                    

P.1
چشمای درشت مشکی ک مثل گوی توی شب میدرخشید...لبای قرمز که وسوسه شراب و داشت و اون موهای عسلی...اون موهایی که هیچ وقت نفهمیدم چه رنگیه..تا میومدم رنگش و بفهمم رنگش و عوض میکرد...نمیدونم الهه بود یا چی
ولی
ولی خیلی وقت بود ذهن منو کشته بود
تک تک فرمان های منطقی و قتل عام کرده بود و خودش بر فرمانروایی وسواس فکریم وایساده بود..م‍...من بچه نبودم
من حتی از اون بزرگتر بودم
ولی نبودم...وجود نداشتم...یه هارمونی بودن و نبودن و اون مشکلات روانی که موجب میشد اذیت شم

من و اون لبخند مستطیلیم خیلی وقت پیش گم شده بودیم...بین مه فکر هام...
از من فقد یه اسم باقی مونده بود و این
چیزی نبود که پسر درس خون و خوش قیافه کلاس موسیقی رو ترغیب کنه
تنها کسی ک منو میبینه هودیمه و تنها کسی ک بهم گوش میده تویی
دفتر خاطرات عجیب من
اسمت و میزارم هادس خاکستری
______________
میو
های
نمیدونم چرا شروع کردم نوشته هام و ب اشتراک گذاشتن
و اینک دارلینگ
اینا فقد کارکتره و اتفاقاتی که توی هر فیکی میخونی هیچ ربطی به اون فرد اصلی نداره




Bye.

Bye

Ups! Ten obraz nie jest zgodny z naszymi wytycznymi. Aby kontynuować, spróbuj go usunąć lub użyć innego.
𝕶𝖎𝖘𝖘 𝖆𝖈𝖈𝖊𝖓𝖙Opowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz