پسرا میخوان نیکی رو سوپرایز کنن* پشت مبل قایم شدن و برقا خاموشه*
جی: *زمزمه* اون پاهای کیری بلندتو جمع کن
سونگهون: *زمزمه* به پاهای کیری بلند من ربطی نداره که تو همه جا تو کون منی
هیسونگ: *زمزمه* خفه میشید یا پاهای کیری بلند سونگهونو قطع کنم؟؟
جیک: *زمزمه* خفه بمیرید صدای پاش میاد
سونو: *زمزمه + حرص* نو شت شرلوک. اگه کمتر کس بگید خودمون میشنویم.
جونگوون: *کسخنده* کیر تو کیر شد. عجب-
هیسونگ: *زمزمه* مسیح به من حقیر یاری برسان.
جیک: *زمزمه* سگ بمیرید دیگه شنیدم درو باز کرد.
جی: *زمزمه* به علی قسم پاهای سونگهون تو کونمه.
هیسونگ: *زمزمه + حرص زیاد* سیکتو بزن پشت اون یکی مبل.نیکی: *در حالی که کنار هیسونگ خودشو جمع کرده* هیسونگ؟ کیو میخوایم سوپرایز کنیم؟
انهایپن:
هیسونگ: ام.
YOU ARE READING
incorrect enhypen
Fanfiction୨୧ انهایپن نادرست ولی فارسی برای گیهای افسرده و شاعر که گاها رو به طنز پردازی میارن rated mature for strong language.