《 هفت 》

39 7 1
                                    

یکشنبه; دوازده نصف شب

مارک: تولدت مبارک ~ تولدت مبارک ~ تولدت مبارک سونگ هیرین ~ تولدت مبارک!
مارک: تولدت مبارک ♡ اولین کسی هستم که بهت تبریک گفت؟ امیدوارم ~ و اره کیک مورد علاقه ولوتتو برات خریدم!
مارک: هیرین، امروز هجده سالت شد. میخوام بدونم که الان داری چیکار میکنی. منو دیدی؟ آروزی منو شنیدی؟ امیدوارم بیایی پیشم یا حداقل توی خوابم؟ فقط میخوام ببینمت :')

ساعت ده و چهار دقیقه صبح

مارک: س
مارک: و
مارک: ن
مارک: گ
مارک: ه
مارک: ی
مارک: ر
مارک: ی
مارک: ن
مارک: بابت این ببخشید فقط میخواستم بگم دلم برات تنگ شده!

ساعت سه و هفت دقیقه ظهر

مارک: آرزو میکردم الان باهم بودیم. دلم برای زمانی که باهم بودیم تنگ شده، خاطراتمون، ولی میدونم تو جایه دیگه‌ایی خوشحال هستی

ساعت هفت و پنجاه و هشت دقیقه شب

مارک: یادت نره که لبخند بزنی چون من عاشق لبخندات هستم ~

ساعت دوازده و سی دقیقه نصف شب

مارک: شب بخیر خوابهای شیرین ببینی ~

I miss you | Mark Lee {Persian Translation}Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang