《 پنج 》

54 9 1
                                    

جمعه; ساعت شش و بیست دقیقه صبح

مارک: صبح بخیر فرشته ~♡
مارک: از خواب بلند شدی؟
مارک: بلند شو!
مارک: سونگ هیرین از خواب بلند شو ~!

دو و یازده دقیقه ظهر

مارک: امروز روز خسته کننده‌ایی برام هست. زندگی من بدون تو دیگه مثل قبل نیست. روز تو چجوری بود؟ توهم مثل من همین احساسو داشتی؟
مارک: ناهار چی خوردی؟ من همین الان ناهارمو تموم کردم. یکم کار داشتم برای همین دیر ناهار خوردم ولی نگران نباش من همیشه ناهارمو میخورم ~ :)

پنج و سی و هفت دقیقه عصر

مارک: چی کار میکنی؟ میخوای باهم بریم بیرون کافی‌شاپ؟ من امروز هوس هات چاکلت کردم.

یازده و یازده دقیقه شب

مارک: آرزو میکنم تا دوباره به من برگردی :')

I miss you | Mark Lee {Persian Translation}Nơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ