ادامه💞جسیکا:من بگم 👋😃
با صدای جسیکا کوچولو به خودش اومد و نگاهشو از مسیر رفتن بکهیون به اون فسقلی داد.
چانیول:بگو ببینم متوجه میشی؟
مونبیول:چرا فقط جسیکا حدس میزنه منم میخوام بگم.
دست به سینه شد و اخمی بهشون تحویل داد
جسیکا هم در جواب با اشوه و کنار زدن ندهاش جوابشو داد:خب اول تو بگو دعوا نداره که!مونیول:اخ جون...گفتین هر کی تونست از فلفل و سُس تندی که قاطی کردین بیشتر بخوره چرعتش بیشتره؟😃
با جوابش قه قهه های همه برای احمق و ساده بودنش بلند شد...خب از بچه ها نمیشه توقع داشت حدس درست بزنن..نه؟
جسیکا:میشه تو چیزی نگی!
مونبیول:مگه چیه ما تو جرعت حقیقت بازی کردنمون از اینا میخوریم؟
جسیکا:مونبیول احمق ما بچه اییم اونا آدم بزرگ به حساب میان...اونا شات میدن بالا.
تند تند با حرص اضافه کرد و ایندفعه با پایان جملش اووووو جمعیت با تعجب بلند شد..
بیول:چیتا تلدین؟
وقتی رو به چانیول پرسید دوباره همه ساکت شدن تا جواب چانیول رو بشنون.
چانیول:مسابقه رو کم کنی اینطور بود...یک شات میدی بالا و جرعتی که بهت داده شده رو انجام میدی..
بیول:تات...؟؟؟
با کنجکاوی پرسید...واسه لحظه ایی تازه یادش اومد که اونا بچن... جسیکا اومد جواب بده که چانیول سریع جلوشو گرفت...
چانیول:یک جور اب گرفته شده از میوه و...گندم...و غیره(:
خب دروغ هم نگفت...
چانیول:مخصوص بزرگسال.
با فاصله اضافه کرد که بچه ها دلشون نخواد بخورن.
بیول:دیده تی؟
چانیول:خب. ....بعداون شب باهم دوستای خیلی صمیمی شدیم....تو مدرسه همه ازمون شاکی بودن چون ظاهرا دوستیمون بیشتر رو عصابشون بود...
واسه لحظه ایی ساکت شد و متوجه شد که بکهیون و خانم پارک دارن از اشپزخونه
میان بیرون:باهم خیلی سر به سر بقیه میزاشتیم....بخاطر هم دعوا میفتادیم و بقیه رو کتک میزدیم...لوهان:راست میگه یک بار با کاپیتان تیم مقابل فوتبال دعوا افتادن و دوتایی باهم افتادن سرش..خیلی خنده دار بود🤣
لوهان سریع اضافه کرد و دوستاشم به معنای موافقت باهاش خندیدن.
چانیول:حالا میرسیم به این گردنبند...
گفت و دست بیول رو گرفت. انگشتاشو از هم فاصله داد و گردنبند در اورد.
چانیول:یک ماه ...قبل از جشن فارغ التحصیلی اینو سفارش دادم..چون اون موقع بود که فهمیدم که بین منو اون امگا ...دوستی وجود نداره...بهش وابسته شده بودم و نمیدونستم اسمشو چی بزارم..اما دوستی و یا دشمنی...اسمش نبود.
ESTÁS LEYENDO
I'm in love with my ennemie 🍓☕
Fanfic♡●♡completed 🍼Couple: chanbeak 🤎Genre: school life'' 💗omegaverse''fluff''comedy 🤎romance''smut"mpreg 💝Writers: nana.pink🐷 ♡ ♥︎ ☕Start: june 10,2022 🍓Finished: July 11,2022 ♡ ♥︎ ♡○♡○♡○♡○♡●♡●♡ خلاصه داستان♥︎♡♥︎ پارک چانیول الفای هجده ساله ایی...