_کاور لوتی عه و لوتی بیست سالشه.
بیش از دو ساعتی بود که اونا شام صرف کرده بودن، اما هنوز لویی توی نشیمن بود.
اون روی مبل دراز کشیده بود و این عجیب بود چون لویی اصولا بعد انجام هر فعالیتی به اتاقش برمیگشت، حتی وقتی از بیرون برمیگشت هم مستقیم به اتاقش میرفت؛ تا زمانی که هری صداش کنه یا همچین چیزی.
هری تازه چیدن بشقاب ها توی کابینت رو تموم کرد، از آشپزخونه خارج شد و سمت اتاقی که لویی حدس میزد اتاق الکس باشه و درش قفل باشه حرکت کرد.
هری در رو با کشیدن دستگیره به پایین باز کرد، وارد اتاق شد و در رو باز گذاشت.
«هری.»
لویی با تن بلندی که به وضوح به گوش هری برسه گفت و هری هم جواب داد.«اینجا مگه اتاق الکس نبود؟»
«نه بابای الکسم جرئت اتاق جدا نداشت، بعد الکس؟ تازه مامان الکس هم بیچاره ساکت تر از اونیه که بخواد چیزی بگه.»
«یعنی اونجا اتاق الکس نیست؟ پس اتاق کیه؟»
«اتاق کامپوترعه! توش چندتا مانیتور و چرت پرته.»
«میتونم بیام؟»
«اره.»
هری جواب داد و لویی با تنبلی از روی مبل بلند شد و سمت اتاق حرکت کرد.نگاه کلی به اتاق انداخت، سبک سیاه سفیدی مشابه با خونه و کلاسیکی داشت. چندتا لپ تاپ، مانیتور و به قول هری چرت و پرت دیگه بود. البته یک پرده نمایش هم بود.
لویی سمت هری حرکت کرد.
«داری چیکار میکنی؟»
«سوال دوباره طرح میکنم، الان این نمره ها رو براشون رد کنم تدریس خودم زیر سوال میره چون همه کم گرفتن پس باید دوباره امتحان بگیرم.»
«میتونم از وسایل اینجا استفاده کنم؟»
لویی پرسید و هری سرشو به نشونه مثبت تکون داد، لویی به نیم رخ هری از بالا نگاه که فرفری هاش مثل دومینو توی صورتش ریخته شده بودن.و یکم به رنگ طلایی متمایل بودن.
لویی نگاهشو به انگشت های کشیده هری که روی کیبورد میرقصیدند داد، تا سر انگشت هاش با سوییشرت سفید رنگش پوشیده بودن.
«ای وای چیشد؟»
هری گفت و متعجب به مانیتور نگاه کرد، لویی به لبای صورتی رنگش نگاه کرد و بعد لبش رو به صورت ناخودآگاه با زبونش خیس کرد.بعد نگاهشو سمت مانیتور داد، دستشو روی دست هری که روی موس بود گذاشت؛ چندتا صفحه رو جابجا کرد و به صفحه ای که هری بود برگشت.
بعد از اون حالتی که خم شده بود برای نگاه کردن به هری دراومد و سمت در اتاق حرکت کرد.
ESTÁS LEYENDO
forgiven [L.S]
Fanficهیچ درمانی برای خاطرات وجود نداره، مستثنا ای هم وجود نداشت! نباید وجود میداشت، اما یک چیزی باعث میشه اون جهنم روشن کم کم از ذهنم خارج بشه. شاید چون تو زیادی شبیه ملودی هستی؟ تو شبیه ملودی هستی! لحجهت، صورتت، طوری که قدم برمیداری و همه کار هارو...