+به نام لوسیفر بزرگ
پادشاه جهنمصدای قدم های محکم مرد روی سرامیک سرد و مشکی قصر تاریک طنین انداز شد
+زاده ی آتیش
فرزند خون خالص لِسیتِندو گوی مشکی چشماش که بین مژه های زاغش به حصار کشیده شده بود ، به چشم حضار دوخت
انگار که سرمای چشماش ، تا عمق وجودشون رو میسوزوندروی تخت پادشاهی قرمزش نشست
پاشو روی پاش انداخت
جام شرابش رو توی دستش تکون دادبه لغزیدن مایع قرمز توی دستش خیره شد
+ بنجامین سوم
از روز ۱ , ماه ۱ , سال ۱۹۲۱ به عنوان ولیعد
لوسیفر جوان معرفی میشودپوزخند نرمی روی لبای سرخش نشست
این همه ظرافت و بی نقضی برای رانده شده ی درگاه الهی زیاد بود
با شنیدن زمزمه های ظریف و خوش صدایی بین جمعیت چشماشو بست
سرشو سمت صدا خم کرد بوی پاکی زیر مشامش ، بوی شیرینش... چشمای تمام نقره ای پشت پلکاش نقش بست
یه فرشته؟
پوزخندش عمیق تر شد
انرژی که سمتش پرتاب شد سریع عکس العمل نشون داد خودشو کنار کشید
چشماشو بست درکسری از ثانیه روبروش ظاهر شدچشمای تمام مشکی شدش رو به مردمک نقره ای سفیدش دوخت
سرش رو کج کرد سر تا پاش رو برانداز کرد_کجا با این عجله ؟
و خب خبر بدش اینه که انشالله تیر ماه اپش شروع میشه 😂💜
ای پرپل یوووو
سو یو پرپل می 💜
VOCÊ ESTÁ LENDO
Devil's Bride |Vkook|
Fanficامانوئل فرشته ای که کینه لوسیفر رو داشت روز تاج گذاری ولیعهد لوسیفر به اونجا میره و سعی کنه لوسیفر جوان رو به قتل برسونه :) غافل از اینکه لحظه اخر ولیعهد متوجه میشه و اون به دام میفته چی میشه اگه برای جلوگیری از جنگ بین جهنم و بهشت عهدنامه ای با...