خب... سلام.. فکر میکنم که لازمه یه سری چیزارو توضیح بدم. اولا دومورد ژانر.. این فیک ممکنه صحنه های خشنی داشته باشه پس اگه دوست ندارید نخونین
دو اینکه این داستان درمورد پسریه که تحت تاثیر یک سندروم به کسی که توی قمار اون رو برده علاقه مند میشه و....
و بدونین و آگاه باشید کیم تهیونگ و جئون جونگکوکی که اینجا و توی هر فیکشن دیگهای ازشون میخونین با شخصیتهای واقعی پسرا فرق دارن و این صرفا یک داستانه. با شخصیت ها و ادمای کاملا متفاوت که اسم پسرارو فقط به دوش میکشن .
احساس کردم لازمه اینارو اولش اضافه کنم چون تعداد سین هاش داشت بالا میرفت و نمیخواستم سوتفاهمی پیش بیاد. ممنون که میخونین. 💜.........................................................................
" قربان خیلی خوش اومدین!
بفرمایین! بهترین نوشیدنی رو براشون بیارید.. "تهیونگ چشم غره ای به تعارف ها و پاچه خاری های اون مرد تحویل داد و دستاشو از جیب کت آزادش دراورد. یقه ی پیراهن قرمز و حریرش که البته زیادی هم باز بود رو با دستاش صاف کرد. قدم بر میداشت و صدای پاشنه ی کفش های مردونش تو کل فضا میپیچید و حتی چند میز اونطرف ترهم براش بلند میشدن. اون داشت بدون توجه به بادیگاردهایی که تقریبا پشت سرش میدویدن تا ازش مراقبت کنن تند تند سمت میزی که میخواست قدم میزد. ولی اون بادیگاردهای گنده بک بازم بهش میرسیدن و دورش میکردن.
بعد ورود اون مرد تو کل کازینو همهمه بلند شده بود و تقریبا همه نگاه ها روی اون بود. تنها جایی که افراد داخلش میتونستن ببینن کیم تهیونگ بینشون آزادانه راه میره! و البته تهیونگ هم اونجا کسایی رو میدید که هیچ کس انتظارش رو نداشت! اینجا، کازینوی شخصی تهیونگ، کله گنده ترین ادم بوسان بود و البته این ادم کله گنده در اصل یه خلاف کار آب زیرکاه بود که هیچکسی اینو نمیدونست! بجز افرادی که اجازه ی ورود به این کازینو رو داشتن و یه جورایی به اون و کارایی که میکرد مرتبط بودن . اهنگ ازار دهنده و بلندی پخش میشد و دوسه تا دختر با تیکه هایی از پارچه دور تنشون که به زور میشد اسمشو لباس گذاشت روی سن با میله میرقصیدن و البته که تهیونگ توجهش هیچ وقت جلب نمیشد! سمت سن رفت و نیم نگاهی به یکی از دخترا انداخت. اون دختر وقتی نگاه خیره ی کیم تهیونگ رو روی خودش دید پوزخند زد و به خیال اینکه اونو جلب کرده رو به اون رقصید و سعی کرد بیشتر جذبش کنه. ولی تهیونگ با بیخیالی نگاهشو از اون دختر گرفت و به مردی که کنار سن ایستاده بود نگاه کرد. اون مرد سریع سرشو جلو اورد تا حرف تهیونگ رو بشنوه و تهیونگ کنار گوشش لب زد"ده بار بهت گفتم یه پسرم بیار! "
اون اصلا تعجب نکرد و فقط با خم و راست شدن عذرخواهی کرد و گفت
"چشم.. حتما قربان.. تاخیرم به خاطر اینه که میخوام بهترینشو براتون پیدا کنم. "
تهیونگ ابروهاشو بالا انداخت و از اون مرد دور شد. همه کسایی که اینجا بودن همچنین میدونستن که کیم تهیونگ خیلی گیه! اون علاوه بر اینکه به پسرا گرایش داشت بشدت به این گرایش علاقمند بود و میشد گفت حتی قابلیت گی کردن بقیه مرداروهم داشت! نصف بیشتر پارتنر هاش اصلا قبل از تهیونگ گی نبودن! اون مرد سمت یکی از میز ها رفت و تنهایی روی صندلی نشست و افرادش دورش رو گرفتن.. پیپش رو دراوردو بین لباش گذاشت. روشنش کرد و به صندلیش لم داد. دودشو با ارامش بیرون داد و لب زد
YOU ARE READING
Casino
FanfictionCompleted کیم تهیونگ کسی نبود که چیزی رو ببینه، بخواد، و بدست نیاره.. و اون شب توی یکی از سرنوشت سازترین بازیهاش توی کازینوی شخصی خودش، چشمش به پسری افتاد که قسم میخورد تاحالا مثلش رو ندیده! و اون عروسک از خوش شانسیش، پسر رقیب اون شبش بود و بزرگ...